مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
انگیزش اخلاقی
حوزههای تخصصی:
کارکرد اخلاق در انسان برحسب نوع نگاه به ابعاد وجودی او فرق دارد. برخی انسان را تک ساحتی و مادی می پندارند که با مردن، نابود می شود و برخی دیگر انسان را دوساحتی (بدن و نفس) می دانند که با مردن، نیست نمی شود و همچنان به حیات خود ادامه می دهد. مسلّماً کارکرد اخلاق براساس این دو نگاه متفاوت است. براساس دیدگاه اول، کارکرد اخلاق کاملاً اجتماعی و بیرون از فاعل اخلاقی است و انسان با مردن تمام آنچه را به لحاظ زیست اخلاقی به دست آورده است همراه خود به عالم نیستی می برد. اما براساس دیدگاه دوم، اخلاق علاوه بر کارکرد بیرونی، کارکرد درونی نیز دارد و اخلاق با جان آدمی سروکار دارد و حقیقت انسان و شکل گیری هویت او با ارزش های اخلاقی تحقق می یابد و با مردن، گرچه ساحت مادی انسان در زیر خاک قرار گرفته، می پوسد، اما ساحتی که با ارزش های مثبت یا منفی اخلاقی شکل گرفته است، به حیات خود ادامه خواهد داد. به نظر می رسد انگیزه زیست اخلاقی در این دو نگاه بسیار متفاوت است. این مقاله کوشیده است علاوه بر نقش کارکرد اجتماعی اخلاق، نقش جاودانه بودن انسان از منظر قرآن در انگیزش زیست اخلاقی را تبیین کند.
نظریه تناسب ساموئل کلارک درباره ارزش اخلاقی و مقایسه اجمالی آن با نظریه تناسب وجودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساموئل کلارک تبیینی کاملاً عقل گرایانه از اخلاق دارد و برای تبیین دیدگاهش از مفهوم تناسب بسیار بهره می برد؛ ازاین رو، نظریه اخلاقی او به عنوان نظریه تناسب شناخته می شود. کلارک ارزش ها و الزامات اخلاقی را مبتنی بر روابط تناسبی می داند و معتقد است که عقل می تواند به صورت بدیهی بخش بزرگی از این روابط را درک کند و بخش دیگر نیز از طریق استدلال عقلی یا وحی قابل وصول هستند. منتقدین ابهام ها و نقص های متعددی را در نظریه تناسب کلارکی مشاهده کرده اند. در این مقاله به بررسی نظریه تناسب کلارکی با توجه به انتقادات مطرح شده پرداخته می شود و سپس در مقایسه ای اجمالی با نظریه تناسب وجودی نشان داده می شود که نظریه تناسب وجودی فاقد چنین ابهام ها و نقص هایی است.
درونگرایی اشتدادی و انگیزش اخلاقی در فلسفه عمل از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی به بررسی دیدگاه ملاصدرا درباره انگیزش اخلاقی پرداخته است. ملاصدرا در آثار خویش، برای مبدأ انگیزشی انسان برای انجام فعل، دو نوع تبیین ارائه داده است: تبیین ماهوی و تبیین اشتدادی. او در تبیین ماهوی هماهنگ با فیلسوفان پیش از خود، گاه انگیزش را به حلقه اول از مبادی صدور فعل یعنی شناخت و تصور (داعی) نسبت داده، اما در بیشتر موارد عامل اصلی انگیزش را به حلقه دوم یعنی شوق مربوط میداند. شوق پس از ادراک (تصور و تصدیق) و پیش از اراده (اجماع و عزم)، حالتی انگیزشی در فاعل ایجاد میکند. بر اساس این تبیین، ممکن است فاعل، خوبیِ فعل را درک و تصدیق کند اما نسبت به آن شوق نداشته باشد و نیز احتمال دارد امری را که نسبت به آن شوق دارد، اراده نکند و بنابرین میان این سه مرحله رابطه یی امکانی تصویر میشود. بر اساس تبیین وجودی و اشتدادی، میان ادراک، شوق و اراده پیوندی عمیق و ذاتی وجود دارد که از آن میتوان به «درونگرایی اشتدادی» تعبیر نمود. اعتقاد ملاصدرا به 1) سریان علم، شوق و اراده در سراسر وجود، 2) هویت واحد نفس و وحدت قوا و افعال و 3) نقش دوگانه شناختی انگیزشی عقل عملی، دلایلی است که میتواند به تبیین این نوع از درونگرایی در دیدگاه او کمک نماید.
