فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۱۶۱ تا ۴٬۱۸۰ مورد از کل ۴٬۴۳۷ مورد.
معتقدات فلسفی اینشتین
حوزههای تخصصی:
شی ء طبیعی و مصنوعات تکنولوژیک: از دوگانه انگاری تا این همانی (بررسی و نقد چند دیدگاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیا می توان تمایزی میان امور طبیعی و مصنوعات قائل شد؟ و یا فارغ از دوگانة مصنوع طبیعی باید به جهان هستی نگریست؟ پاسخ به این سؤالات، جایگاه فلیسوف تکنولوژی را در مواجهه با مصنوع تکنیکی مشخص می کند و مسائل چال شبرانگیزی را با خود به همراه می آورد. در این مقاله تلاش م یشود تا به این سؤال ها از منظرهای مختلف پاسخ داده شود.ابتدا، دیدگاه فلاسفة معاصر در رابطه با تمایز میان امر مصنوع و طبیعی ارائه می شودکه تا حدی به نظر می آید مرز میان این دوجهان از نظر این فلاسفه لغزان است و این » نمی توان با قطعیت امور را در ذیل این دو دسته قرار داد؛ اکثر این فلاسفه در ذیل قرار م یگیرند. در بخش دوم این مقاله، با بررسی امر طبیعی و مصنوع در سنت « همانی حکمت اسلامی تا حدی سعی در ترسیم مرزی قطعی میان این دو جهان داریم. در این جهت تمایز میان امور طبیعی و مصنوعات استفاده م یشود « صورت نوعیه » سنت از مفهوم هستند. در پایان نیز به نقد « دوگانه انگاری » و م یتوان گفت فلاسفة اسلامی قائل به تمایز و برخی دیدگاه های مذکور خواهیم پرداخت
« مشاهده» کلینیکی به مثابه عملی سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
است. فیلسوفان تحلیلی « مشاهده » یکی از مباحث مهم و مناقشه برانگیز فلسفه علم عمل علم از منظرهای گوناگون این موضوع را مورد بررسی قرار دادهاند. آنان نشان داده اند آنچه که در امور طبیعی مشاهده می شود متاثر از اهداف و تجرب ههای پیشین مشاهد هگر م یباشد از این رو مشاهده متاثر از عوامل معرف تشناختی، معناشناختی، روانشناختی یا جامعه شناختی است. اما مشاهده تنها مورد توجه فیلسوفات تحلیلی نبوده است بلکه فیلسوفان قاره ای نیز بدان پرداخت هاند. یکی از این فیلسوفان میشل فوکو می باشد که در کتاب تولد کلینیک به چگونگی اُبژه مشاهد هشدن بدن انسان در پزشکی می پردازد. او نشان می دهد که علاوه بر عوامل تاثی رگذار بر مشاهده که توسط فیلسوفان تحلیلی بیان شده اند باید به این نکته توجه کرد که مشاهده اساسا فعلی سیاسی است. هدف این مقاله نشان دادن این وجه سیاسی برای مشاهده است. بدی نمنظور از آرای فوکو درای نباره استفاده می کنیم. گرچه فوکو در آثار گوناگون خود به این موضوع اشاره کرده است اما م ی توان گفت که مشاهده موضوع محوری در کتاب تولد کلینیک است. از ای ن رو با بررسی این مورد می کوشیم تا نشان دهیم که منظور از سیاسی بودن عمل مشاهده چیست . بدین گونه سعی م یکنیم تا نشان دهیم که فیلسوفان علم در بررسی های خود درباره مشاهده باید وجه سیاسی آ نرا نیز در نظر بگیرند.
