مطالب مرتبط با کلیدواژه

زنجیره تأمین چندسطحی


۱.

مدل سازی سیستم کنترل موجودی در زنجیره تأمین چندسطحی، با استفاده از شبکه های بیزین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدیریت موجودی سیاست بهینه موجودی عدم قطعیت زنجیره تأمین چندسطحی شبکه های بیزین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۰ تعداد دانلود : ۴۶۸
تعیین سیاست بهینه موجودی همواره یکی از چالش های مدیریت موجودی و تولید بوده و در این زمینه، تاکنون تلاش های گسترده ای انجام و مدل های مختلفی ارائه شده است. بیشتر مدل هایی که مطرح شده اند تا حد امکان سعی در ساده سازی واقعیت ها داشته و پارامترهای مدل را به طور قطعی درنظر گرفته اند. همچنین، در تعیین سیاست بهینه موجودی در زنجیره های تأمین چندسطحی، عدم قطعیت های بسیار زیادی تأثیرگذار هستند. در این تحقیق، با استفاده از شبکه های بیزین، یک مدل یکپارچه احتمالی برای مدل سازی عدم قطعیت سیاست بهینه موجودی در زنجیره های تأمین چندسطحی توسعه یافته است. کاربرد اصلی  شبکه های مذکور در وضعیت هایی است که نیازمند استنتاج آماری باشند. این روش یکی از ابزارهای جدید و پیشرفته هوش مصنوعی و مدل سازی ریسک است که مکانیسمی برای ارزیابی روابط علت و معلولی دربین مجموعه ای از متغیرها فراهم می آورد. در مدل پیشنهادی انواع متغیرهای کمی و کیفی غیرقطعی در سطوح مشتری، خرده فروش، تولیدکننده و تأمین کننده فرمول نویسی شده اند. منطق مدل، تسخیر عدم قطعیت عوامل سازمانی و فنی برای استنتاج موجودی بهینه در سطوح مطلوب است و با استفاده از داده های یک مطالعه موردی در نرم افزار Agenarisk پیاده سازی شده است.
۲.

مدل سازی سیستم کنترل موجودی در زنجیره تأمین چندسطحی، با استفاده از شبکه های بیزین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدیریت موجودی سیاست بهینه موجودی عدم قطعیت زنجیره تأمین چندسطحی شبکه های بیزین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲۱
تعیین سیاست بهینه موجودی همواره یکی از چالش های مدیریت موجودی و تولید بوده و در این زمینه، تاکنون تلاش های گسترده ای انجام و مدل های مختلفی ارائه شده است. بیشتر مدل هایی که مطرح شده اند تا حد امکان سعی در ساده سازی واقعیت ها داشته و پارامترهای مدل را به طور قطعی درنظر گرفته اند. همچنین، در تعیین سیاست بهینه موجودی در زنجیره های تأمین چندسطحی، عدم قطعیت های بسیار زیادی تأثیرگذار هستند. در این تحقیق، با استفاده از شبکه های بیزین، یک مدل یکپارچه احتمالی برای مدل سازی عدم قطعیت سیاست بهینه موجودی در زنجیره های تأمین چندسطحی توسعه یافته است. کاربرد اصلی  شبکه های مذکور در وضعیت هایی است که نیازمند استنتاج آماری باشند. این روش یکی از ابزارهای جدید و پیشرفته هوش مصنوعی و مدل سازی ریسک است که مکانیسمی برای ارزیابی روابط علت و معلولی دربین مجموعه ای از متغیرها فراهم می آورد. در مدل پیشنهادی انواع متغیرهای کمی و کیفی غیرقطعی در سطوح مشتری، خرده فروش، تولیدکننده و تأمین کننده فرمول نویسی شده اند. منطق مدل، تسخیر عدم قطعیت عوامل سازمانی و فنی برای استنتاج موجودی بهینه در سطوح مطلوب است و با استفاده از داده های یک مطالعه موردی در نرم افزار Agenarisk پیاده سازی شده است
۳.

