
مقالات
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه راهبردهای تربیت و تعالی فرماندهان و مدیران آجا با تاکید بر مدیریت جهادی نگارش گردیده است. جامعه آماری این پژوهش شامل نخبگان و خبرگان آجا در نیروهای چهارگانه آجا و علما و روحانیون و اساتید دانشگاهی نیروهای مسلحِ خارج از آجا به تعداد 80 نفر می باشد. تحقیق حاضر در زمره تحقیقات کاربردی – توسعه ای بوده و از ترکیب داده های کمی و کیفی (با رویکرد آمیخته) شامل مصاحبه و پرسشنامه باز و بسته استفاده شده است. در این تحقیق به منظور استخراج شاخص ها و عوامل اثرگذار بر تربیت و تعالی فرماندهان و مدیران با رویکرد جهادی و همچنین احصاء نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید؛ علاوه بر مطالعه اسناد بالادستی شامل قرآن، نهج البلاغه، احادیث و روایات، بیانات امامین انقلاب، سند کلیات نظام جامع تربیت و آموزش ستاد کل و آجا و پژوهش های انجام شده مرتبط، مصاحبه های عمیق (نیمه ساختاریافته) با خبرگان نیز صورت گرفت. لذا بدین منظور پنج پرسشنامه تنظیم و نتایج زیر حاصل گردید: شناسایی 46 عامل قوت؛ 27 عامل ضعف؛ 23 فرصت و 15 تهدید. که در این راستا و با توجه به جایگاه محافظه کارانه در ماتریس SPACE ، 6 راهبرد اصلی تدوین گردید.
بررسی الگوی رفتاری آمریکا درجنگ علیه عراق و افغانستان و تبیین آموزه های راهبردی آن برای مواجهه با جنگ آینده
حوزههای تخصصی:
پرداختن به تهدید و تلاش درراستای تعمیق شناخت و آگاهی از ویژگی ها و چارچوب رفتاری دشمن در رویارویی احتمالی، از اقدامات متداول در نیروهای مسلح هر کشوری به شمار آمده و عملکرد مطلوب و موفق یگان های نظامی در شرایط درگیری را موجب می شود. هدف تحقیق، بررسی الگوی رفتاری آمریکا در این جنگ ها و دستیابی به آموزهای حاصل از آن برای جنگ آینده می باشد. این تحقیق کاربردی و شیوه گردآوری داده ها و اطلاعات موردنیاز، کتابخانه ای و اسنادی است و با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی پس از انجام مطالعات نظری، تحلیل آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس، به جمع بندی پرسش تحقیق پرداخته شده و درنهایت با بهره گیری از آزمون فریدمن، 35 فرضیه به عنوان چارچوب رفتاری دشمن در مواجهه احتمالی با جمهوری اسلامی ایران ارائه شد که جز در دو مورد، سایر فرضیات از سوی جامعه خبره 40 نفره متشکل از فرماندهان و مسئولان رده های راهبردی در سپاه، ارتش و ستاد کل نیروهای مسلح، مورد تأیید قرار گرفت. نتیجه اینکه اگرچه راه کنش (تاکتیک) آمریکایی ها در این جنگ ها، ظاهراً تفاوت هایی دارد، اما چارچوب رفتاری آنها در سطوح مختلف، تقریباً از یک الگو تبعیت می کند. مرحله اصلی نبرد را «عملیات هوایی» تشکیل داده و نیروی پیاده (تفنگدار دریایی) زمانی وارد عمل می شود که از انهدام توان رزمی و عدم اراده جنگی طرف مقابل اطمینان حاصل کند یا نیازی به به کارگیری نیروی پیاده برای عملیات زمینی و اشغال سرزمین نباشد. آمریکایی ها در مواجهه احتمالی با جمهوری اسلامی ایران، در نبرد هوایی که از ویژگی های آن شدت و حجم آتش، مداومت، هدف قرار دادن همزمان مراکز نظامی، سیاسی، اقتصادی و زیرساخت هاست، جداسازی مردم از حاکمیت را به عنوان مهم ترین هدف دنبال خواهند کرد و بر عملیات روانی به منظور سلب میل جنگجویی، تأثیر بر اراده تصمیم گیران و از همه مهم تر ناراضی کردن مردم متمرکز خواهند شد.
