۱.
کلیدواژهها:
رفتارهای خود ناتوان ساز تحصیلی اشتیاق تحصیلی تاب آوری تحمل پریشانی
هدف از این پژوهش بررسی پیش بینی رفتارهای خود ناتوان ساز تحصیلی بر اساس اشتیاق تحصیلی، تاب آوری و تحمل پریشانی دانش آموزان دختر بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دختر متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1397 - 1396 به تعداد 82099 نفر دختر بودند. تعداد 400 نفر از این دانش آموزان به شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شده و به پرسشنامه های رفتارهای خود ناتوان ساز جونز و رودوالت ( 1982 )، اشتیاق تحصیلی فردریکز، بلومنفیلد و پاریس ( 2004 )، تاب آوری کانر و دیویدسون ( 2003 ) و تحمل پریشانی سیمونز و گاهر ( 2005 ) پاسخ دادند. داده های نیز با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بین اشتیاق تحصیلی، تاب آوری و تحمل پریشانی با رفتارهای خود ناتوان ساز تحصیلی رابطه منفی و معنی داری وجود دارد ( 0/01 > P ). نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره نیز آشکار کرد که 70/7 از کل واریانس رفتارهای خود ناتوان ساز تحصیلی به وسیله اشتیاق تحصیلی، تاب آوری و تحمل پریشانی تبیین می شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که اشتیاق تحصیلی، تاب آوری و تحمل پریشانی سهم معنادار در رفتارهای خود ناتوان ساز تحصیلی دارد.
۲.
کلیدواژهها:
ویژگی شخصیت هوش هیجانی تنظیم شناختی - هیجانی دانش آموزان مدارس نمونه دولتی
نوجوانان سرمایه های آینده جامعه هستند. تفاوت دو محیط آموزشی می تواند موجب تقویت یا ایجاد ویژگی های شخصیتی و هیجانی متفاوت در دو گروه دانش آموزان این مدارس شود. پژوهش حاضر باهدف مقایسه ویژگی های شخصیتی، هوش هیجانی و راهبردهای تنظیم شناختی-هیجانی در دانش آموزان مدارس عادی و نمونه دولتی انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی-مقایسه ای می باشد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر مشغول به تحصیل در سال 1396 در مدارس عادی و نمونه دولتی شهر بوشهر در مقطع متوسطه اول بود. با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای 150 نفر ( 75 دانش آموز مدارس عادی و 75 دانش آموز مدارس نمونه دولتی) انتخاب شدند. جمع آوری داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه های صفات پنج گانه شخصیت- فُرم کوتاه ( NEO - FFI )، هوش هیجانی پترایدز و فورنهام ( PFEIQ ) و تنظیم شناختی- هیجانی ( CERQ ) انجام شد. با روش های آمار توصیفی و کواریانس داده ها تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین دانش آموزان مدارس عادی و نمونه دولتی در ویژگی های شخصیتی برونگرایی، گشودگی و مقبولیت تفاوت معناداری وجود دارد، به این صورت که دانش آموزان مدارس عادی دارای نمره برونگرایی بالاتر از دانش آموزان مدارس نمونه دولتی و در ویژگی های گشودگی و مقبولیت، دانش آموزان مدارس عادی دارای نمره پایین تری از دانش آموزان مدارس نمونه دولتی هستند. همچنین، داده ها نشان می دهد که در هوش هیجانی و تنظیم شناختی- هیجانی بین دانش آموزان مدارس عادی و نمونه دولتی تفاوت معناداری وجود دارد. دانش آموزان مدارس نمونه دولتی در تنظیم هیجانی مثبت نمره بیشتری از دانش آموزان مدارس عادی دارند. با توجه به نتایج مطالعه لزوم توجه برنامه ریزان در خصوص برنامه های اصلاحی و آموزشی در زمینه هیجانات و نیز کاهش صفات شخصیتی ناسازگار احساس می گردد.
۳.
کلیدواژهها:
استفاده آسیب زا از تلفن همراه بهزیستی روانی دانشجویان
پژوهش حاضر باهدف تعیین تأثیر استفاده آسیب زا از تلفن همراه بر بهزیستی روانی دانشجویان دانشگاه پیام نور کرمانشاه انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه ی دانشجویان دختر دانشگاه پیام نور کرمانشاه در سال تحصیلی 97 - 1396 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و با توجه به جدول مورگان تعداد 269 نفر به عنوان نمونه در نظر گرفته شد و سپس به پرسشنامه های استفاده آسیب زا از تلفن همراه جنارو( COS ) و بهزیستی روانی ریف پاسخ دادند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان تحلیل شدند. میزان همبستگی استفاده آسیب زا از تلفن همراه با بهزیستی روانی 0/26 محاسبه شد که در سطح 0/005 < p دارای همبستگی مثبت و معناداری است. همچنین برای پیش بینی بهزیستی روانی از تحلیل رگرسیون همزمان استفاده شد و نتایج نشان داد که نمره کل بهزیستی روانی با 1/37= β و 5/68-= t توان پیش بینی بهزیستی روانی رادارند و متغیرهای پیش بین باهم 0/29 واریانس بهزیستی روانی را تبیین می کنند. بنابراین با توجه به نتایج پژوهش حاضر و اهمیت نقش استفاده از تلفن همراه در بهزیستی روانی دانشجویان با به کارگیری روش های مختلف تجربی مبنای مناسبی برای تدوین برنامه های آموزشی و افزایش بهزیستی روانی، استفاده به عمل آورند.
۴.
کلیدواژهها:
استدلال جامعه پسندانه کودکان کم توان هوشی کودکان عادی جنسیت
هدف از پژوهش حاضر مقایسه استدلال جامعه پسندانه کودکان کم توان هوشی و عادی پایه های سوم تا پنجم ابتدایی بر اساس جنسیت آن ها در شهر تهران است تا مشخص شود که الگوی جامعه پسندانه کودکان در این شرایط فرهنگی و اجتماعی تا چه حد با الگوی ارائه شده از سوی آیزنبرگ انطباق دارد و سطح استدلال جامعه پسندانه کودکان کم توان هوشی و عادی چگونه است و هرکدام از چه مراحلی پیروی می کند. بدین منظور 120 نفر از کودکان ( 60 کودک عادی، 60 کودک کم توان هوشی و به تفکیک جنسیت) با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای به وسیله سه معمای محقق ساخته مورد آزمون قرارگرفته اند. نتایج به دست آمده نشان داد که سطح استدلال جامعه پسندانه کودکان کم توان هوشی پایین تر از کودکان عادی است. همچنین سرعت پیشرفت دختران عادی در سطوح استدلال جامعه پسندانه نسبت به پسران عادی تا حدی بیشتری است و سرعت استدلال جامعه پسندانه دختران کم توان هوشی در سطح استدلال جامعه پسندانه نسبت به پسران کم توان تا حدی بیشتر است.