مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
کردستان عراق
منبع:
مطالعات سیاسی بین النهرین دوره ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
53 - 77
حوزههای تخصصی:
پس از معاهده لوزان (۱۹۲۳)، زمینه الحاق ولایت موصل -کردستان جنوبی- به کشور تازه تأسیس عراق فراهم شد که از نظر زبانی و فرهنگی متفاوت با عراق عربی بود. ملک فیصل اول، در راستای بنیان دولت-ملتی یکپارچه بر مبنای هویت عربی، ملت سازی را در اولویت سلطنت نوبنیان خود قرار داد. پژوهش پیشِ رو درصدد است با رویکردی توصیفی-تحلیلی، سازوکارهای سیاست ملک فیصل را در کردستان سال های 1۹۲۱-۱۹۳۳ و نیز واکنش نخبگان کُرد را به این سیاست بررسی کند. یافته های پژوهش بیانگر این واقعیت است که پادشاه عراق در راستای ملت سازی و به عبارتی تحمیل هویت برساخته عراقی، سیاست یکسان سازی را در کردستان، به عنوان اولویت خود تعریف کرد که البته مواجه با مقاومت نسل جدید نخبگان کُرد شد. به رغم نشان دادن وضعیت مطلوب کُردها در دوران ملک فیصل، این پژوهش با تکیه بر منابع دست اول و مغفول مانده از جمله روزنامه های کُردی، بر آن است تا نشان دهد مقاومت و تنوع راهکارهای مقاومتی نخبگان کُرد در این دوره، بیانگر شدت عمل سیاست یکسان سازی ملک فیصل در کردستان بوده است.
سیاست خاورمیانه ای رژیم صهیونیستی و اقلیت های قومی مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ امنیتی رژیم صهیونیستی در درک فرصت ها و تهدید ها، این رژیم را در صدر کشورهایی قرار داده است که دغدغه های بالایی دارند. از این رو، تفکر امنیتی بر تمام برنامه های این رژیم حاکم است. اسرائیل به عنوان عضوی بیگانه و ادغام ناشدنی با محیط اطراف با ویژگی هایی به شدت نژادپرستانه و تجاوزکارانه، همواره درگیر ملاحظات شدید امنیتی است. در این محیط، رژیم صهیونیستی اقلیت های قومی مذهبیِ موجود در منطقه را عقبه استراتژیک سیاست های امنیتی خود در برخورد با کشورهای مسلمان قلمداد می کند. رژیم صهیونیستی در چارچوب دکترین پیرامونی، طرح اتحاد با کشورها و اقلیت های قومی مذهبی همسو را سرلوحه سیاست خارجی خود قرار داده و پیوندهایی را با اقلیت های قومی مذهبی منطقه برقرار کرده است. در این مقاله با بهره گیری از نظریه موازنه فراگیر، نقش و جایگاه متغیر اقلیت های قومی مذهبی در سیاست خارجی رژیم صهیونیستی مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. این مقاله از نظر حوزه موضوعی به تحولات مناطق دروزی نشین، مارونی های لبنان و کردهای عراق می پردازد.
بازیگران فراملی در کردستان عراق و تاثیرآن بر محیط امنیتی جمهوری اسلامی ایران
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۱ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱
125 - 145
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر مسئله کردها یکی از مسائل مهم سیاسی در منطقه غرب آسیا به شمار می رود که ابعاد منطقه ای وفرا منطقه ای گسترده ای پیدا کرده است و تحولات آن تاثیر زیادی بر مناطق کردنشین ترکیه، عراق، سوریه و جمهوری اسلامی ایران دارد. نکته ای که حائز اهمیت می باشد ، این است که دخالت قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای نقش مهمی در تحولات این منطقه داشته است. این تحولات بویژه پس از حمله آمریکا به عراق در سال 2003 فرصت ها و تهدیداتی را برای جمهوری اسلامی ایران فراهم کرده است که ظهور دولت کردی در عراق و تشکیل اقلیم کردی در عراق نوین از نشانه های بارز این تحولات می باشد. ظهور دولت کردی به خاطر تاثیرات جدی بر نظم و نظام قدرت منطقه ای از اهمیت زیادی برخوردار است. بر این اساس این تحقیق درصدد واکاوی استراتژی قدرت های خارجی با تاکید بر نقش آمریکا و رژیم صهیونیستی در قبال تحولات مناطق کردنشین عراق و پیامدهای امنیتی آن بر جمهوری اسلامی ایران می باشد .درپاسخ به این سوال این فرضیه را مطرح شد که هدف قدرت ها تامین منافع استراتژیک ورقابت و ایجاد موازنه با قدرت های منطقه ای و هدف از دخالت در مسئله کردها پیشبرد و تامین منافع اقتصادی، سیاسی و استراتژیک خود در منطقه بوده است.