مدل سازی زنجیره تأمین چهارسطحی چندکاناله یکپارچه برای محصول فصلی تحت تقاضای تصادفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زنجیره تأمین چندسطحی خرده فروشی چندکاناله یکپارچه تقاضای تصادفی تصمیم گیری متمرکز تصمیم گیری نامتمرکز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۰ تعداد دانلود : ۲۵۲
هدف: در این پژوهش، به مدل سازی ریاضی زنجیره تأمین چهارسطحی (شامل یک تأمین کننده، یک تولیدکننده، یک توزیع کننده و یک نمایندگی فروش) با سه کانال فروش (سنتی، اینترنتی و تلویزیونی به واسطه پخش تبلیغات) به صورت چندکاناله یکپارچه برای محصول فصلی (کفش) تحت تقاضای تصادفی اقدام شده است. روش: روش این پژوهش، از نوع بنیادی کاربردی است که تلاش می کند مجموعه دانسته های موجود در حوزه مدل سازی زنجیره تأمین با ساختار چندکاناله یکپارچه را توسعه دهد. نتایج این تحقیق بنیادی در قالب مطالعه موردی، بررسی می شود. همچنین، رویکرد آن از نوع کمّی است. در مسئله این پژوهش، اعضای تصمیم گیرنده، نمایندگی فروش و توزیع کننده هستند که در خصوص مقدار سفارش بهینه تصمیم می گیرند. بدین ترتیب، ابتدا مسئله، در حالت های تصمیم گیری نامتمرکز و متمرکز مدل سازی می شود و پس از تعیین مقادیر بهینه متغیرهای تصمیم گیری در هر یک از حالت ها، نتایج به دست آمده، با استفاده از داده های واقعی، آزمایش و به صورت عددی ارزیابی خواهد شد. همچنین، روی پارامترهای مؤثر بر سود اعضا و کل زنجیره تأمین، تحلیل حساسیت انجام شده است. یافته ها: نتایج عددی نشان داد که سود کل زنجیره تأمین در حالت متمرکز، بیش از حالت نامتمرکز است، بنابراین صحت مدل و مقادیر سفارش تأیید می شود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج تحلیل حساسیت مدل، میانگین سود اعضا و سود کل زنجیره تأمین با افزایش قیمت فروش نهایی و توان تولید محصول، افزایش می یابد؛ ولی سرعت رشد سود با افزایش قیمت فروش بیش از سرعت رشد سود با افزایش حداکثر تولید است.
۴.