استجابت دعا و تغییر اراده الهی؛ پاسخی بر مبنای اخلاق دینی فضیلت گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هجدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)
221 - 242
حوزههای تخصصی:
در خصوص استجابت دعا یک تصور عرفی وجود دارد و آن اینکه خداوند از دعای بندگان متأثر می شود و با تغییر اراده خود در عالم تصرف کرده و دعا را اجابت می کند. آیا به واقع، دعای ما موجب تغییر در اراده الهی می شود؟ در این مقاله، ضمن تبیین پنج پاسخ ممکن به این مسئله در اندیشه اسلامی شیعی، تلاش شده تا تبیین موجه تری از پاسخ این مسئله در ساختار اخلاق فضیلت جست وجو شود. پاسخ نخست متعلق به ابن سیناست که دعا را از مقدرات الهی می داند؛ پاسخ دوم را صدرالمتألهین بیان کرده که تأثیرپذیری را به واسطه های فیض الهی نسبت داده است. پاسخ سوم را می توان در قالب تفکیک صفات ذات از صفات فعل جست وجو کرد. پاسخ چهارم را کسانی دنبال می کنند که فرایند استجابت دعا را سرّ قدر می دانند. پاسخ پنجم از سوی عرفا، استجابت را به تجلی الهی گره زده است. اما پاسخ مدنظر مطابق تقریر دینی از اخلاق فضیلت، این است که در فرایند استجابت، تغیر و انفعال در مدعو رخ نمی دهد، بلکه در داعی محقق می شود. ذات و اراده مدعو ثابت است و فیضیان وجودیِ خداوند همواره جاری است. ازاین رو به هر اندازه که داعی مهذب تر شود، سنخیت وجودی بیشتری با مدعو می یابد و اراده او همراستا با خدا خواهد شد، قدرت او بر تصرف در تکوین بیشتر می شود و طلب او به اجابت نزدیک تر خواهد شد. هر اندازه انسان از معرفت و حکمت حقیقی و از نفسی پالوده و مهذب برخوردار شده باشد، به همان اندازه سخنش در ملکوت شنیده خواهد شد و دعا و طلب مبتنی بر اراده و خواسته اصیل او محقق خواهد شد.
بررسی و نقد دیدگاه ویرنگا درباره مفهوم «علم مطلق»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هجدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)
243 - 271
حوزههای تخصصی:
علم الهی به معنای آگاهی خداوند به امور هستی، موضوعی است که همواره در حیطه الهیات فلسفی کلامی مطرح بوده و تاکنون نظریات مختلفی حول آن پدید آمده است. فیلسوفان دین معاصر نیز از التفات به آن اجتناب نکرده و مسائل بحث انگیز مرتبط با آن را مورد دقت عقلی قرار داده اند. اولین و مهم ترین مسئله مربوط به علم الهی، چیستی حقیقت آن است که به نوعی مسائل دیگر، متأثر از نوع پاسخ به این مسئله است. بررسی نظریات مختلف به خصوص دیدگاه های معاصر، در حل چالش های نوینی که در برابر باور به علم مطلق الهی پدید آمده اند، می تواند رهگشا باشد. ویرنگا به عنوان فیلسوف دین معاصر سعی کرده است با بیان منطقی به دفاع از گستره نامحدود علم مطلق الهی بپردازد و با روش های متداول در فلسفه دین به چالش هایی که دیدگاه های مخالف ایجاد کرده اند، پاسخ دهد. با وجود این در نحوه روایت وی از مفهوم علم مطلق و ویژگی های آن، اشکالاتی به نظر می رسد. مفهوم علم مطلق به نظر ویرنگا در آگاهی به تمام گزاره های صادق قابل تعریف است که این علم، وقوعی، غیراستنتاجی و خطاناپذیر است. مهم ترین ایراد دیدگاه وی این است که چنین تعریفی نمی تواند گویای حقیقت علم مطلق باشد، بلکه تنها می تواند شرح اسمی در قالب بیان دامنه متعلقات آن باشد. اشکالات دیگری هم در روایت وی از ویژگی های علم مطلق به نظر می رسد که اهم آن استفاده از مقدمه زائد و اتخاذ پیش فرضی نادرست است.
