فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۳۳۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق مزیت نسبی غلات شامل گندم، جو و ذرت دانه ای با استفاده از شاخص های هزینه منابع داخلی، نسبت هزینه به منفعت اجتماعی و شاخص نرخ حمایت موثر در سال 84-83 درشهر ستان کرمان، بافت و بردسیر بررسی شد و تاثیر نرخ های مختلف ارز، تغییرات قیمت و هزینه های تولید بر روی مزیت نسبی فعالیت های زراعی ارزیابی گردید. نتایج نشان داد که تولید گندم در استان کرمان فاقد مزیت نسبی می باشد. تولید ذرت دانه ای در شهرستان بافت و جو در شهرستان بردسیر دارای بالاترین مزیت نسبی می باشد. در کلیه محصولات مورد بررسی حمایت اسمی از بازار محصول و نیز حمایت موثر به نفع تولید کنندگان بوده است، لذا توجه بیشتر به تولید این محصولات و حمایت آنها دارای اهمیت ویژه ای است
بررسی وجود محدودیت مالی و اثر آن بر کاهش تولید برنج در شمال: کاربرد تابع تولید غیرمستقیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه به بررسی اثر وجود محدودیت منابع مالی و تاثیر آن بر سطح تولید برنج در دو استان مازندران و گیلان می پردازد. در این راستا از رهیافت تابع تولید غیرمستقیم و با به کارگیری اطلاعات مربوط به تولیدات برنج برای سال زراعی 1386 در استان های یاد شده استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که کمبود اعتبارات و منابع مالی در تمامی شهرستان های دو استان وجود دارد، بطوریکه در استان گیلان منابع مالی در دسترس 01/23 و در استان مازندران 04/21 درصد کمتر از میزان لازم برای دستیابی به سطح مطلوب اقتصادی در تولید است. این کمبود موجب کاهش میزان تولیدات فعلی در سطح 78/24 درصد در استان اول و 22/23 درصد در استان دوم نسبت به میزان تولید در نبود محدودیت مالی شده است. با توجه نقش به این دو استان در تامین برنج مورد نیاز کشور، تامین اعتبارات مورد نیاز می تواند نقش قابل توجهی در کاهش واردات این محصول داشته باشد.
بررسی تاثیر تنوع زیستی زراعی بر ریسک تولیدی کشاورزان شهرستان مشهد، مطالعهی موردی تولیدکنندگان گندم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه سعی بر آنست تا با بهره گیری از تابع تولید تعمیم یافته، نقش عوامل تولید ، بویژه وجود تنوع زیستی زراعی، بر ریسک و میانگین تولید گندم کاران شهرستان مشهد مورد بررسی قرار گیرد. دادههای مورد نیاز از راه تکمیل 102 پرسشنامه از گندم کاران بدست آمده است . نتایج این بررسی نشان داد که مصرف بیش تر نهاده های آب،کود میکرو، کود فسفاته، کود پتاسه، نیروی کار، ماشینآلات، سطح زیرکشت و کود دامی میزان ریسک تولیدی را افزایش می دهن د. از میان این متغیرها تنها تاثیر متغیرهای کود دامی، سطح زیرکشت، میزان استفاده از ماشین آلات و آب مصرفی معنی دار می باشند. هم چنین، تاثیرگذاری نهاده های سطح زیرکشت، میزان کود پتاسه ی مصرفی، میزان کود میکرو مصرفی، آب مصرفی و تنوع زیستی زراعی بر میانگین تولید و ریسک تولیدی مشابه است. سایر نهادهها در دو الگو دارای تاثیرگذاری عکس میباشند.
