
پژوهش های جامعه شناختی
پژوهش های جامعه شناختی سال 18 پاییز 1403 شماره 3 (پیاپی 65) (مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
مقالات
حوزههای تخصصی:
روابط صنعتی و تضادهای کارگری، از پدیده های مهم اداره اجتماعات دوره معاصر است که باید موردتوجه عمیق برنامه ریزان و مسئولان اداره امور هر جامعه قرار گیرد. ازآنجایی که کارگران، ازمهمترین کنشگران بخش صنعت اقتصاد هستند، توجه به روابط آن ها با سایر کنشگران صنعتی، می تواند نقش بسزایی در درک تغییرات کلان جامعه داشته باشد. با توجه به این که در دوره رضاشاه، به تدریج نظام روابط صنعتی در حال شکل گیری بود، این تحقیق تلاش داشت با شناسایی عوامل مؤثر بر تضادهای کارگری در این دوره، از نواقص پژوهشی موجود بکاهد و به محققین و سیاست گذاران این حوزه، یاری رساند. روش مورد استفاده در این تحقیق، مطالعه تاریخی می باشد. روند کار بدین صورت بود که از بین 120 منبع مشخص شده، 27 منبع دست اول، علمی و با مستندات دقیق انتخاب شدند. ابتدا توصیفی دقیق از بازه زمانی مورد بررسی ارائه شد و سپس وقایع مهم مرتبط تاریخی در رابطه با روابط صنعتی و تضادهای کارگری به صورت زنجیره های تاریخی مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت با توجه به مبانی نظری تحقیق، تلاش شد تا مدلی برای این دوره ارائه گردد. همچنین، از روش اسنادی برای جمع آوری اطلاعات و داده ها استفاده شد. یافته های تحقیق حاکی از آن بود که در این دوره، به تدریج تعداد کارگران صنعتی در حال افزایش است، دستمزد کارگران صنعتی اندک است، کارگران وضعیت رفاهی مناسبی ندارند و اتحادیه های کارگری و حرکت های کارگری به شدت سرکوب می شوند. نتایج تحقیق نشان دهنده آن بود که اختلالات هنجاری، رابطه ای، نمادی و توزیعی بر روابط صنعتی این دوره اثرگذار بوده است و علی رغم دستیابی به برخی توافقات و پیمان های جمعی، بیشتر فرآیندهای حل تضاد با شکست مواجه شده است.
بررسی عوامل مؤثر بر ازدواج گریزی جوانان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
گذار از سنت به مدرنیته، تغییرات عظیم اجتماعی – اقتصادی و هویتی را در جامعه ایران به وجود آورده است. یکی از مهم ترین این تحولات نحوه نگرش و ارزش گذاری نسل جوان به مقوله ازدواج می باشد. افزایش زندگی های مجردی در شهرهای بزرگ بازتاب علاقه نسل جوان به تجرد است. در سال های اخیر؛ پدیده تجرد قطعی و تنهایی گزینی در ایران شدت یافته و به یکی از مسائل مهم اجتماعی- جمعیت شناختی کشور تبدیل شده است، تاخیر در ازدواج جوانان به یک مساله اجتماعی تبدیل شده است. در این پژوهش، با استفاده از روش فراترکیب به بررسی علل و عوامل موثر بر گرایش جوانان به زندگی مجردی پرداخته ایم. در این تحقیق پس از جستجو در سایت های مختلف و استخراج 123 مقاله بر اساس کلیدواژه های تحقیق با موضوع تجرد جوانان؛ بر اساس استاندارد های موجود در روش متاسنتز در نهایت به 31 مقاله تمرکز گردید. سپس با تجزیه و تحلیل عوامل موثر و احصاء مقولات کلیدی حاکم بر در این مقالات؛ به 5 مفهوم بنیادی شامل افزایش فردگرایی، تحولات ارزشی، تحولات اجتماعی، جامعه ریسکی و معضلات اقتصادی رسیدیم. با بالا رفتن سطح تحصیلات، انتظار افراد برای ورود به بازار کار بیشتر می شود و این موضوع یعنی پیدا کردن شغل مناسب می تواند باعث تاخیر در ازدواج گردد. سواد و تحصیلات باعث تحولات فردی و دگرگونی در ایده ها و نگرش ها و ارزش های شخصی می گردد و با گسترش افق دید افراد به ماورای مرزهای سنتی جامعه، آنها را به ارزیابی مجدد از ارزش های خانواده و ازدواج وادار می سازد.