پیش فرض های معرفت شناختی علوم طبیعی نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
227 - 250
حوزههای تخصصی:
رویکرد پوزیتیویستی در علوم طبیعی جدید اعتقاد دارد که روش علوم طبیعی منحصر به تجربه است. این رویکرد در طول سده های اخیر با پذیرش عام مواجه بود، به گونه ای که پیشرفتِ علوم طبیعی مدیون آن قلمداد شد. به چالش کشیده شدن این نگاه در نیمه دوم سده بیستم؛ برخی فلاسفه علم و نیز دانشمندان علوم اجتماعی را واداشت با مطرح کردن نقش پیش فرض ها اعم از پیش فرض های هستی شناختی، معرفت شناختی و روش شناختی و نیز برخی عوامل جامعه شناختی و روان شناختی؛ انحصار روش علوم طبیعی را دستکم در برخی مراحل علم طبیعی بشکنند. در مقاله حاضر تلاش می کنیم ضمن تبیین برخی پیش فرض های معرفت شناختی علوم طبیعی جدید و مقایسه آن با پیش فرض هایی مطرح در علوم طبیعی ماقبل مدرن، نشان دهیم که با وجود برخی مبانی معرفت شناختی مشترک؛ میان علوم طبیعی جدید و قدیم، تفاوت های مبنایی وجود دارد که بر اساس آن نمی توان علوم جدید را تداوم طبیعیات قدیم دانست و الگوی جدید علوم طبیعی با رویکردی ماده گرایانه و یک بعدی، ضمن محروم کردن خود از دستیابی به برخی حقایق، علوم طبیعی را در جایگاه شایسته خود قرار نداده است.
نظام تنزیلی قرآن کریم در فرایند آیندهنگاری راهبردی تحول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هفدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۴۲)
49 - 71
حوزههای تخصصی:
پس از عصر بعثت و حضور معصومین و در عصر تفکر اجتهادی، در عرصه قرآن پژوهی و نظام جامع تفسیر، همچنان الگوی پژوهش تفسیری و سازوکار ترکیبی دو الگوی ترتیبی و تنزیلی و برآیندیابی در رویکرد تفسیر موضوعی، سامانی بایسته در عرصه اندیشه پردازی پیشرفت و نظام مدیریت راهبردی نیافته و نظام تنزیلی قرآن کریم به مثابه الگوی مرجع و معیار آینده نگاری راهبردی پیشرفت، دیده نشده است. از منظر روش شناسی پردازش اندیشه و مدیریت راهبردی تغییر، ماهیت و نقش نظام تنزیلی در پردازش مدل عملیاتی الگوی دین شناخت رشد توسعه ای و در نظام آینده نگار راهبردی جامعه و تمدن هدف چیست؟ در پژوهش حاضر با بازتحلیل ادبیات آینده نگاری راهبردی و سازوکارهای الگوی پیشرفت و با اشاره به جایگاه الگوی دین شناخت پیشرفت، دریافتیم که نظام تنزیلی، منطق مبنا و حاکم بسط زمان مند مدل مفهومی الگوی رشد و نظام و سازوکار (فرایند و روش) مرجع الگوپردازی آینده نگار راهبردی است که در ذیل الگوی کلان راهبری تحول برای گذار به انسان، جامعه و تمدنِ آرمانیِ همواره تازه شونده، در جامعه هدف جریان می یابد.
