معماری ایرانی و تزئینات مربوط به آن از گذشته های دور تا به امروز پویایی و تداوم خود را همواره حفظ ک رده است . هنرمندان با بهره گیری از انواع نقوش و طرحهای گیاهی ، هندسی و خطاطی در تمام ادوار اسلامی شاهکارهای بدیع و زیبایی در معماری خلق کرده اند . تزئیناتی چون آجرکاری ، گچبری ، کاشیکاری ، حجاری و ... از عناصر اصلی آرایش معماری ایران بوده و هست . گچ نخستین ماده چسباننده ساختمانی است که پس از تغییر شکل دادن ،در کارهای ساختمانی به عنوان عنصر اصلی آرایش در معماری ایران مورد استفاده قرار گرفته است ...
طراحی محصولات از عوامل زیادی تأثیر می پذیرد و محصولات مختلف مراحل طراحی خاصی نیاز دارند و دراین میان، پیش از هر چیز، طراح باید از فرهنگ و خواسته های جامعه هدف آگاهی داشته باشد. حجم گسترده محصولات تولیدی و تنوع بازار باعث شده است استفاده کننده دامنه انتخاب بسیار بالایی را تجربه کند واین انتخاب در نهایت از همخوانی باورها و هنجارهای او با محصولات مختلف در محیط زندگی ناشی می شود.اشیا و لوازمی که مردم در زندگی روزمره استفاده می کنند، هنگام تحقیق در زندگی و فرهنگ ایشان اهمیتی خاص دارند؛ چنان که از بررسی آن ها می توان به شیوة زندگی، رفتار و اعتقادات مردم دست یافت.در این مقاله تلاش ما بر این است که ساختمان سبک در طراحی ظروف خانگی دوران اولیه اسلامی ایران را بررسی کنیم؛ به عبارتی، در این پژوهش، هدف اصلی بررسی سبک طراحی در دو گزینه عناصر مفهوم دار و ساختار زیبایی شناسی این ظروف است و در این میان از آنالیز گشتالت در عنصر ماکرو و میکرو استفاده می شود. ابتدا تعریف های مرتبط در مورد خلق و ابداع، سبک و زیبایی شناسی بیان می شود و سپس با معرفی ظروف خانگی قرون اولیه هجری ایران در جدول هایی با استفاده از این آنالیز، سبک یادشده تعریف می شود.
کتیبه در محراب مسجدها دارای جایگاه ویژه ای از منظر معنایی و شکلی می باشد. در تزئینات محراب –ها، اغلب از نوشتار و نقشِ توامان استفاده می شد ه که تعامل این دو موجب غنای تصویری محراب ها شده است. گاهی نقوش از نظر بصری هم-ارزش با نوشتار بکار می رفته تا جایی که اگر حتی قسمتی از آن نقش حذف می شد به ساختار کتیبه خلل جدی وارد می شده است. نقش و خط در هماهنگی با هم، سطح کتیبه دار محراب را کامل می نمودند . آنچه که موجب اتحاد میان این دو می-شده، پیروی از ساختاری واحد بوده که بِسان زبان مشترکی، گفتگو را میان خط و نقش فراهم می نماید.
در میان شیوه های نقد و تحلیل اثر، تحلیل ساختاری تاکید خود را بر چگونگی چیدمان عناصر تشکیل دهنده در اثر دارد. این مقاله نیز با هدف تاکید بر همین شیوه تهیه گردیده که پس از توضیح مختصر از جنبه های تاریخیِ کتیبه های انتخابی و در بخش ساختاری این مقاله، به چگونگی انتخاب نقش در کنار خط و خوش نویسی پرداخته می شود. در تشریح اصول بصری کتیبه ی محراب ها، موارد از جزء به کل مورد بررسی قرارگرفته اند. نکته های خُردتر و بنیادی تر چون انتخاب الگوی حرکتی برای خط و نقش مورد کنکاش قرار می گیرد، سپس به اصل هم شکلی و هم گون سازی شکل ها پرداخته می شود، هم-چنین در اصل سوم، به یکی از راه های گسترش عوامل بصری در سطح محراب ها توجه خواهد شد.
مورد انتخابی جهت این مقاله، محراب های مسجد فرط یزد، میمه اصفهان و محرابی از عهد سلجوقی می باشد. در برابر پرسش اصلی این مقاله که چگونگی انتخاب عناصر بصری در کتیبه های محراب های سنگی است و متناسب با نمونه های ارائه و تحلیل شده به عنوان پاسخ و نتیجه آن، می توان عنوان داشت که اصول بصری رعایت شده در اجزای کتیبه ی محراب ها، چون قاعده و قانونی بوده تا کلیت طرح را سامان دهی نماید. این سامان دهی که منجر به هم گون شدن شکلی خط و نقش می شود، نظریه ی وجود یک طراح ( دیزاینر) را در چیدمان کتیبه ی محراب ها تقویت می نماید. به استناد وجود عوامل غنی بصری در کتیبه ها، می توان به این نتیجه رسید که این طراح یا طراح ها می بایست کسی یا کسانی بوده باشند که به جز آگاهی صرف از خط و نقش، از دانش و مبانی بصری در صفحه نیز بهره برده باشند.
این مقاله از سه بخش تشکیل شده است . در بخش اول به تصویری کلی از تاریخ شیشه گری و تجربه ای که در این راه به دست آمده اشاره شده است . در بخش دوم وضعیت هنر شیشه گری با تکیه بر اطلاعات جمع آوری شده از کارگاههای شیشه گری تهران بررسی شده و وضعیت اقتصادی اجتماعی فنی آنها مورد بحث قرار گرفته است . در بخش سوم اهمیت توجه به این هنر و مشکلات آن از نظر سرمایه گذاری و آموزش و جایگاه آن در کشورهای صنعتی اشاره شده است ...