رویکردی به انگیزش اخلاقی درآیات وروایات از منظر روانشناسی اخلاق دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
39 - 76
حوزههای تخصصی:
انسان در ذات خودش وبه لحاظ فطری انگیزه بر انجام رفتار اخلاقی دارد.اما چرا انسانها در برخی موقعیت ها انگیزه بررفتارهای اخلاقی ندارند؟ویا حتی انگیزه بر رفتار غیر اخلاقی دارند.ودچار بی پروایی وشرارت می شوند. همین مسأله در آموزه های اخلاقی دین هم وجود دارد.سؤال اصلی مقاله این است که«چرا افراد متدین ویا مدعی دین داری با علم به الزامات اخلاقی دین، انگیزه برای انجام فعل اخلاقی ندارند؟». ویا گاهی برخلاف دستورات اخلاقی دین عمل می کنند. بنابراین چه نسبتی بین باورهای دینی معطوف به گزاره های اخلاقی وانگیزش اخلاقی وجود دارد؟ از آنجائیکه مفهوم «انگیزش» و نظریه های مربوط به آن در«روان شناسی» مورد بحث قرار می گیرد ومفهوم«انگیزش اخلاقی»در«روانشناسی اخلاق »از مباحث مهم وکلیدی است. به همین جهت این مقاله با روش توصیفی، تحلیلی درصدد تبیین عوامل وموانع «انگیزش اخلاقی» از منظر نویی موسوم به «روانشناسی اخلاق دینی» با استناد به برخی آیات وروایات است .حاصل ونتیجه اینکه، عوامل درونی مانند«ضعف اراده»،«ضعف ایمان»و«بی تقوایی» وغلبه«امیال وغرایز»و«عدم آگاهی» وغفلت، موانع انگیزش اخلاقی است.همچنین عوامل بیرونی مانند خانواده،نظام تربیتی وآموزشی جامعه،ارتباطات اجتماعی حقیقی ومجازی ورفتارهای حکومت، مؤثر در انگیزش اخلاقی افراد هستند.
ارتباط «انگیزش اخلاقی» با قصد و نیت فعل اخلاقی از منظر روان شناسی اخلاق دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
۱۸۸-۱۶۷
حوزههای تخصصی:
از چالش های زیست اخلاقی انسان ها این است که به رغم علم به فعل اخلاقی، «انگیزش اخلاقی» لازم را برای انجام آن ندارند یا گاهی کاملاً در مقابل آن، فعل غیراخلاقی را انجام می دهند. این پدیده در «روان شناسی اخلاق» تعبیر به «ضعف اخلاقی» و «اخلاق ناپروایی» می شود. سؤال اصلی این است که چرا گاهی با وجود آگاهی و زمینه برای عمل، قصد و نیت برای انجام آن تحقق نمی یابد و با وجود معرفت اخلاقی، عمل اخلاقی انجام نمی شود. ازآنجا که انگیزش ناظر بر عمق فرایند روحی و روانی انسان فاعل و کنشگر قبل از نیت و رفتار است و به چرایی شکل گیری نیت و قصد در فاعل اشاره دارد، این مقاله با روش توصیفی تحلیلی درصدد تبیین عوامل و موانع «انگیزش اخلاقی» در شکل گیری نیت و قصد فرد برای انجام فعل اخلاقی است و با رویکرد «روان شناسی اخلاق دینی» با استناد به برخی آیات و روایات واکاوی می شود. با توجه به اینکه در آثار پیشین به این موضوع پرداخته نشده یا اگر پرداخته شده، از منظر روان شناسی اخلاق دینی نبوده است، لزوم بررسی موضوع از این لحاظ احساس می شود.
قرآن و معرفت بخشی اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
103 - 126
حوزههای تخصصی:
حسن و قبح ذاتی عقلی یا شرعی الهی از مباحث مشترک اصولی و کلامی است که سابقه ای طولانی دارد و خاستگاه آن در متون فلسفی به سقراط بازمی گردد. این جریان دو نکته را در پی دارد: نخست، در این عالم، قواعد ثابت اخلاقی وجود دارد و خداوند دستور به پیروی از آن ها می دهد و دوم، قواعد ثابت اخلاقی وجود ندارد و امر و نهی خداوند موجب خوبی یا بدی کارها می شود. از دیدگاه نخست، حسن و قبح عمل در خود عمل نهفته است و نیازی به دستور خداوند نیست؛ اما دیدگاه دوم معتقد است که خداوند تعیین کننده حسن و قبح عمل است، هرچه او امر کند حسن و هرچه او نهی کند، قبیح است. بین پذیرش هر یک از دو دیدگاه و وجود گزاره های اخلاقی در قرآن رابطه ای تنگاتنگ وجود دارد. با پذیرش دیدگاه اول، هدف از گزاره های اخلاقی قرآن اولاً و بالذات تربیت اخلاقی و انگیزه بخشی است، ولی بر اساس دیدگاه دوم هدف قرآن در مرحله اول، معرفت بخشی است و در مرحله دوم، نظر به تربیت اخلاقی و انگیزه بخشی دارد. در این مقاله، این مسأله بررسی شد و نتیجه به دست آمده آن است که قرآن کریم گرچه به طور مستقیم سخنی از حسن و قبح ذاتی عقلی و مقابل آن به میان نیاورده است ، ولی آیات بسیاری ناظر به حسن و قبح ذاتی عقلی است و گزاره های اخلاقی قرآن در درجه اول به دنبال انگیزه بخشی اخلاقی است نه معرفت بخشی اخلاقی.