ایمان نجات بخش از دیدگاه ملاصدرا و رهبران نخستین مذهب پروتستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
151 - 172
حوزههای تخصصی:
ادیان ابراهیمی (اسلام، مسیحیت و یهودیت) شرط نجات و رستگاری اخروی مؤمنان به دین خود را در گرو ایمان می دانند، البته ایمانی که نجات بخش است، نه ایمان غیر نجات بخش. در واقع ایمان نجات بخش ایمانی محسوب می شود که واقعی و حقیقی باشد و از متون مقدس دینی گرفته شده باشد. اما این ایمان نجات بخش چه ایمانی است؟ ملاصدرا ایمان نجات بخش را که عامل رستگاری انسان است، ایمانی می داند که از طریق برهان و کشفی باشد در مقابل ایمان سمعی و عوام الناس. لوتر ایمانی را نجات بخش می داند که فرد مؤمن اعتقاد قلبی و اعتماد و اطمینان راسخ به ایمان داشته باشد، نه صرف زبانی و بدون اطمینان. کالون نیز ایمانی را نجات بخش می داند که اطمینان و اعتماد قلبی و راسخ باشد تا بتواند بر شک ها و تردیدهایی که این اطمینان قلبی را تضعیف می کند، غلبه کند. این پژوهش برای یافتن پاسخ به سؤال فوق به بررسی و بیان آرای ملاصدرا از متألهان مسلمان و لوتر و کالون از متألهان مسیحی می پردازد که به عنوان رهبران نخستین مذهب پروتستان نام برده می شوند.
ضرورت توسعه کلام اجتماعی اسلام با تکیه بر اندیشه های استاد مطهری(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هجدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)
273 - 293
حوزههای تخصصی:
ایجاد گرایش «کلام اجتماعی» در علم «کلام اسلامی» با سه هدفِ «ارائه ابعاد اجتماعی آموزه های اعتقادی»، «تحلیل موضوعات اجتماعی جدیدِ مرتبط با مبادی اعتقادی» و «پاسخ به انبوه شبهات اجتماعی وارده به معارف دینی» ضروری به نظر می رسد و اندیشه های متکلمان معاصر اسلامی و به خصوص استاد مرتضی مطهری که در عین تأکید بر انسجام و یکپارچگی معارف دینی، بنا به ضرورت های جهان امروز توجه ویژه ای به ابعاد اجتماعی اسلام کرده اند، مواد علمی ارزشمندی برای نیل به این مقصود در اختیار گذاشته است. این مقاله به تبیین ضرورت و ظرفیت ایجاد چنین گرایشی با استخراج کلام اجتماعی استاد مطهری پرداخته است.
از عقل مسیحی قرون وسطی تا عقل انسانی رنسانس (پژوهشی در نسبت میان ایمان و خرد در اندیشه غربی با ابتنای بر آرای سنت آگوستین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هفدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۵)
635 - 659
حوزههای تخصصی:
آغاز فلسفه قرون وسطی عموماً به سنت آگوستین بازمی گردد، او در آموزه «من گناهکارم، پس هستم» حقیقت و هستی انسان را برای نخستین بار در گرو یک کنش انسانی و غیرالهی تعریف می کند. مطالعه سیر اندیشه از عبارت مذکور سنت آگوستین تا «من فکر می کنم، پس هستم» دکارت، از یک سو نشاندهنده چالش طولانی در حل رابطه میان فهم و حقیقت است و از سوی دیگر، ریشه های نوگرایی را در برخی آرای قرون وسطایی مشخص می کند. در مقاله حاضر با نگاهی به کلیدی ترین آرای اندیشمندان قرون وسطی کوشش می شود از طریق توضیح نظریه شک آبلار به عنوان ابزار دستیابی به حقیقت، تبیینات سن فرانسیس در خصوص اینکه حقیقت بیش از آنکه در بالا باشد، در پایین و درون انسان است، همچنین باور به اصالت اراده و اصالت فرد که توسط اکام و اوتریکور طرح گردید و ... چگونگی ظهور عقل انسانی عصر مدرن و روند شکل گیری گزاره «من فکر می کنم پس هستم» روشن شود. تحقیق به صورت تحلیلی توصیفی بوده و تجزیه وتحلیل داده ها به شیوه استقرایی صورت گرفته است. طبق یافته های پژوهش، روشن می شود که اساس فلسفه دکارت، به عنوان پدر فلسفه مدرن، مقتبس از اندیشه سنت آگوستین است؛ به عبارت دیگر نه تنها قرون وسطی بلکه عصر جدید را نیز باید با سنت آگوستین آغاز کرد..