جانشین پروری در نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران از منظر فرمانده کل قوا حضرت امام خامنه ای (مد ظله العالی)
حوزههای تخصصی:
مهم ترین عامل در بقاء و دوام سازمان ها، داشتن نگرش راهبردی بلندمدت است. سازمان هایی که فاقد دیدگاه راهبردی هستند، دچار فرایند روزمرگی شده و به موفقیت های پیشین، دل خوش می کنند، درحالی که زمانه در حال تغییرات پُرشتاب است و دیری نمی پاید که رقبا با تدبیر و تلاش خود در رقابت پیشی می گیرند. سرانجام نادیده انگاشتن تحولات آتی و تربیت نکردن منابع انسانی برای زمان آینده این است که در زمانی که به افراد توانمند، متعهد و متخصص نیازمندیم، به آنها دسترسی نداریم و سازمان با به کارگیری افرادی که برای آن مشاغل تربیت نشده اند، دچار بحران می شود.برای پاسخ به این پرسش که الگوی مناسب جانشین پروری در منظر فرمانده کل قوا حضرت آیت الله خامنه ای چیست؟، تحلیل مضمون بیانات فرمانده معظم کل قوا و مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله العالی) انجام شد.جامعه آماری پژوهش، همه بیانات فرمانده کل قوا درباره جانشین پروری در وب گاه معظم له است. در جست وجوی اینترنتی از کلیدواژه های جانشین پروری 12 مورد، جانشینی 71 مورد، سازماندهی 407 مورد، جوان گرایی 27 مورد، مدیریت استعداد 407 مورد، کادرسازی 20 مورد و کلیدواژه انتصاب نیروهای مسلح 114 مورد، استفاده شد.الگوی مناسب برای مدیریت جانشین پروری با روش تحلیل مضمون در قالب 4 مضمون سازمان دهنده مبانی، اصول، فرایند و ویژگی های فرد جانشین مشخص شد.
تدوین برنامه ریزی راهبردی سرمایه انسانی یک سازمان نظامی
حوزههای تخصصی:
سرمایه انسانی، مهمترین دارایی هر سازمان بوده و توسعه سرمایه انسانی، نیازمند راهبرد است. از این منظر، هدف این تحقیق تدوین برنامه ریزی راهبردی سرمایه انسانی یک سازمان نظامی است. پژوهش حاضر اکتشافی-کاربردی با رویکرد استقرایی و استراتژی مطالعه موردی، روش شناسی ترکیبی پیچیده، افق زمانی تک مقطعی و تکنیک و فرآیندها با استفاده از پانل خبرگی است. جامعه آماری این پژوهش، شامل مدیران(حداقل کارشناسی ارشد با 15 سال سابقه مرتبط) و خبرگان فنی(اساتید دانشگاه) که دراین راستا، 40 نفر از خبرگان دانشگاهی و مدیران و کارشناسان مدیریت سرمایه انسانی یک سازمان نظامی به شکل غیراحتمالی و قضاوتی و به شیوه هدفمند در چهار کارگروه سازماندهی شدند. برای جمع آوری داده ها از روش کیفی استفاده شد. برای شناسایی عوامل از تکنیک فکرنویسی و برای تحلیل روابط سیستماتیک بین مولفه ها از روش ماتریس سوات استفاده شد. تجزیه و تحلیل نشان می دهد که عوامل داخلی با قوت ها (نمره 1.82 ) و ضعف ها (نمره 0.75 ) است. همچنین عوامل خارجی با فرصت ها(نمره 1.7 ) و تهدیدات (نمره 0.69 ) می باشد. مقایسه عوامل ماتریس ارزیابی موقعیت و اقدام استراتژیک، مدیریت سرمایه انسانی در موقعیت استراتژی تهاجمی قرار دارد. با توجه آراء خبرگان، چهار راهبرد در دستور کار قرارگرفت و مبنای جهت برنامه عملیاتی شد. پایه و اساس تحلیل سوات (SWOT) در مدیریت استراتژیک برای شناسایی شرایط محیطی و توانایی های درونی سازمان است و استراتژی مناسب بر اساس پایش قوت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدها انتخاب می شود. همچنین تدوین اسناد تحولی و مطلوب های اساسی سازمان ها، مدیران را قادر می سازد تا مناسب ترین روش های تحقق ماموریت و تامین انتظارات ذینفعان را شناسایی کرده و به آنها کمک خواهد کرد تا با برنامه ریزی راهبردی، در مسیر تحقق چشم انداز گام برداشته و به اهداف خود دست یابند.
