طی سالهای اخیر جریاناتی بر ضد واقعگرایی در تئاتر شکل گرفته است که تا حدی از برداشت نوین از « متن » به هنگام ظهور نظریه پسا ساختار گرا مطرح شده است و ارزش های متعدد تمرکز زدایی ، واگرایی و چند گانگی معنایی را به شدت مورد توجه قرار داده است . عدم تمایل و تقاضا برای متون و نمایش هایی را که صراحتا در بر گیرنده و مشوق اعمال آمرانه و تحکم آمیزی نظیر تبیین ، حکمیت ، تفسیر و خلق حضور هستند . از طریق تقابل « اجرا » با « متن » ، یعنی اتخاذ مجموعه ای از فعالیت های ذهنی و نمایشی به منظور در هم شکستن پایه های عقلایی و مشخصه های تئاتر واقعگرا و تلاش برای « تغییر معانی » ، نشان داده است و ...
ساموئل بکت یکی از مشهورترین نویسندگان قرن بیستم است. او زندگی پر تلاطم و فعالی داشت و بیشتر عمرش را در سفر و مهاجرت گذراند. بکت با آنکه میهنش را ترک کرده بود، به آن عشق می ورزید. در واقع مخاطب اصلی آثارش مردم ایرلندند. فردسان هایش خصوصیات ایرلندی دارند. آنها مجسم کنند? وضعیتی محصور و زندانی و به ویژه در انتظار قوت زندگی و مرگند. بکت هیچ موضع سیاسی چپ یا راست نداشت و همواره مستقل و انسان باقی ماند. او دربار? آثارش سخن نمی گفت و به همین جهت، هر کس به زعم خود آثار او را تفسیر می کند و آنها که او را نشناخته اند او را مأیوس و آثارش را مبهم می انگارند. نمایشنام? چشم به راه گودو، جزو آثار کلاسیک قرن بیستم به ثبت رسیده است. گودو، نامی است که هیچ ارتباطی به خدا (‹گاد› به زبان انگلیسی) ندارد. برخلاف تفسیر بعضی از ناقدان زمان جنگ سرد، این نمایشنامه نه پوچ است و نه یأس آور. جهان شمولی آن از آنجا ناشی می شود که در دنیای بی عدالتی ها، جنگ ها، رنج ها، دروغ ها، تهمت ها، استعمارها و استثمارها هم? انسان ها چشم به راه یک منجی هستند و در انتظار، معنایی برای زندگی می جویند و امیدوارند.