بررسی معرفت شناختی و روش شناختی حساب احتمال در اقتصاد اسلامی بر اساس حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۳۲)
487 - 515
حوزههای تخصصی:
علم اقتصاد معاصر میان احتمال عینی و معرفت شناختی فرق گذاشته و از احتمال عینی در نظریه های اقتصادی استفاده فراوانی کرده است. اما در پی نقدهای ذهن گرایان بر احتمال عینی، جهت گیری استفاده از حساب احتمال در اقتصاد به سمت بیزگرایی و احتمال معرفت شناختی میل کرد. در این مقاله، با بررسی جایگاه حساب احتمال در بخش های مختلف علم اقتصاد، پیشنهاد می شود دانش اقتصاد اسلامی برای تبیین مبانی نظریه های اقتصادی از آرای حکمای اسلامی در این زمینه استفاده کند. حکمت متعالیه، احتمال عینی را نوعی از احتمال روان شناختی و تنها یقین و جزم منطقی را معتبر می داند. لذا احتمال همان توقع ذهنی است که هر چه قانون مند باشد، از احتمال روان شناختی خارج نمی شود. بر اساس نظریه اعتباریات علامه طباطبایی (ره)، احتمال روان شناختی با مراتب مختلف آن، موضوع احکام عقل عملی است و در برخی موارد در نبود علم منطقی، می توان از آن پیروی کرد. استفاده از این آرا، موجب تغییراتی در روش شناسی و معرفت شناسی اقتصاد اسلامی می شود. روش شناسی اقتصاد اسلامی از حساب احتمال به عنوان روش تأیید نظریات اقتصادی (در صورت نبود علم) استفاده می کند. همچنین جایی که خود رفتار انسان، بر اساس احتمال باشد، می توان از حساب احتمال بهره برد. در مواردی هم که نمی توان به علم رسید، می توان از حساب احتمال برای پیش بینی احتمالی استفاده کرد. توجه به امور مذکور، این فایده را برای دانش اقتصاد اسلامی دارد که دچار نابسامانی معرفت شناختی و روش شناختی نخواهد شد. شهید صدر (ره) تفسیری بر اساس علم اجمالی از حساب احتمال ارائه داده که در آن احتمال به حد علم منطقی نمی رسد و از کاشفیت بی بهره است. نظریه ایشان را می توان با انجام دادن برخی اصلاحات، ذیل احکام عقل عملی معتبر شمرد. روش این مقاله در جمع آوری، اطلاعات کتابخانه ای و در تحلیل اطلاعات، تحلیلی - انتقادی و در ارائه روش اقتصاد اسلامی، اکتشافی است.
تبیین و ارزیابى دیدگاه زگزبسکى درباره بُعد هنجارى در قلمرو شناختفصل نامه اى علمى پژوهشى در زمینه علوم فلسفى تابستان 1395(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیدگاه زگزبسکى به بعد هنجارى شناخت، نگاهى نو محسوب مى شود که بر اساس رویکرد اخلاق فضیلت مدار، در پى شکل بندى جدیدى از عقلانیت در این حوزه است. به نظر او مهم ترین مؤلفه هر فضیلت، انگیزه و توفیق مندى آن است. زگزبسکى بر اساس اصابه همیشگى باور، میان معرفت و باور موجه تفاوت مى گذارد؛ ازاین روى، معرفت را به عمل و انگیزه فضیلت مندانه شناسایى مى کند تا صدق دایمى معرفت را لحاظ کند و از سوى دیگر چون چنین شرطى در توجیه نیست و قبول باور موجه بر اساس معقول بودن است، مى کوشد قبول باور از سوى دارنده حکمت عملى در شرایط باورنده را، معیار توجیه قرار دهد. در ادامه، نوشته پیش روى تلاش مى کند این نگاه را ارزیابى کند.