مطالعه شکاف بهره وری در تولید نباتات صنعتی استان های مختلف ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع همگرایی یا واگرایی بهره وری از نظر سیاستگذاری به منظور کاهش فقر منطقه ای و افزایش استاندارد زندگی اهمیت دارد. اگر بهره وری بدون هیچ گونه دخالتی به یک سطح مشترکی همگرا باشد، نیاز کمی به سیاستهای مناسب برای جبران عقب ماندگی و پیشرفت در مناطق عقب افتاده وجود دارد. اگر بهره وری روند واگرایی را طی کند، در این صورت سیاستهای روشنی مورد نیاز است تا از عقب ماندگی بیشتر بهره وری کل عوامل تولید (TFP) و استاندارد زندگی جلوگیری شود. با توجه به اهمیت موضوع، این مقاله در پی یافتن پاسخ به این سؤال است که آیا استانهای مختلف کشور در تولید نباتات صنعتی (پنبه آبی، پنبه دیم و چغندرقند) بنحوی مدیریت میشوند تا شکاف بهره وری خود را کمتر کنند؟ برای این منظور از شاخص مالمکوئیست و همگرایی بهره وری استفاده شد. نتایج نشان داد که دامنه تغییرات متوسط رشد TFP پنبه آبی طی سالهای 82-1363، بین 3/0- درصد در استان سمنان و 2/8 درصد در استان فارس میباشد. همه استانهای تولیدکننده چغندرقند، به غیر از استان اردبیل، رشد بهره وری مثبتی را نشان دادند. بگونه ای که استان اصفهان از بالاترین نرخ رشد TFP در دو دهه گذشته برخوردار بوده است. همچنین دو استان مازندران و گلستان در تولید پنبه دیم به ترتیب رشد بهره وری مثبت و منفی را تجربه کرده اند. نتایج آزمون همگرایی نشان داد که از میان 14 استان تحت بررسی، در تولید پنبه آبی تنها پنج استان اردبیل، کرمان، کرمانشاه، خراسان و یزد و در تولید چغندرقند چهار استان اصفهان، خراسان، اردبیل و همدان روند همگرایی را به سمت میانگین طی میکنند. بنابراین، این استانها بگونه ای مدیریت شده اند که استفاده بهتری از تکنولوژیهای جدید موجود داشته باشند. در مقابل، همگرایی را نمیتوان برای هیچ یک از استانهای تولیدکننده پنبه دیم پذیرفت.
بررسی تابع تولید غیرمستقیم و محدودیت بودجه در تولید پنبه استان خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه با به کارگیری تابع تولید غیرمستقیم و با استفاده از اطلاعات مزرعه ای مربوط به پنبهکاران سه استان خراسان شمالی، رضوی و جنوبی در سال زراعی 87-1386، تابع تقاضای نهاده های آب، کود، بذر، سم و ماشین آلات با در نظر گرفتن محدودیت بودجه مد برآورد گردید. مقادیر ضرایب لاگرانژ 08/1، 13/1 و 23/1 بیانگر وجود محدودیت بودجه برای زارعین پنبهکار سه استان خراسان شمالی، رضوی و جنوبی میباشد. همچنین به دلیل بازده وجود محدودیت بودجه، بازده اندازه در این سه استان کاهشی به ترتیب، 918/0، 916/0 و 813/0 بوده است.
برآورد موجودی سرمایه در زیربخش های کشاورزی ایران و چگونگی شکل گیری آن در برنامه های توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه، موجودی سرمایه در بخش کشاورزی ایران به تفکیک برای هر زیربخش با استفاده از روش موجودی پیوسته، برآورد شده است. در نبود داده های آماری مربوط به متغیر تشکیل سرمایه ثابت در زیربخشها و نبود اتفاق نظر بر روی نرخ استهلاک کالاهای، روش غیرمستقیم برای برآورد موجودی سرمایه در زیربخش های کشاورزی ایران به کار گرفته شده است. در این روش از اطلاعات مصرف سرمایه در زیربخشهای کشاورزی در جداول داده – ستانده برای تعیین نرخ واقعی استهلاک و به دست آوردن موجودی سرمایه در هر زیربخش استفاده شده است. بر اساس نتایج به دست آمده، موجودی سرمایه در سال 1385 در زیر بخش زراعت و باغبانی، 9/53374 میلیار ریال به قیمت ثابت سال 1376، در زیر بخش دامپروری، 6/24334 میلیارد ریال، در زیربخش جنگل و مرتع، 4982 میلیارد ریال و در زیربخش شیلات، 2/16374 میلیارد ریال می باشد. همچنین، نتایج نشان می دهد که بیشترین مقدار رشد سالانه موجودی سرمایه، هم، در گروه ماشین آلات کشاورزی و هم، در ساختمان کشاورزی طی سالهای برنامه سوم توسعه اتفاق افتاده است. کمترین رشد سالانه موجودی سرمایه در بخش ماشین آلات طی سالهای برنامه دوم، در بخش ساختمان طی سالهای برنامه اول و در کل نیز طی سالهای انقلاب و جنگ صورت گرفته است.