تمایل به روی آوری زنان بر مدیریت بدن: رویکردهای فرهنگی، علل و چالش مورد مطالعه : زنان مناطق 1 و17 تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ین مطالعه به بررسی عوامل فرهنگی مؤثر بر روی آوری زنان به مدیریت بدن می پردازد. همچنین رویکردها و چالش های موجود را برسی می نماید. هدف اصلی تحقیق نیز تبیین جامعه شناختی علل و عوامل فرهنگی مؤثر بر روی آوری زنان به مدیریت بدن در چند دهه اخیر در ایران است .گروه هدف این مطالعه موردی، زنان مناطق 1 و 17 شهر تهران بوده است. روش تحقیق پیمایشی می باشد. داده ها با استفاده از پرسشنامه بر روی نمونه ای 400 نفره از پاسخگویانی که از میان جمعیت دو منطقه 1 و 17 با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده بودند جمع آوری گردید. یافته ها ی بدست آمده نشان دادند متغیرهای فرهنگی اعتقادات مذهبی، مصرف رسانه ای و تبلیغات تجاری(0.001 Pvalue≤ ) بر روی آوری زنان بر مدیریت بدن مؤثر است. تأثیرگذارترین متغیرهای فرهنگی بر گرایش زنان به مدیریت بدن از بین متغیرهای پیش بین فرهنگی مربوط به متغیر مصرف رسانه ای، تبلیغات تجاری و اعتقادات مذهبی است.به نظر می رسد متغیرهای مؤثر نیز در یک برهمکنش اثر فزایندگی بر تغییرات فرهنگی امروز ما دارند و بصورت بسیار مؤثری بر جنبه های مختلف زیست ما و از جمله بر نگرش زنان بر مدیریت بدن تأثیر دارند.
شناسایی عوامل مؤثر بر باورپذیری اخبار جعلی در میان کاربران شبکه های اجتماعی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی شناسایی عوامل مؤثر بر باورپذیری اخبار جعلی در میان کاربران شبکه های اجتماعی می پردازد. اخبار جعلی به بیان ساده اخباری است که برای گمراه کردن یا فریب دادن مخاطب به عمد ساخته می شود. پژوهش حاضر به روش ترکیبی (کیفی-کمی) و از نوع اکتشافی انجام شده است. جامعه هدف در این پژوهش شامل صاحب نظران حوزه رسانه و علوم ارتباطات اجتماعی است و از مصاحبه نیمه ساخت دار با این صاحب نظران برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. در بخش کیفی، ۱۳ مصاحبه تا رسیدن به اشباع نظری انجام شد. در بخش کمّی، جامعه آماری شامل کاربران فعالان شبکه های اجتماعی، صاحبان و مدیران سایت ها و وبلاگ ها بود. از پرسشنامه برای جمع آوری اطلاعات از این جامعه استفاده شده است. از ۴۲۵ پرسشنامه توزیع شده، ۳۹۳ پرسشنامه جمع آوری و تحلیل شده است. یافته های پژوهش نشان داد که در این پژوهش عوامل زمینه ای شناسایی شده که در باورپذیری اخبار جعلی تأثیر دارند شامل زمینه و بافت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و اقتصادی جامعه، عدم اعتماد به رسانه های جریان اصلی و انتشار بیشتر اطلاعات در شبکه های اجتماعی هستند. نتایج پژوهش نشان داد که، راهبردهای مقابله با اخبار جعلی شامل افزایش سواد رسانه ای، شفافیت و اطلاع رسانی درست، حرکت رسانه ها به سمت حرفه ای گرایی، اطلاع رسانی رسانه های جریان اصلی، اعمال قوانین برای نظارت بر عملکرد پلتفرم ها و دسترسی مخاطبان هدف به سامانه های صحت سنجی (Fact- checking) هستند.