تبیین رویکرد هرمنوتیکی ماری هسه در فهم مفاهیم علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر از سه بخش تشکیل شده است: مرور رویکردهای مطرح در فلسفه علم، طرح رویکرد هرمنوتیکی ماری هسه و در نهایت استنتاج دیدگاه هسه در رابطه با فهم مفاهیم علمی. بخش اول فضای پسااثباتگرایانه حاکم بر فلسفه علم در نیمه دوم قرن بیستم را ترسیم میکند تا در بخش بعدی، جایگاه رویکرد هسه در این میان وضوح بیشتری داشته باشد. در بخش دوم مدلهایی که هسه برای تبیین سازوکار پیشرفت علم و نظریههای علمی مطرح کرده است، تشریح شدهاند. دستآوردهای دیدگاه هسه برای فلسفه علم شامل تأکید بر کارکرد تبیینی استعاره در نظریههای علمی، پیشنهاد واقعگرایی حداقلی به عنوان لازمه فعالیت علمی و نیز تبیین عینیت دوگانه برای علم میشود.در مباحث مختلفی که از سوی هسه مطرح شده است، مفاهیم علمی جایگاه مشخصی دارند و میتوان اینگونه بیان کرد که در رویکرد هسه: مفاهیم علمی تاریخمند هستند، نظری هستند ومیتوان آنها را به مثابه استعارههایی در زبان استعاری علم به کار گرفت. در نهایت با توجه به ویژگیهای مفاهیم علمی، فهم افراد از این مفاهیم متفاوت خواهد بود و علاوه بر آن، با توجه به پویایی زبان علم، فهم مفاهیم علمی پویا است.
تحلیل انتقادی تقریر اسپینوزا از برهان وجودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال شانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
29 - 50
حوزههای تخصصی:
نزد اسپینوزا خدا همان جوهر است که یگانه حقیقت مطلق هستی می شود. اسپینوزا برای اثبات وجود خدا به برهان وجودی متوسل شد و ادعا کرد که برای اثبات وجود عینی خدا، تصور ذاتش کافی است. وی در قضیه یازده از کتاب اخلاق به چهار تقریر از براهین وجودی می پردازد و در آن خدا را اثبات می کند. چهار تقریر او بیانگر استلزام وجود خدا از تصور ذات، ضروری بودن وجود، توانایی و قدرت خدا برای هستی و هستی بخشی به دیگر موجودات است که ناشی از نبودن مانعی برای عدم اوست. در نتیجه، می توان او را کامل ترین وجود قدرتمند و نامتناهی ضروری دانست. به طور کلی، تمامی براهین به همان تصور واضح و متمایز دکارتی از خدا برمی گردد که از طریق تصور ذات او، وجودش اثبات می شود. در واقع، براهین او یا بازسازی براهین قبلی هستند یا تکرار دقیق آنها که با اختلاف های جزیی در قالب قضیه جداگانه ای مطرح شده اند.