تحلیل نگرش شهروندان کرج نسبت به مشارکت در کشاورزی اجتماع- پشتیبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق توصیفی-پیمایشی، تحلیل نگرش شهروندان شهر کرج نسبت به مشارکت در کشاورزی اجتماع-پشتیبان بود. جامعه آماری آن شامل سرپرستان خانوارهای ساکن در مناطق دهگانه شهر کرج (386008N=) بود که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 300 نفر به عنوان نمونه تعیین گردید. ابزار تحقیق، پرسشنامه ای بود که روایی آن بر اساس نظر جمعی از اساتید گروه ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه تهران تأیید گردید و برای تعیین میزان پایایی بخش های مختلف، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید (84/0 تا 95/0) که بیانگر مناسب بودن ابزار تحقیق بود. یافته های پژوهش نشان داد که مهم ترین اهداف شهروندان از مشارکت در کشاورزی اجتماع- پشتیبان، دسترسی به مواد غذایی سالم تر، انگیزه های اقتصادی و علاقه به طبیعت بود. نتایج حاصل از آزمون t نشان داد که بین نگرش شهروندان از نظر متغییرهای تعداد مزرعه از نظر مشارکت، محل تولد، سابقه خرید مستقیم محصول و جنسیت، نسبت به مشارکت در کشاورزی اجتماع- پشتیبان تفاوت معنیدار وجود داشت.
اثر افزایش قیمت کالاها و خدمات بر پس انداز خانوارهای روستایی مطالعه ی موردی استان کهگیلویه و بویر احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اثر افزایش قیمت کالاها و خدمات بر پس انداز خانوارها، در این پژوهش، با استفاده از سامانه مخارج خطی، برآورد کشش های قیمتی خودی و متقاطع و کشش های پس انداز نسبت به قیمت و درآمد تعیین و مورد بررسی قرار گرفته است. داده های مورد نیاز برای انجام این مطالعه از گزارش های هزینه و درآمد خانوار روستایی در استان کهگیلویه و بویر احمد بدست آمده است. یافته های پژوهش نشان داد که میل نهایی به پس انداز برابر 17/0 بوده و میل نهایی به مصرف 83/0 می باشد. بیش ترین میل نهایی به مصرف مربوط به گروه فرآورده های شیری و کم ترین آن مربوط به گروه میوه و سبزی ها می باشد. نتایج کشش درآمدی کالاها و خدمات نشان داد که کالاهای خوراکی به جز نوشابه ها، غذاهای آماده و دخانیات در گروه کالاهای ضروری و گروههای پوشاک و مسکن، لوازم و اثاثیه و ملزومات و خدمات متفرقه جزء کالاهای تجملی بشمار می آیند. نتایج نشان می دهد که کشش قیمتی پس انداز برابر43/2- بوده و افزایش قیمت کالاها و خدمات موجب کاهش پس انداز شده است. در مقایسه افزایش قیمت گروههای آرد، نان، غلات و فرآورده های آن، گوشت، شیر و فرآورده های آن، تخم پرندگان، روغن ها و چربی ها بیش ترین تأثیر را بر کاهش پس انداز خانوارها داشته اند.
بهینه سازی الگوی کشت با استفاده از برنامه ریزی آرمانی فازی با روی کرد حد تغییرات مجاز: مطالعه ی موردی شهرستان نیشابور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه، کاربرد مدل برنامه ریزی آرمانی فازی با روی کرد حد تغییرات مجاز در تعیین الگوی بهینه ی کشت کشاورزان شهرستان نیشابور است. برای این منظور، 6 آرمان فازی شامل کمینه کردن مصرف آب، کود شیمیایی، ماشین آلات، بیشینه کردن بازده برنامه ای، اشتغال نیروی کار و تولید در قالب شش سناریوی وزنی با هم مقایسه شدند. نتایج نشان داد که در بیش تر سناریوها، 3 آرمان اول به طور کامل برآورده می شود و نیازی به اختصاص مقادیر حد تغییرات مجاز به آن ها وجود ندارد. مقایسه ی الگوی کشت موجود با الگوهای کشت به دست آمده از سناریوهای مختلف بیانگر آن است که برای دست یابی به آرمان های بالا، سطح زیرکشت محصولات ذرت دانه ای و سیب زمینی نسبت به وضعیت موجود بایستی افزایش و گندم و جو کاهش یابد. افزون بر آن، استفاده از تابع فاصله ی اقلیدسی نشان داد که سناریوهای 3 و 6 که هر دو به الگوی کشت مشابهی منجر می شوند دارای کم ترین فاصله نسبت به نقطه ی ایده آل هستند و بیش تر از سناریوهای دیگر به تامین هدف ها فوق نزدیک هستند. در پایان، با توجه به نتایج به دست آمده، پیش نهادهایی ارایه شده است.
