شخصیت های برجسته ای در میان علمای شیعه وجود دارند که تاثیر بسزایی در احیا و انتقال علوم اهل بیت پیامبر (صلی اله علیه و آله) به نسل های بعدی داشته اند؛ از این میان شیخ صدوق از ویژگی های خاصی برخوردار است. حدود سیصد تصنیف به صدوق نسبت داده شده است که متاسفانه امروزه بیش از بیست و چند عنوان از این آثار در دسترس ما نیست. یکی از برجسته ترین آثار ایشان، «معانی الاخبار» است که در آن، احادیثی که در تفسیر معانی حروف و الفاظ است، آورده است. اهمیت کتاب «معانی الاخبار» بدان جهت است که آن، به منزله قاموسی در فهم معانی الفاظ و لطایف اخبار معصومین (علیهم السلام) می باشد. شیخ صدوق در نگارش این کتاب از برخی روش های ویژه استفاده کرده است که از آن جمله می توان به: اذعان صدوق به سوال کردن از معانی برخی احادیث از استادانش، بیان مکان و زمان استماع حدیث، استناد به اقوال لغویین، استدلالات کلامی، ازاله تشکیک از برخی خطب نهج البلاغه و ... اشاره کرد.
تخریج یعنی خارج کردن متن ها، موضوعات، محتواها و طرق متعدد حدیث از مصادر آن. این موضوع، ابتدا زیرمجموعه قواعد الحدیث یا درایةالحدیث بوده و اکنون، دانشی مستقل به حساب می آید. کاربرد تخریج، آسیب شناسی و اعتباریابی حدیث است. اهل سنّت در روشمندسازی و به کارگیری این دانش فعالیت های فراوانی داشته اند که شناخت آن برای تولید دانش تخریج شیعی ضروری است. یکی از حوزه های تلاش اهل سنّت در دانش تخریج، نگارش منابع نظری متعدّد است. بر این اساس، پژوهشی جامع جهت شناسایی منابع نظری این دانش ضروری است. هدف این پژوهش، تبیین معنای تخریج و معرفی تحلیلی مهم ترین کتاب های تألیف شده در مباحث نظری دانش تخریج است. فایده آن، علاوه بر تبیین جایگاه این دانش، ارائه سرنخ های پژوهشی برای انجام تحقیقات شیعی است. بخش اول این مقاله به واژه پژوهی تخریج پرداخته است و در بخش دوم با بررسی متن و مقدمه کتاب ها، برای نخستین بار، معرفی جامع، تحلیلی و مقایسه ای از مهم ترین منابع نظری تخریج ارائه می گردد.
ابن غضائری و نجاشی از عالمان رجالی دوران متقدم به شمار می آیند که آرایشان در میان عالمان دوران متأخر تأثیر انکارناپذیری داشته است. ابن غضائری به دیدگاه های رجالی محدثان قم به ویژه در عرصه جرح و تضعیف راویان به نوعی وابسته بوده و تحقیق و بررسی انگاره های رجالی شان از وجود نوعی همگرایی بین آنان حکایت دارد. این نکته به ویژه از رهگذر توصیف و معرفی راویان در کتاب الرجال او به دست می آید. از سوی دیگر، همکاری نجاشی با ابن غضائری و بهره گیری هر دو از مشایخ و محدثانی مانند حسین بن عبیدالله غضائری، پدر ابن غضائری، بیانگر وجود دیدگاه مشترک در سیره رجالی آن دو است. افزون بر وجوه دیدگاه مشترک در موارد نسبتاً قابل توجه، به طور خاص می توان از تأثیرپذیری نجاشی از ابن غضائری نیز سخن به میان آورد. مقایسه دیدگاه های این دو عالم رجالی بر اساس دو اثر ماندگار آن ها، مشی اجتهادی و نه حس و مشاهده را در تبیین جنبه های رجالی راویان نشان می دهد. در کنار این دیدگاه های مشترک، همچون آرای محققانه، مخالفت با برخی اقوال محدثان قم، تفاوت بین ثقه بودن راوی و حدیث آن ها، استناد به نظریه مشهور اصحاب در جرح و تعدیل راویان، از جمله مشترکات به شمار می آید. البته نمونه هایی روشن از تمایزات و تفاوت ها در آرای رجالی ابن غضائری و نجاشی قابل توجه است، مثل غلظت و سختگیری ابن غضائری در ابراز رأی رجالی ـ که تحت تأثیر باورهای رجالی محدثان قم شکل گرفته است ـ در مقایسه با آرای معتدل تر نجاشی حتی در جرح راویان.