نقش خوانش بدنمند از استعاره در دفاع از تلفیق تکاملی گسترش یافته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه علم سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
235-260
حوزههای تخصصی:
تلفیق تکاملی گسترش یافته نظریه ای است که پیشنهاد میدهد برای ارائه ی تبیین در مورد یافته های جدید در زیست شناسی تکاملی و نیز افزایش قدرت تبیینی برای یافته های موجود، چارچوب های مفهومی تلفیق تکاملی نیاز به بازنگری دارند. این بازنگری، گسترش در چارچوب های مفهومی تلفیق تکاملی را به دنبال داشته و چارچوب مفهومی مبتنی بر تکامل ژن محوری بایستی به چارچوبی تکوین محور گسترش یابد؛ اما حامیان تلفیق تکاملی دهه های 30 و 40 این نظریه را بی نیاز از هرگونه بازنگری دانسته و درخواست برای هرگونه گسترشی در چارچوب های مفهومی آن را رد می کنند. هر دو نظریه ی تلفیقی فعلی و گسترش یافته از استعاره هایی برای بیان منظور خود بهره می برند ازجمله استعاره های موسیقی حیات و ژن خودخواه که به ترتیب دو چارچوب مفهومی گسترش یافته و تلفیق فعلی را نمایندگی می کنند. از سویی دیگر خوانش بدنمند از استعاره استعمال استعاره ها را در نظریات علمی به حوزه ی اندیشه ی دانشمند و چارچوب مفهومی حاکم بر ذهن او مربوط می داند. بر این اساس می توان استدلالی به سود طرفداران گسترش در تلفیق تکاملی اقامه کرد.
مفهوم «واقعیت» نزد موریس شلیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنچه همیشه درباره پوزیتیویست های منطقی مورد توجه بوده است، وجوه معرفت شناختی و روش شناختی آنها بوده است. حال قصد داریم با توجه به چالش موریس شلیک و حلقه وین با متافیزیک، وجه هستی شناختی اندیشه او را بازسازی کنیم.شلیک شناخت ما از «واقعیت»، و همچنین «جهان خارج مستقل از ما» را به دو قلمرو شناخت عرفی یا شناخت مورد نیاز در زندگی روزمره و شناخت علمی تفکیک می کند. او با تکیه بر این تفکیک نشان می دهد که چگونه مکتب پوزیتیویسم منطقی در هیچیک از این دو قلمروی شناختی، نیازمند مواجهه متافیزیکی با واقعیت و جهان خارج نیست. در این مقاله اولا به این مساله خواهیم پرداخت که تصور او از واقعیت و جهان مستقل از ما به عنوان مقولاتی هستی شناختی چه بوده است؟ ثانیا، این تلقی از واقعیت بر روش شناسی و معرفت شناسی پوزیتیویسم منطقی چه تاثیری داشته است؟
امکان سنجی اثبات پذیری گزاره های دینی با تأکید بر مبناگروی کلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال شانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
51 - 73
حوزههای تخصصی:
یکی از اصلی ترین مباحث فلسفه دین بدون کمترین تردید، بحث اثبات پذیری گزاره های دینی است. در این بحث به امکان سنجی اثبات گزاره های دینی بر اساس بنیان های عقلی به گونه ای که ارضاکننده حس حقیقت طلب انسان باشد، پرداخته می شود. دسته ای از مخالفان عقل گرایانی هستند که به نظر می رسد قصد دارند، بساط ایمان را به بهانه ارزش عقل جمع کنند و عده ای ایمان گرایانی که ایمان را فوق طور و مقام عقل می دانند و بخشی هم پوزیتویست هایی که معیار معناداری یک گزاره را تجربی بودن آن می دانند. در مقابل عده ای با مصلحت سنجی یا با اختیار مبناگرایی سنتی یا معرفت شناسی اصلاح شده، به عنوان مبنای معرفت شناختی خود، در تلاش برای اثبات گزاره های دینی هستند. یقین بالمعنی الاخص متاع ارزشمندی است که هر گروهی برای امکان یا عدم امکان رسیدن به آن استدلال می کند و بر این اساس مدعی اثبات پذیری یا عدم اثبات پذیری گزاره های دینی می شوند از میان روش های مذکور، روش مبناگرایی با رویکرد کلاسیک مدعی تأمین این غایت قصوی است. در این پژوهش مدعیات هر یک از انظار مختلف و نقدهای وارد بر آن بررسی و تلاش شده است تا تحقق چنین معرفتی در حیطه گزاره های پیشینی دینی را نه تنها ممکن، بلکه واقع و محقق شده نشان دهد.