تهدیدات ناشناخته و مدل مفهومی استراتژی های مقابله با آنها
حوزههای تخصصی:
تحولات گسترده در جهان امروز، افزون بر آنکه فرصت هایی برای زیست فردی و جمعی بشریت فراهم ساخته است، زمینه ساز تهدیدات چشمگیری بوده است. تهدیدات دنیای جدید که بیش از گذشته دارای ماهیت ناشناختگی هستند، آثار و پیامدهای گسترده ای بر زندگی اجتماعی بشر دارند. همین امر ضرورت توجه به آنها را اجتناب ناپذیر ساخته است و عدم توجه به آنها، ثبات و امنیت روانی و اجتماعی را با مخاطره مواجهه می سازد و آینده ای از ناشناختگی ها و ابهامات را پیش روی انسان قرار می دهد. در این پژوهش به منظور مفهوم شناسی تهدید و تهدیدات ناشناخته و راهبردهای مقابله ای با آنها، از روش توصیفی استفاده شده است. با استفاده از این رویکرد، چیستی تهدیدات ناشناخته و به ویژه راهبرد مقابله با آنها در چند گام توصیف شده است. با شناخت تهدیدات ناشناخته و راهبردهای مقابله ای، الگوی فرایند دفع تهدید و مقابله با تهدیدات ناشناخته به عنوان الگوی مفهومی موردنظر این مطالعه ترسیم شده است. با توجه به رویکرد و الگوی پژوهش به منظور رصد تهدیدات مستمر و مقابله با آنها، راهبردهای ذیل اتخاذ و پیشنهاد می شود: 1. داشتن دانش و آگاهی از سیستم خودی، 2. کشف رفتارهای مهاجمان و اولویت بندی تهدیدات با عنوان «منطقه نگرانی»، 3. کشف تهدیدات به واسطه «مرکز کشف خطر»، 4. شناخت منبع و مقصد تهدیدات و 5. پیشگیری از تهدیدات ناشناخته با استفاده از «بازی دفاع»، «دفاع هوشمند»، «دفاع متحرک» و «مقابله با ترکیبی شده تهدیدات».
شناسایی و اولویت بندی مسائل راهبردی زراعت و باغبانی کشور مبتنی بر تکنیک دلفی فازی
حوزههای تخصصی:
زراعت و باغبانی یکی از مهم ترین زیربخش های کشاورزی است که درمجموع 71 درصد از ارزش افزوده بخش کشاورزی را به خود اختصاص داده است و بخش عظیمی از تولیدات کشاورزی مربوط به این زیربخش می باشد. در کشور ایران، طی دهه های مختلف پس از انقلاب، مسائل مختلفی در مقابل توسعه زراعت و باغبانی وجود داشته است که این مسائل مانع تحقق اهداف کشور در این بخش شده است. از همین رو هدف مطالعه کنونی، شناسایی و اولویت بندی مسائل راهبردی زراعت و باغبانی کشور است. روش تحقیق این مقاله، توصیفی- پیمایشی بوده که با مطالعات اسنادی و مصاحبه با خبرگان صاحب نظر زراعت و باغبانی انجام شده است. جمع آوری داده ها از طریق ابزار پرسش نامه بوده که با تحلیل نتایج پرسش نامه ها به کمک تکنیک دلفی فازی و استفاده از نرم افزار اکسل، مسائل زراعت و باغبانی در چهار حوزه دولت (نظام حکمرانی) ، دانشگاه (نظام علم)، صنعت (نظام تولید) و بازار (نظام مصرف) دسته بندی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد عمده مسائل زیربخش زراعت و باغبانی از لحاظ تعدد مسائل در بخش صنعت نهفته است و سپس به ترتیب مربوط به حوزه های دولت، بازار و دانشگاه می باشد. مهم ترین مسئله زراعت و باغبانی در حوزه صنعت «بهره وری پایین»، در حوزه دولت «نبود یک راهبرد بلندمدت برای زراعت و باغبانی»، در حوزه بازار «بالا بودن میزان ضایعات محصولات زراعی و باغی» و در حوزه دانشگاه «کم توجهی به تجاری سازی یافته های تحقیقی در این بخش» است.