ارائه مدلی استوار برای قیمت گذاری پویا و مقایسه آن با قیمت گذاری ایستا در زنجیره های تأمین چند سطحی با رویکرد تئوری بازی ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تئوری بازی ها زنجیره تأمین چندسطحی قیمت گذاری مدل سازی استوار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۸ تعداد دانلود : ۶۸
هدف: طراحی شبکه زنجیره تأمین چند سطحی با هدف مدیریت کارای جریان محصولات، یکی از موضوعات مهم در مدیریت زنجیره تأمین است. تعیین قیمت محصولات که می تواند تحت تأثیر عوامل متفاوتی همچون عدم قطعیت محیطی باشد، تأثیر بسزایی بر تصمیم استراتژیک طراحی شبکه زنجیره تأمین خواهد داشت. بیشتر تحقیقات انجام شده در خصوص قیمت گذاری پویا، مربوط به زنجیره های تأمین دوسطحی بوده اند و به تأثیر تبلیغات در زنجیره تأمین پرداخته اند. در این پژوهش تلاش می شود که سطوح زنجیره تأمین، به سه سطح ارتقا یابد و متغیرهای تبلیغات و موجودی انبار و همچنین، مسئله قیمت گذاری در زنجیره تأمین بررسی خواهند شد. پس هدف کلی، بررسی هماهنگی زنجیره تأمین با سه متغیر مرتبط با تبلیغات، موجودی انبار و مقایسه قیمت گذاری ایستا و پویاست (با توجه به رشد سریع تجارت الکترونیک، قیمت گذاری پویا، فعالیت قدرتمندی برای افزایش سود در زنجیره تأمین است که کمتر به این مسئله پرداخته شده است)، زنجیره تأمین در این پژوهش سه سطح را شامل می شود: تولیدکننده، تأمین کننده، خرده فروش. همچنین منابع زیادی از جمله چن و همکارانش (۲۰۱۸) اشاره کرده اند که در بسیاری از کسب وکارهای نوآورانه، از قیمت گذاری پویا استفاده می شود و ۶۰ درصد از مدیران توسعه بازار در سراسر دنیا با روش های قیمت گذاری پویا آشنایی دارند و ۳۵ درصد از مدیرعاملان و مدیران کسب وکار قصد دارند که در سه سال آینده، کلیه مدل های قیمت گذاری خود را مبتنی روش های قیمت گذاری پویا طراحی کنند. در پژوهش حاضر نیز هدف ارائه مدلی استوار برای قیمت گذاری پویا و مقایسه آن با قیمت گذاری ایستا در زنجیره های تأمین چندسطحی با رویکرد تئوری بازی ها است. روش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی است. برای بررسی افق برنامه ریزی، استفاده از قیمت گذاری پویا، در برخی از بازیگران در یک سطح از زنجیره از مفهوم قیمت گذاری پویا و استفاده دیگران در همان سطح از قیمت گذاری ایستا و با در نظر گرفتن تقاضا به صورت غیرقطعی (استوار)، در نظر گرفتن مدل های تخفیف محور و در نهایت استفاده از بازی استکلبرگ برای بررسی هسته بازی و نقطه تعادل نش، در دستور کار قرار گرفت. مدل بهینه سازی استوار را مالوی و همکارانش ارائه کرده اند. در حالت کلی، پیامد هر خرده فروش حاصل تفاضل درآمدهای وی از هزینه های اوست. در چنین شرایطی، خرده فروش با هزینه های سفارش، هزینه های نگهداری و همچنین، هزینه های بازاریابی صرف شده برای هر محصول مواجه است. از سوی دیگر، حاشیه سود هر خرده فروش حاصل تفاضل قیمت پرداخت شده به تولیدکننده، برای خرید انبوه از قیمت فروش به مشتری است. شایان ذکر است که با توجه به اینکه محصول نهایی هر تولیدکننده، فقط برای یک خرده فروش ارسال می شود، تعداد تولیدکنندگان و خرده فروشان برابر است. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها، از الگوریتم ژنتیک و بهینه سازی تجمع ذرات و نرم افزار متلب استفاده شد. ابتدا مدل در حالت ایستا و سپس در حالت پویا با نرم افزار گمز تجزیه وتحلیل و در نهایت، نتایج دو روش قیمت گذاری با یکدیگر مقایسه شد. یافته ها: در مقاله حاضر با ایجاد یک تابع تقاضای تصادفی بر مبنای الگوریتم های ژنتیک و بهینه سازی ذرات، دو مدل احتمالی تک دوره ای در یک فضای رقابتی ارائه می شود. در مدل نخست، خرده فروشان فقط نقش واسطه ای دارند و برای قیمت گذاری یا مقدار بهینه سفارش تصمیم نمی گیرند. در مدل یادشده، فرض بر این است که خرده فروشان تقاضا را دقیقاً و به همان میزانی که هست از مشتریان به تأمین کنندگان انتقال دهند. تأمین کنندگان برمبنای میزان تولید خود با کمبود و مازاد عرضه روبه رو می شوند. هدف این مدل، تعیین مقدار بهینه و مطلوب تولید و همچنین، قیمت برای هر تأمین کننده است. علاوه بر این، در این مدل هزینه های مسیریابی به روش تقریبی وارد مدل شده است. نتایج محاسبات حاکی از آن است که تقریب ارائه شده بسیار دقیق است و نقطه تعادل را در زمان بسیار کمتری نسبت به مدل اصلی ارزیابی می کند. در مدل دوم، فرض بر این است که خرده فروشان با توجه به تعداد سفارش هایی که ارسال می کنند، متحمل هزینه های کمبود یا نگهداری می شوند. در این مدل نیز تأمین کنندگان قیمت نهایی را تعیین می کنند و هدف خرده فروشان، تعیین مقدار بهینه سفارش است. در این مدل، فرض بر این است که تولید تأمین کنندگان سفارشی شده و هزینه های موجودی، فقط برای خرده فروشان لحاظ می شود. موضوع مهمی که در رابطه با این مدل انجام شده، توجه به قیمت گذاری پویاست که همواره در مباحث مطرح شده در حوزه تئوری پویایی زنجیره تأمین، اهمیت و البته پیچیدگی زیادی دارد. نتیجه گیری: نتایج از کارایی معنادار ترکیبی ارائه شده، برای حل مدل طراحی شبکه زنجیره تأمین چند سطحی با قیمت گذاری پویا و ایستا حکایت دارد. تحلیل حساسیت سود تولیدکننده نشان داد که تغییرات باعث خواهد شد که افزایش در مبنای بازار یک تولیدکننده، به افزایش سود برای هر دو تولیدکننده منجر شود. نمودار تغییر در سود تولیدکننده نسبت به تغییر در هزینه ها، نشان داد که کاهش در هزینه تولید، به افزایش سود برای تولیدکننده منجر می شود، این در حالی است که سود تولیدکننده بعدی، در این شرایط کاهش می یابد. سود تأمین کننده نیز همانند سود تولیدکننده با افزایش مبنای بازار افزایش می یابد. افزایش مبنای بازار همچنین سبب می شود که سود تأمین کننده از بابت همکاری با تولیدکننده ها افزایش یابد. این افزایش سود، از دو طریق مختلف اتفاق می افتد. افزایش سود به جهت افزایش قیمت خرده فروش: هرچند قیمت عمده فروشی، به خاطر افزایش مبنای بازار و در نتیجه افزایش تقاضا افزایش می یابد، از طرفی، به خاطر افزایش در سطح خدمات به منظور ایجاد تعادل در بازی، تأمین کننده با نسبت بیشتری قادر به افزایش قیمت خرده فروشی است. در نتیجه مقدار عبارت pi-wi افزایش می یابد. افزایش سود به جهت افزایش حجم فروش: به طور مسلم افزایش مبنای بازار، روی میزان فروش تأثیر بسزایی دارد و باعث افزایش آن می شود. سود تأمین کننده نیز تابعی صعودی از حجم فروش است.