مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
حسین منزوی
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۸
185 - 206
حوزه های تخصصی:
در میان عناصر فکری و اندیشه، مسأله انتظار و آزادیخواهی و ظلم ستیزی از اهمیت ویژه ای برخوردار است که برگرفته از مکتب شیعی و ادیان آسمانی، به ویژه اسلام است که قدرت خارق العاده ی آن و تأثیرات گسترده اش در مسیر حرکت اجتماعی و سیاسی جامعه ما و نگرش های معرفتی و اخلاقی و عرفانی در ادوار مختلف، انکار ناپذیر است. منزوی در مجموعه آثار خود در دو قالب شعری غزل و مثنوی بطور صریح به مسئله موعود و انتظار پرداخته است که این بیانگر آن است که وی نیز همانند دیگر منتظران ظهور حقیقت باور قلبی بر این امر داشته است و می توان گفت که حتی در سروده های عاشقانه وی نیز نوعی رابطه انتظار-امید، تأویل معشوق به مهدی (ع) و قطعی بودن آمدن منجی وجود دارد. در این مقاله تلاش می شود ماهیت مسأله انتظار و آزادی خواهی و مقاومت و ماهیت اعتراض مسئله انتظار در جریان فکری و ظلم ستیزی با تکیه بر غزلیات حسین منزوی مورد بررسی قرار گیرد.
جایاه لیلی در شعر معاصر فارسی با توجه به رویکرد اسطوره کاوی (مطالعه ی موردی: نصرت رحمانی، فروغ فرخزاد و حسین منزوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۶)
81 - 106
حوزه های تخصصی:
شناخت شخصیت های اساطیری و زنان اساطیری به طورخاص در شعر معاصر فارسی، راهی برای شناخت زن در روزگار معاصر و نیز شناخت شعر، لایه های معنایی و تحلیل آن است. در میان زنان، چهره ی لیلی در شعر فارسی اعم از کلاسیک و معاصر چهره ای شاخص است. لیلی در شعر فارسی یکی از بارزترین نمادهای معشوق است که در این پژوهش با تمرکز بر اشعار حسین منزوی، نصرت رحمانی و فروغ فرخزاد بازتاب چهره ی لیلی در شعر معاصر بررسی می شود. دلیل انتخاب این سه شاعر توجه آنان به جایگاه لیلی از حیث کمیت و کیفیت بوده است. پرسش اصلی پژوهش پیش رو این است که لیلی به عنوان یکی از شخصیت های مهم زن اسطوره ای در ادبیات فارسی، در شعر معاصر چگونه بازتاب یافته و چه نسبتی با چهره ی حقیقی زن در روزگار ما دارد. در این مجال پس از توضیح مبانی نظری، به کاربست نظریه ی اسطوره کاوی ژیلبر دوران در بازخوانی اسطوره ی لیلی در شعر نصرت رحمانی، حسین منزوی و فروغ فرخزاد پرداخته شده است. رویکرد اسطوره کاوی دوران رویکردی است که در آن بررسی چگونگی تأثیر زندگی شخصی مؤلف در کنار بافت- متن پژوهی به معنای تأثیرات تاریخی و اجتماعی در تألیف اثر موردتوجه است. این مقاله در سه بخش به کاربست الگوی دوران در بازخوانی اسطوره ی لیلی در شعر سه شاعر نام برده می پردازد. در این پژوهش مشخص می شود که هر سه شاعر برگزیده نگاهی متفاوت به اسطوره ی لیلی داشته اند و کارکرد اسطوره ها در شعر معاصر از وجوه گوناگون با کارکرد اسطوره در شعر سنتی متفاوت است. نصرت رحمانی از چهره ی لیلی اسطوره زدایی می کند. لیلی شعر نصرت، رها، آزاد و بی مرز است. در شعر منزوی گاه لیلی همان معشوق اساطیری است و گاه شاعر، لیلی را به خاطر اتخاذ موضع منفعلانه در عشق نکوهش می کند و فروغ نیز اسطوره ی لیلی را اسطوره ای کهنه برای عشق ورزی در زمانه ی معاصر می داند.