دلایل موافقت اعضای دائم شورای امنیت با شکل گیری منطقه پرواز ممنوع در کردستان عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات سیاسی بین النهرین دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
69-102
حوزههای تخصصی:
ایجاد مناطق پرواز ممنوع در چند دهه گذشته یکی از مسائل مهم سیاسی و ژئوپلیتکی در میان رویدادهای مختلف جهان بوده است؛ چرا که سلسله ای از تغییرات و رویدادهای دیگر را به دنبال دارد. از جمله رخدادهای تاریخی مهم در منطقه خاورمیانه که موجبات تحولات را در این منطقه رقم زد، ایجاد منطقه پرواز ممنوع در کردستان عراق بوده است؛ رویدادی که مقدمه ای بر تشکیل حکومت اقلیم کردستان شد و زمینه اولین تجربه زمامداری کردها را که رسمیت بین المللی و ماهیت دوژور داشته باشد فراهم کرد. از این رو، در این مقاله با مرور تجارب مختلف منطقه پرواز ممنوع در کشورهای مختلف در سطح جهانی از جمله یوگسلاوی سابق و کشور لیبی و همچنین دلایل به هنجار برای ایجاد این مناطق به لحاظ حقوقی، تلاش شده تا پرتوی بر بُعد هستی شناسانه و بنیادین مسئله از دیدگاه امنیت انرژی و امنیت اسرائیل افکنده شود. نویسندگان با مرور هر آنچه از این حیث در طول تاریخ معاصر رخ داده است، با تأکید بر مؤلفه هایی همچون انباشت قدرت، نزدیکی جغرافیایی، قابلیت تهاجمی و نیات تهاجمی، به کنکاش این مسئله پرداخته اند. از این رو، در این مقاله این پرسش طرح شده است که دلایل موافقت اعضای دائم شورای امنیت با ایجاد منطقه پرواز ممنوع در کردستان عراق چه بوده است؟ در پاسخ به این پرسش با روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از نظریه موازنه تهدید، به صورت بندی این فرضیه پرداخته شده است که تهدیدات عراق علیه امنیت انرژی غرب که در حمله به کویت تجلی یافت و توانست 25 درصد نفت جهان را در دست بگیرد و همچنین تهدیدات این کشور علیه اسرائیل در سال های 1352/1973 و 1370/1991 از زمینه های اتفاق نظر و توافق میان اعضای دائم شورای امنیت برای ایجاد منطقه پرواز ممنوع در کردستان عراق بوده است.
نقش حقوق بین الملل در شناسایی و مجازات نسل کشی های بوسنی و هرزگووین و کردستان عراق
حوزههای تخصصی:
نسل کشی، به عنوان یکی از شدیدترین جرایم بین المللی، به نابودی عمدی و سیستماتیک بخش یا کل یک گروه قومی، مذهبی، ملی یا نژادی اشاره دارد. این تحقیق به بررسی نقش حقوق بین الملل در شناسایی و مجازات نسل کشی های بوسنی و هرزگووین و کردستان عراق پرداخته است. ابتدا، تاریخچه و تعریف قانونی نسل کشی در حقوق بین الملل، به ویژه در کنوانسیون منع و مجازات نسل کشی مصوب ۱۹۴۸، بررسی می شود که به موجب آن کشورها موظف به پیشگیری و مجازات نسل کشی هستند. سپس، به مطالعه دقیق دو نمونه برجسته نسل کشی در تاریخ معاصر پرداخته می شود: نخست نسل کشی در بوسنی و هرزگووین که به ویژه در حادثه سربرنیتسا و کشتار مسلمانان بوسنیایی توسط نیروهای صرب رخ داد و دوم عملیات انفال رژیم بعث عراق علیه کردها در سال ۱۹۸۸ که منجر به قتل عام گسترده و استفاده از سلاح های شیمیایی علیه غیرنظامیان کرد شد. این تحقیق به تحلیل چگونگی برخورد جامعه بین المللی با این جنایات از طریق قطعنامه های سازمان ملل، به ویژه قطعنامه های ۶۱۲ و ۶۸۸، و نیز فعالیت های دادگاه های بین المللی مانند دیوان بین المللی دادگستری و دادگاه کیفری بین المللی یوگسلاوی (ICTY) می پردازد. همچنین، به چالش ها و پیچیدگی های احراز مسئولیت بین المللی دولت ها و مقامات در قبال این جنایات پرداخته و محدودیت ها و نقدهایی را مطرح می کند که در روند محاکمات و شناسایی این جرایم وجود داشته است. این تحقیق درصدد است به روش توصیفی-تحلیلی به مطالعه «نقش حقوق بین الملل در شناسایی و مجازات نسل کشی های بوسنی و هرزگووین و کردستان عراق» بپردازد.