بررسی تجربه زیسته پرسنل اورژانس از رضایت شغلی و عوامل جامعه شناختی مؤثر بر آن، مورد مطالعه: پرسنل اورژانس ۱۱۵ هرمزگان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
سلامت یکی از حوزه های مهم زندگی است که مستقیماً با کادر درمان و پرسنل مراکز بهداشتی و درمانی در ارتباط است. باتوجه به این موضوع هدف اصلی تحقیق، مطالعه درک معنایی و تفسیر کارکنان اورژانس ۱۱۵ از رضایت شغلی و عوامل مؤثر بر آن است. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کیفی مبتنی پارادایم برساخت گرایی و استراتژی داده بنیاد است. جامعه هدف شامل کلیه پرسنل اورژانس ۱۱۵ هرمزگان در سال ۱۴۰۰ می باشد. روش نمونه گیری هدفمند در دسترس می باشد. مشارکت کنندگان در پژوهش را ۲۱ نفر از این پرسنل تشکیل داده اند. از مصاحبه نیمه ساختار یافته به عنوان ابزار گرد آوری داده ها استفاده شده است.برای رسیدن به معیار قابلیت اعتماد از سه روش: کنترل یا اعتبار یابی توسط اعضا، مقایسه های تحلیلی واستفاده از تکنیک ممیزی بهره گرفته شده است. براساس یافته های به دست آمده عواملی از جمله: سختی کار، مزایای شغلی نامتوازن، امکانات و تجهیزات شغلی، از خودبیگانگی شغلی به عنوان عوامل علی، مدیریت بیماری های اپیدمیک، ناامنی شغلی، مسئولیت و تفویض اختیار و موقعیت های ترقی سازمانی به عنوان شرایط زمینه ای، حمایت شغلی، محیط غیرمتشنج شغلی، تجهیز وسایل و امکانات به عنوان استراتژی ها و عواملی از جمله: بی انگیزگی و بی علاقگی،کم کاری و تخریب، عدم رسیدگی مطلوب به عنوان پیامد ها و خشونت و ناامنی، انتظارات غیرواقعی به عنوان عوامل مداخله گر معرفی شده است.
مادری وبازتعریف هویت"زنان همسر ازدست داده" مطالعه ای در منطقه عباس آباد و افسریه تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
دراین پژوهش در پی آن هستیم که دریابیم مادر بودن چگونه بر باز تعریف هویت زنان فاقد همسر تاثیر می گذارد. با افزایش تعداد زنان فاقد همسر در دهه اخیر با گروهی از زنان در جامعه مواجه هستیم که مادران فاقد همسر یا مادران مجرد هستند. در این پژوهش با بهره گیری از تجربیات زیسته زنان فاقد همسر به روند بازتعریف هویت زنانه و نقش مادری در بین زنان فاقد همسر ساکن در دو محله افسریه و عباس آباد، پرداخته ایم. روش این پژوهش کیفی است و با استفاده از رهیافت نظریه داده بنیاد انجام شده است. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساخت مند ومشاهده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که زنان پس از قرارگرفتن در موقعیت زن فاقد همسر و گذراندن دوران سوگواری و اندوه ناشی از فقدان همسر، در موقعیت زن فاقد همسر قرار می گیرند. مقولات شناسایی شده در باره زنان فاقد همسر در سه گروه بیوه های شاد، بیوه های غمگین و بیوه های سرگردان قابل دسته بندی است. البته بیوه های شاد خود به زیرمقوله های زنان حمایت طلب، زنان مستقل و زنان مقاوم قابل دسته بندی است. زنان فاقد همسر با قرار گرفتن در موقعیت جدید به بازتعریف هویت مادرانه خود می پردازند. در خلال فرآیند بازتعریف هویت، زنان فاقد همسر در پنج پارادایم زن فناشده، زن حمایت طلب، زن سرگردان، زن مقاوم و زن مستقل قرار می گیرند. تعمق و تدقیق در روند بازتعریف زنان فاقد همسر حاکی از این است که هویت مادرانه امری صرفا فردی و وابسته به جسم زنان نیست بلکه نوعی برساخت اجتماعی است و تحت تاثیر موقعیتی که فرد در آن زندگی می کند، بازتعریف می شود..