مطالب مرتبط با کلیدواژه

حافظه سرگذشتی بیش کلی گرا


۱.

نقش واسطه ای حافظه سرگذشتی بیش کلی گرا در رابطه بین نشخوار ذهنی و نقص در کارکردهای اجرایی با حل مسأله ناکارآمد در بیماران مبتلا به افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نشخوار فکری کارکرد اجرایی حل مسأله حافظه سرگذشتی بیش کلی گرا افسردگی اساسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۴ تعداد دانلود : ۵۲۴
مقدمه: حل مسئله به عنوان یک عامل مهم در بیماری افسردگی  اساسی شناخته می شود. چند بررسی اخیر نشان می دهد که نشخوار ذهنی و نقص در کارکرد اجرایی ممکن است یک متغیر تأثیر گذار در حل مسئله ناکارآمد در افراد افسرده باشد. اما مطالعات کمی درباره سازوکارهای درگیر در این رابطه انجام شده است. پژوهش حاضر با تأکید بر مدل ویلیامز، در قالب یک مدل علّی به بررسی نقش واسطه ای حافظه سرگذشتی بیش کلی گرا در رابطه بین نشخوار ذهنی و نقص در کارکردهای اجرایی با حل مسأله ناکارآمد در افراد افسرده می پردازد. روش: بدین منظور 50 فرد مبتلا به افسردگی اساسی به روش نمونه گیری در دسترس در فاصله زمانی اردیبهشت 96 تا مهر96 انتخاب به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. همگی آزمودنی ها به مرکز مشاوره دانشگاه پیام نور، مرکز مشاوره آفرینش و بیمارستان شریعتی شهر فسا مراجعه کرده بودند. جهت گردآوری داده ها، پس از تشخیص افسردگی اساسی توسط روانشناس، از آزمون حافظه سرگذشتی، آزمون حل مسئله وسیله- غایت، پرسشنامه نشخوار ذهنی و دسته بندی کارت های ویسکانسین استفاده شد. جهت تحلیل داده های پژوهش از روش تحلیل مسیر از نوع مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد نشخوار ذهنی بصورت مستقیم (471/0 - ) و غیرمستقیم (103/0-) بر حل مسئله  تأثیر دارد. اثر کل نشخوار بر حل مسئله ( 573/ 0- )می باشدکه در سطح 95 درصد معنی دار می باشد. بنابراین با توجه به معناداری اثر مستقیم و غیر مستقیم،  حافظه سرگذشتی بعنوان متغیر میانجی جزئی در تأثیر بین نشخوار بر حل مسئله  عمل می کند. همچنین اثر مستقیم ( 309/0)  و اثر غیرمستقیم کارکرد اجرایی (057/0 - ) بر حل مسئله  معنی دار می باشد. بنابراین،  حافظه سرگذشتی بعنوان متغیر میانجی جزئی در تأثیر بین کارکرد اجرایی بر حل مسئله  عمل می کند. نتیجه گیری: پژوهش حاضر  به قسمی مدل سه عاملی ویلیامز را تایید می کند. نتایج نشان داد که افراد افسرده به دلیل خلق منفی، نشخوار ذهنی و نقص در کارکردهای اجرایی، در بازیابی خاطرات سرگذشتی به طور اختصاصی دچار مشکل می شوند و این مشکل در بازیابی، حل مسائل و مشکلات آنها را نیز تحت تأثیر قرار می دهد و باعث می شود که راه حل های کمتر مؤثری را تولید کنند.
۲.

مدل یابی رابطه بین نقص در کارکرد اجرایی با حل مسئله ناکارآمد در افراد مبتلا به افسردگی اساسی: نقش واسطه ای حافظه سرگذشتی بیش کلی گرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نقص در کارکرد اجرایی حل مساله ناکارآمد حافظه سرگذشتی بیش کلی گرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۲ تعداد دانلود : ۴۴۴
پژوهش حاضر با تاکید بر مدل CaR-FA-X ویلیامز ، در قالب یه مدل علی به بررسی نقش واسطه ای حافظه سرگذشتی بیش کلی گرا در رابطه بین نقص در کارکردهای اجرایی با حل مساله ناکارآمد در افراد افسرده می پردازد. روش: نمونه پژوهش شامل 56 فرد مبتلا به افسردگی اساسی که به روش نمونه گیری زمانی در دسترس در فاصله زمانی اردیبهشت 96 تا مهر96 انتخاب شدند، بودند. جهت گردآوری داده ها ، پس از تشخیص افسردگی اساسی توسط روانشناس، از آزمون حافظه شرح حال (سرگذشتی) ،آزمون حل مسئله وسیله-غایت و نرم افزار کارتهای ویسکانسین استفاده شد. جهت تحلیل داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار spss و ایموس و روش تحلیل مسیر از نوع مدل یابی معادلات  ساختاری استفاده شد.یافته ها:  نتایج نشان داد اثر مستقیم کارکرد اجرایی بر حل مسئله  با مقدار 283/0 در سطح 05/0 معنی دار نیست. اثر غیرمستقیم کارکرد اجرایی بر حل مسئله  با مقدار130/0 در سطح 05/0 معنی دار است. اثر کل کارکرد اجرایی بر حل مسئله  413/0 است که در سطح 05/0 معنی دار است. بنابراین با توجه به عدم معناداری اثر مستقیم و معناداری اثر غیر مستقیم، حافظه سرگذشتی به عنوان متغیر میانجی کلی در تاثیر بین کارکرد اجرایی بر حل مسئله  است. نتیجه گیری: بنابراین پژوهش حاضر با تایید مدل CaR-FA-X ویلیامز، نشان داد که افراد افسرده به دلیل خلق منفی و نقص در کارکردهای اجرایی ، در بازیابی خاطرات سرگذشتی به طور اختصاصی دچار مشکل می شوند و  این مشکل در بازیابی، حل مسائل و مشکلات آنها را نیز تحت تاثیر قرار می دهد و باعث می شود که راه     حل های کمتر موثری را تولید کنند. بنابراین بیش کلی گرایی از حافظه سرگذشتی به عنوان یک مکانیسم واسطه ای در رابطه بین نقص در کارکرد اجرایی و حل مساله ناکارآمد در افراد افسرده عمل می کند.
۳.

اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر آمیختگی شناختی، استرس ادراک شده و حافظه سرگذشتی بیش کلی گرا در افراد دارای اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد آمیختگی شناختی استرس ادراک شده حافظه سرگذشتی بیش کلی گرا اختلال شخصیت مرزی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۰ تعداد دانلود : ۲۴۶
افرادی دارای اختلال شخصیت مرزی، فشار روانی و عواطف منفی زیادی را تحمل می کنند از همین رو زندگی سرشار از تنشی را تجربه می کنند. هدف از پ ژوهش حاضر تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر آمیختگی شناختی، استرس ادراک شده و حافظه سرگذشتی بیش کلی گرا در افراد دارای اختلال شخصیت مرزی بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون، پس آزمون و همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد دارای اختلال شخصیت مرزی مراجعه کننده به سه مرکز مشاوره و یک کلینیک روان پزشکی شهرستان سنندج در سال 1397 که جمعاً 40 نفر بودند. از این جامعه آماری نمونه ایی 30 نفری که حاضر به همکاری شدند و همچنین در دسترس بودند، انتخاب گردید سپس افراد انتخاب شده به صورت کاملاً تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل، جایگزین شدند. در ابتدا در هر دو گروه پرسشنامه های آمیختگی شناختی، استرس ادراک شده و حافظه سرگذشتی بیش کلی گرا اجرا شد. سپس گروه آزمایش طی 10 جلسه 2 ساعته مورد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) قرار گرفتند اما گروه کنترل درمانی دریافت نکردند. آنگاه برای هر دو گروه پس آزمون اجرا شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) تأثیر معناداری و مثبتی بر حافظه سرگذشتی بیش کلی گرا، گسلش شناختی، آمیختگی شناختی، ادراک منفی از تنیدگی و ادراک مثبت از تنیدگی افراد دارای اختلال شخصیت مرزی دارد.
۴.

مدل یابی رابطه حافظه سرگذشتی بیش کلی گرا با حل مسئله در افراد دارای اختلال شخصیت مرزی: نقش میانجی آگاهی فراشناخت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حافظه سرگذشتی بیش کلی گرا آگاهی فراشناخت حل مسئله اختلال شخصیت مرزی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۵ تعداد دانلود : ۲۲۹
افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در زمینه های مختلف شناختی ازجمله پردازش اطلاعات، تصمیم گیری، برنامه ریزی، حافظه و حل مسئله مشکلاتی را تجربه می کنند. هدف از پژوهش حاضر مدل یابی نقش میانجی آگاهی فراشناختی در رابطه حافظه سرگذشتی بیش کلی گرا و حل مسئله بود. پژوهش از نوع بنیادی و از نظر روش اجرا از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمام افراد دارای اختلال شخصیت مرزی مراجعه کننده به مراکز مشاوره و کلینیک های روان شناسی و روان پزشکی استان کردستان در سال های 98 -1397 بود. 300 نفر دارای تشخیص اختلال شخصیت مرزی بر اساس مصاحبه بالینی که مایل به شرکت در پژوهش بودند انتخاب شدند و به آزمون حافظه سرگذشتی شرح حال، پرسشنامه آگاهی فراشناخت و پرسشنامه حل مسئله اجتماعی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از نرم افزار Amos مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد حافظه سرگذشتی بیش کلی گرا با ضریب 17/0 بر مهارت های حل مسئله و با ضریب 20/0 بر آگاهی فراشناخت اثر مستقیم داشت. همچنین، اثر مستقیم آگاهی فراشناختی بر حل مسئله 35/0 بود. حافظه سرگذشتی 4 درصد از واریانس آگاهی فراشناختی و همچنین حافظه سرگذشتی به همراه آگاهی فراشناختی 17 در صد از تغییرات حل مسئله را پیش بینی کردند. اثر غیرمستقیم حافظه سرگذشتی بیش کلی گرا بر مهارت های حل مسئله 07/0 بود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که آگاهی فراشناختی به عنوان واسطه همانند یک ناظر عمل می کند که موجب افزایش نمرات مهارت حل مسئله می شود.