با توجه به وجود برخی سوالات و ابهامات موجود در گاهنگاری باستان شناختی شمال غرب ایران، این محوطه به عنوان یکی از محوطه های کلیدی پیش از تاریخ این منطقه برای کاوش انتخاب گردید. در این پژوهش سعی بر آن است تا با ارائه گاهنگاری دقیق و لایه نگاری منسجم به ابهامات اساسی از جمله وضعیت فرهنگی منطقه در دوران نوسنگی جدید/مس و سنگ انتقالی، مس و سنگ قدیم (دالما) و نیز مشخص شدن وضعیت منطقه در دوران مس و سنگ میانی و جدید پرداخته شود. در این پژوهش با استفاده از گاهنگاری مطلق کربن 14 و روش طیف سنج جرمی شتاب دهنده (AMS) شش نمونه از قطعات ذغال جهت تاریخگذاری مطلق مورد آنالیز قرار گرفته است که نتایج بدست آمده توانسته به برخی از ابهامات جدول گاهنگاری شمال غرب ایران پاسخ گوید. قبل از کاوش های کول تپه هادیشهر و دوه گُز خوی هیچ گونه گاهنگاری دقیقی برای بازه زمانی حد فاصل حسنلو دوره VIII (پیزدلی) و حسنلو دوره VII (یانیق) ارائه نگردیده است. همان گونه که کاوش ها و مطالعات پیشین بازگو می کنند حسنلو دوره VIII تا VII یک بازه زمانی هزار ساله را در بر می گیرند، اما نکته اساسی در این رابطه، وجود تنها دو دوره یعنی دوره پیزدلی و یانیق (کورا – ارس II) خود حاوی یکسری ابهامات فراوانی است، چراکه بر اساس مطالعات و کاوش های جدید مشخص گردیده است که چندین دوره در حد فاصل حسنلو VIII و VII قابل تاریخگذاری است. همین موضوع یکی از ایرادات اساسی در ارتباط با جدول گاهنگاری است که برای باستان شناسی پیش از تاریخ این منطقه ارایه گردیده است. نتایج آنالیزها در نهایت بازه زمانی 5400-5000 ق.م. را برای دوره مسو سنگ انتقالی (Dava Göz I)، 5000-4500 ق.م. برای دوره مس و سنگ قدیم یا همان دوره دالما (Dava Göz II)، 4500-4200 ق.م. برای دوره مس و سنگ میانی و جدید 1 یا همان دوره پیزدلی (Dava Göz III) و در نهایت بازه زمانی 4200-3800/3700 ق.م. برای دوره مس و سنگ جدید 2 (Dava Göz IV) پیشنهاد می دهند.
هدف: پژوهش حاضر به بررسی و تعیین عناصر فراداده ای مناسب برای تنظیم و توصیف جواهرات و سنگ های قیمتی و نیمه قیمتی به عنوان اشیاءِ موزه ایِ دربردارنده اطلاعات ارزشمند تاریخی، فرهنگی، هنری و... پرداخته است. روش/رویکرد پژوهش: پژوهش به روش پیمایشی-توصیفی تحلیلِ محتوا انجام شده و داده های آن از دو طریق جمع آوری شده است. در مرحلة اول، عناصر فراداده ای موجود ازطریق مطالعه منابع فارسی و لاتین در حوزه جواهرات و سنگ ها، کاربرگه ها و کاتالوگ های موزه های داخل کشور (9 موزه داخل کشور)، استانداردهای فراداده ای موزه ای (9 استاندارد) فراهم شد. در مرحله بعد این عناصر فراداده ای درقالب سیاهه وارسی (ابزار گردآوری داده های موردنیاز پژوهش حاضر) در اختیار متخصصان قرار گرفت و پاسخ های متخصصان جمع آوری شد و از طیف لیکرت برای تدوین داده ها استفاده شد. نتایج حاصل از ارزیابی داده ها با استفاده از ابزارهای آماری توصیفی تجزیه وتحلیل شده اند. یافته ها و نتایج پژوهش: با تکیه بر یافته های پژوهش، درمجموع 363 عنصر فراداده ای برای تنظیم و توصیف جواهرات و سنگ ها شناسایی شده است. از میان 363 عنصر، 287 عنصر در استانداردها، 82 عنصر در موزه ها، 93 عنصر در منابع فارسی و 55 عنصر در منابع لاتین مطرح شده است. 17 عنصر جزء عناصر مشترک میان 4 گروه ذکرشده هستند. اطلاعات مربوط به هنرمند/سازنده/طراح با توجه به میانگین بالاتر آن ها نسبت به عناصر دیگر، جزء عناصر فراداده ای مهم در میان 363 عنصر هستند. می توان با به کارگیری عناصر شناسایی شده در مراکز موزه ای، بازیابی و همچنین مدیریت اطلاعات را -که یکی از اهداف مهم مراکز موزه ای است- بهبود بخشید و کاربران را به سمت مرتبط ترین نیاز اطلاعاتی شان راهنمایی کرد.