بررسی استعاره ی فضایی و طرح واره های تصویری در غزل های حسین منزوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۷)
147 - 176
حوزه های تخصصی:
معنی شناسی شناختی با مطالعه ی معنی به چگونگی عملکرد ذهن و تجربه ی انسان در درک مفاهیم ازطریق زبان دست می یابد. چکیده ی کلام این رویکرد این است که استعاره امری صرفاً زبانی نیست، خاستگاه اصلی استعاره ذهن است؛ اما برای پیدایش و ظهور خود، به بسترهای مناسب زبانی، فرهنگی و اجتماعی نیاز دارد و رابطه ی استعاره با ذهن، اجتماع و فرهنگ ، رابطه ای دوسویه است. استعاره ها کمک می کنند تا حوزه های انتزاعی بر اساس حوزه های عینی درک شوند. طرح واره های تصویری ازجمله ساخت های مفهومی هستند که در این حوزه به آن توجه شده است و با زیربنایی استعاری ساخته می شوند تا به منزله ی پلی برای ارتباط میان تجربه های فیزیکی ما با حوزه های شناختی پیچیده تر محسوب شوند و به درک مفاهیمی کمک کنند که به لحاظ جوهری حجم ناپذیرند. جستار حاضر می کوشد با روش توصیفی تحلیلی و با استناد به نظریه ی معنی شناسان شناختی به تحلیل استعاره های فضایی و طرح واره های حجمی، حرکتی و قدرتی در غزل های حسین منزوی بپردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد که منزوی برای تجسم مفاهیمی چون عشق، تردید، آرزو، بغض، غم، طاقت، شادی، جنون و... از طرح واره های تصویری استفاده کرده و تجسّم این مفاهیم، نقشی اساسی در قدرت عاطفی غزل وی، تمایز تخیل و محتوای آن داشته است. استعاره های مفهومی او نشان می دهند که عشق، جنون، مستی، شرم و مهربانی در دنیای ذهنی شاعر و در فرهنگ زیسته ی او جایگاه والایی دارند، عشق از قدرتمندترین اندیشه ی او و مسلّط بر همه چیز است و بعد از عشق، تفرقه، تقدیر و غم ازنظر قدرتی در سطح بالایی قرارگرفته اند.
بررسی و بازتاب اجتماعیات در شعر معاصر بر پایه غزل های حسین منزوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
114 - 144
حوزه های تخصصی:
ادبیّات غنائی، کهن ترین نوع ادبی است که شاعر در آن حقیقت وجودی خود را به نمایش می گذارد و در آن عواطف شخصی خود نسبت به زندگی و جامعه را بیان می سازد، به گونه ای که می توان واقعیّت های اجتماعی و جامعه را به صورت بازتاب عینی و به صورت جزئی و محدود در آثار ادبی مشاهده کرد. هدف از مطالعه اجتماعیات در شعر، بیشتر برای تحلیل دغدغه ها و مسائل اجتماعی آن دوره است. حسین منزوی(1325-1383) از جمله بزرگ ترین غزل سرایان عصر حاضر، که به غزل عاشقانه شهرت یافته است؛ موضوع غزل های او بیشتر پیرامون عشق است و بااین حال به مسائل اجتماعی و سیاسی هم در غزل های خود پرداخته است. معشوق در غزل منزوی، چهره متفاوت به خود گرفته و این امر حاکی از نگرش متفاوت شاعر به موضوع عشق است. منزوی در توصیف پردازی های خود دارای سبک شخصی و ویژه ای است که شعرش با دیگر شاعران هم عصرش متمایز شده است. در سروده های غنائی او، مضامین متفاوت و دوگانه ای پیرامون موضوعات و مسائل غنائی، اجتماعی و مذهبی می توان دید. نویسنده در این پژوهش، درصدد آن است تا به شیوه توصیفی – تحلیلی و ابزار کتابخانه ای، اجتماعیات و مسائلی مرتبط با آن را در غزل های منزوی بررسی نماید و به این پرسش پاسخ دهد که مهم ترین موضوعات اجتماعی به کاررفته در غزل منزوی چیست؟ نتیجه پژوهش حاکی از آن است، شاعر توانست زبان جدیدی برای بیان عشق ایجاد نماید به گونه ای که در غزل های عاشقانه او، می توان این تمایز و دوگانگی رویکرد را مشاهده نمود.
