سیره پیامبر خاتم (ص) در عرصه های مختلف زندگی از جمله «عرصه خانوادگی» و ارتباط های درونی آن، الگویی برای رفتار همگان است. در این پژوهش کوشیده ایم تا با گزینش کلید ترین گزارش ها از زندگانی خانوادگی پیامبر (ص)، به بازشناسی اصولی بپردازیم که آن حضرت در رفتار با اعضای خانواده خود داشته اند. در این مقاله، به چند اصل مهم از جمله: «اهتمام به خانواده»، «توجّه به معنویات»، «اخلاق و ادب مداری»، «خردورزی»، «هم اندیشی» و «مشارکت و همدلی» اشاره می گردد.
روایات نبوی و نیز واقعیت های تاریخی را نقد می کنیم. انکار وصایت، دیدگاه کسانی است که معتقدند پیامبر اکرم، آگاهانه با امتناع از تعیین جانشین خود، آینده امت را به صحابة خویش سپرد. از زاویه ای دیگر، بررسی وصایای خلفای اسلامی، نشان می دهد که اساس انتقال قدرت در تمامی خلافت های اموی و عباسی و عثمانی (جز در موارد استثنایی) بر پایة وصیت حاکم بوده است و به طور پیش فرض در این نظریه، تنها پیامبر اکرم (ص) است که از حقّ تعیین جانشین محروم شده است.
مسکویه «عقل» را ذات و جوهر نفس مجرد انسان می داند و «فضیلت» را حاکمیت عقل بر قوای نفس و اعمال آن، ذکر می کند که نتیجه ی آن، آزادی عقل در پرداختن به تأملات نظری است و ره آورد این تأملات که عبارت است از «حکمت»، همان «سعادت» نفس است. بنابراین سعادت، مستند به جنبه نظری عقل است، و فضیلت که حاصل شأن عملی عقل است، نقشی مقدمی برای آن دارد.
اما در آیات و روایات، فضیلت و سعادت انسان از طرفی ریشه در عقل دارد و از طرف دیگر اراده و انتخاب گری انسان میان فجور و تقوا، موجب تزکیه (فضیلت) و در نتیجه فلاح (سعادت) است. از این رو حوزه معنایی عقل در لغت و لسان دین، و همچنین شاخصه محوری فضیلت و سعادتِ انسان در قرآن، سؤالات کلیدی این تحقیق بوده اند که پس از تعیین «انسان به منزله عامل انتخابگر» به عنوان آن شاخصه محوری، و بازشناسی معنای عقل و اذعان به منشأ بودن آن در فضیلت و سعادت از طریق تمییز میان حق و باطل و تدبیر و عاقبت اندیشی، به این نتیجه رسیدیم که بر خلاف رأی مسکویه، فضیلت نقش مقدمی برای سعادت ندارد بلکه ملاک فضیلت و سعادت یک چیز است و آن اتخاذ «تقوا» است.