هدف این مقاله، مطالعه بر روی شیوه گزینش دانشجوی معماری به منظور ارایه راهکارهای عملی جهت اصلاح این شیوه و تدوین الگوی مطلوبی است تا بتواند راه حلی کلیدی برای ارتقای کیفیت آموزش معماری فراهم آورد. عقیده عمومی متخصصان و سازوکارهای آموزشی، این رشته را در زمره گروه های هنری می داند. در حالی که پذیرفته شدگان این رشته از طریق آزمون های دروس علمی انتخاب می شوند. این تناقض نمی تواند پیش نیازهای هنری تحصیل در این رشته را تامین نموده و شایسته ترین ها را روانه دانشگاه نماید. شرایط موجود در گزینش دانشجو، ناشی از حذف آزمون اختصاصی این رشته در سال 1372 می باشد و برای جبران مشکلات آن، دروس پیش نیازی در برنامه درسی نیم سال اول تحصیلی لحاظ گردید. تاکنون تحقیقات اندکی در این زمینه انجام شده است. این تحقیق با «رویکردی راه حل محور» ضمن طرح مساله و ضرورت حل آن، با استفاده از مطالعه موردی و «رویکرد سیستمی» به این مساله می پردازد. یافته های این تحقیق نشان می دهد که دروس پیش نیاز ارایه شده در نیم سال اول نمی توانند کمبودهای پدید آمده را جبران نمایند. لذا این تحقیق با بهره مندی از نظریات جدید در گزینش دانشجو، پیشنهاداتی کاربردی برای بهبود شیوه انتخاب دانشجو ارایه می دهد. مهم ترین پیشنهاد حاصل از این تحقیق انجام آزمون اختصاصی به روش تستی بر روی چند برابر ظرفیت پذیرفته شدگان کنکور سراسری است.
مقالة حاضر یک نگاه نشانه شناختی به مبدا پیدایش و چگونگی خلق آثاری با الگوی فراز و فرود است که خود الگویی ذاتی برای تمامی پدیدارها در کائنات و از جمله گوهری نهفته در ذات آدمی است. تجلی این الگو در آثار هنری اسلامی خود از معانی متعالی تری خبر می دهد و نشان از سیر وحدت به کثرت و خلوت به جلوت است و گویای این مطلب است که آفرینش های هنری تماماً بر اساس القائات رحمانی و ربانی است. جلوه گاه حقیقت در هنر، عالم غیب و حق است. هنرمند به واسطه ""حضور"" از عالم غیب آگاهی می یابد و حقایق روحانی مربوط به عالم و معارف حقیقی و علوی را درک کرده و دست به خلق آثاری می زند که همگی نشان از بندگی دارد. در این تحقیق تلاش شده است تا با بررسی مفاهیم نظری و رویکردهای تحلیلی و مطالعه نمادهایی چون ""طاق"" ، ""گنبد"" و ""فواره"" و آفریده های از این دست، که با نگاه به آنها دل و جان و چشم هر بیننده را مسحور می نماید و روح انسان را به سوی عالم بالا سوق می دهد و در نتیجه احساس آرامش و اطمینان را القاء می نمایند، خبر از صعود به عالم علوی و سیر در ملکوت و پس ازآن فرود به عالم سفلی می دهد که نشان از قیام، رکوع و سجود است که همانا نماد "" عبادت و بندگی"" است.
پژوهش حاضر تغییرات تناسبات حاکم بر تیمچه های دوران قاجار را مورد بررسی قرار می دهد تا به این مسئله پرداخته شود که آیا هماهنگی یا سطوح معناداری در مراتب این رابطه تناسبی دیده می شود و آیا این تفاوت ها نسبت به ساختار اقلیمی و دوره زمانی ساخت بنا تغییراتی به خود دیده است؟ در این راستا، برخی ویژگی هایی کالبدی و ابعاد و تناسبات 12 تیمچه از 6 شهر به تفکیک در دو اقلیم سردوخشک و گرم و خشک و2 دوره زمانی (1270-1193) و (1347-1270) که با توجه به دوران 154 ساله حکومت قاجار در ایران تقسیم شده اند، به تفکیک مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق در این پژوهش استفاده از شاخص های آماری میانگین و انحراف معیار با فاصله اطمینان 95% درصدی (2SD) بوده و خطای مطالعه به صورت (Pvalue<0.05) محاسبه و نهایتاً نمودارها به کمک برنامه Excel استخراج شده است. نتایج آماری با (P<0.05) نشان دهنده اختلاف معنی دار در جهت کاهش قابل ملاحظه ابعاد صحن و همچنین مساحت فضاهای تیمچه در نیمه دوم حکومت قاجار می باشد. در حالی که در خصوص سایر ابعاد با 95% اطمینان اختلاف معنی داری مشاهده نگردید. همچنین براساس نتایج عددی بدست آمده از جداول، متغیر اقلیم به نظر به عنوان عامل اصلی در شکل گیری تناسبات و طراحی فضاهای تیمچه مطرح نبوده است.