تحلیل تقابل های دوگانه در نشانه های اشعار نیمایی حسین منزوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۶
139 - 175
حوزه های تخصصی:
حسین منزوی از شاعران برجسته معاصر است. باآنکه او را بیشتر به دلیل خلاقیت های عروضی و تصویرسازی های بدیع در غزل نو می شناسند، اشعار نیمایی منزوی نیز بسیار ارزشمند است. این اشعار تا کنون، به طور مستقل بررسی نشده است؛ درحالی که چنین آثاری به دلیل آزادی بیشتر شاعر در این گونه شعری و نیز وحدت موضوعی و انسجام ساختاری خود، بیش از غزل های شاعر، اندیشه و مفاهیم بنیادین شعر رمانتیک منزوی را بازتاب داده اند. در این مقاله، به منظور آشنایی با دلالت های کلان و بنیادین و شناخت روابط ساختاری نشانه های شعر نیمایی منزوی، به بررسی تقابل های اصلی و شبکه های مرتبط با آن در این متون پرداخته شده است. روش این پژوهش توصیفی-تحلیلی با ابزار کتابخانه ای و فیش نویسی است. همچنین از الگوی تحلیل تقابل های دوگانه لوی استروس و اصول نشانه شناسی ساختارگرا در تحلیل شبکه های دوگانه متن استفاده شده است. ساختارگرایی ادبی یکی از روش های تحلیل است که در دهه 1960 به اوج شکوفایی رسید و ریشه آن را در زبان شناسی ساختارگرا باید جست. تقابل های دوگانه اساس تفکر ساختارگراست. براساس یافته های این تحقیق، مهم ترین تقابل کلان و محوری متن، تقابل امر اصیل و راستین با امر کاذب و مشوب است که در حوزه های دلالی و معنایی مختلف متن بازتاب یافته است. همچنین ساختار اصلی متن برپایه تقابل دو اصل «تباین و افتراق» و «تکامل و اتحاد» است.
بررسی تأثیرپذیری حسین منزوی از غزل های حافظ و سعدی بر مبنای نظریه ترامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۷
123 - 158
حوزه های تخصصی:
ترامتنیت، رویکردی است که به بررسی انواع روابط ممکن بین متن با سایر متون می پردازد. ژرار ژنت، نظریه پرداز ادبی و نشانه شناس شاخص فرانسوی (2018-1930 م.)، ترامتنیت را به پنج دسته تقسیم کرد که عبارتند از: «بینامتنیت»، «پیرامتنیت»، «فرامتنیت»، «سرمتنیت» و «بیش متنیت». دقّت نظر ژرار ژنت در خصوص توصیف ویژگی های انواع بیش متنیّت و بینامتنیّت در متون ادبی، این امکان را برای محقّقان فراهم می آورد تا بتوانند با درجه اطمینان بالایی انواع این ترامتن ها را در عین شباهت ظاهری شواهد شعری برخی از آن ها به یکدیگر، از هم تفکیک کنند -کاری که شاید بدون این نظریّه مقدور نمی شد.این پژوهش با تکیه بر شیوه تحلیلی-توصیفی، به بررسی ترامتن های غزل های حسین منزوی با غزل های حافظ و سعدی می پردازد تا اوّلاً، میزان تأثیرپذیری او را از شعر این دو شاعر نام آور کلاسیک، در هر یک از انواع فوق، توضیح دهد و ثانیاً، شگرد هایی را که در هریک از این بهره گیری ها مورد توجّه شاعر بوده، تبیین نماید. بر اساس یافته های این پژوهش، از میان ترامتن ها، بیش متنیت؛ خصوصاً از نوع تراگونگی ِآن، عرصه اصلی هنرنمایی های منزوی بوده است. پس از آن، به ترتیب، بینامتنیت ضمنی و پیرامتنیت درونی مؤلفی از اهمّیت بیشتری برخوردار است. تجلّی این نوع اخیر در غزل های منزوی به پانوشت نویسی محدود نمی شود و شاعر در این عرصه هم هنر خود را عینیّت بخشیده است. از اینها گذشته، رابطه سرمتنیت، به اشتراک دواوین این شعرا در ژانر هنری «غزل» محدود می شود و از آنجا که اشعار منزوی رابطه تفسیری قابل اثباتی با اشعار سعدی و حافظ ندارد؛ بنابراین، فرامتنیتی هم در آن به چشم نمی خورد.