تحلیل ساختار هزینه ی ذرت دانه ای در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ذرت دانه ای پس از گندم و جو به عنوان سومین فرآورده ی استراتژیک کشاورزی در جهان، اهمیت دارد. در ایران نیز این محصول به عنوان منبع اصلی تامین انرژی در تغذیه ی طیور دارای اهمیت است. پس به منظور تحلیل چگونگی تاثیر نهاده ها در تولید این محصول، افزون بر اشاره به مزایای استفاده از تابع هزینه به جای تابع تولید در تجزیه و تحلیل فن آوری تولید، از تابع هزینه ی ترانسلوگ برای برآورد کشش تولید، ضرایب تابع و بازده نسبت به مقیاس ذرت دانه ای استفاده شده است. این تابع از روش حداکثر درست نمایی غیرخطی محدود شده، با استفاده از داده های مرکب مربوط به سالهای 1382- 1368 برآورد شد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که کشش های جزیی متقاطع آلن برای هر جفت از نهاده ها بیانگر رابطه ی جانشینی مابین نهاده ی نیروی کار با کود، بذر و آب است. هم چنین ماشین آلات مکمل نهاده ی نیروی کار و جانشین نهاده ی کود، بذر و آب است. محاسبه ی کشش قیمتی تقاضا برای نهاده ی نیروی کار نیز بیانگر بی کشش بودن تقاضا برای این نهاده است. افزون بر این، نتایج حاکی از آن است که صرفه های برگرفته از مقیاس، کم تر از 1 است (39/0SE=). به سخن دیگر تولید محصول ذرت دانه ای در ایران دارای بازده نزولی نسبت به مقیاس است.
تعیین اندازه بهینه مزارع برنج استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل مؤثر و تعیین کننده در استفاده مطلوب از نهاده ها اندازه واحد تولیدی می باشد. با توجه به این که اندازه بهینه واحدهای تولیدی کشاورزی تحت تاثیر ویژگی ها و شرایط اقتصادی هر منطقه می باشد، مطالعات مربوط به تعیین اندازه واحدهای تولید کشاورزی باید به طور اختصاصی برای هر محصول و در هر منطقه صورت بگیرد. در مطالعه حاضر با استفاده از تابع هزینه ترانسلوگ اندازه مطلوب مزارع برنج استان گیلان که یکی از مستعدترین مناطق تولیدکننده برنج کشور است تعیین شد. داده های مورد نیاز از طریق تکمیل پرسشنامه از 280 کشاورز نمونه که به روش نمونه گیری تصادفی دو مرحله ای انتخاب شده بودند، بدست آمد. نتایج بدست آمده حاکی از وجود بازده صعودی نسبت به مقیاس در کل استان و همچنین در هریک از شهرستان های منتخب می باشد. اندازه بهینه بدست آمده برای مزارع برنج استان 17/2 هکتار می باشد. این اندازه برای رشت 2/2، صومعه سرا 26/2، تالش 01/2، آستانه اشرفیه73/1 و رودسر 47/1 هکتار بدست آمد. در همه موارد اندازه های بهینه از متوسط سطح زیرکشت موجود مزارع در منطقه بزرگتر می باشند. تشویق برنجکاران به تشکیل تعاونی ها و تغییر مدیریت مزارع از حالت خرده مالکی به مدیریت های یکپارچه از جمله پیشنهادات این تحقیق می باشد.
تحلیل عوامل موثر بر بهبود عملکرد مرغداریهای صنعتی در شهرستان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهههای اخیر به خاطر رشد جمعیت، تغییر الگوی مصرف و افزایش تقاضای محصولات پروتئینی، به صنعت پرورش طیور توجه خاصی شده است. در ایران این شاخه از دامپروری به دلایلی همچون بهرهوری پایین تولید، ضعف در مدیریت، عدم کارایی واحدها و اعمال شیوههای سنتی تولید از نیل به هدف توسعه بازمانده است. هدف کلی از انجام این تحقیق، تحلیل عوامل موثر بر بهبود عملکرد واحدهای مرغداری صنعتی در شهرستان کرمانشاه بود. این تحقیق با روش توصیفیـ پیمایشی در شهرستان کرمانشاه به انجام رسیده است. جامعه آماری تحقیق شامل صاحبان واحدهای مرغداری صنعتی شهرستان کرمانشاه (49 نفر) بود. دادهها به روش سرشماری با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه حضوری با مدیران واحدهای تولیدی گردآوری و با استفاده از نرم افزارSPSS11.5 تجزیه و تحلیل شده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که شش عامل زیرساختی، تکنولوژیکی، ارتباطی، مشاورهای - حمایتی، سازماندهی - نظارتی و آموزشی در مجموع 78/74 درصد واریانس کل را تبیین کردهاند. همچنین نتایج حاصل از رگرسیون چندگانه نشان داد که پنج متغییر زیرساختی، تکنولوژیکی، ارتباطی، مشاورهای - حمایتی، سازماندهی - نظارتی به عنوان متغیر مستقل در پنج گام وارد معادله شدند و در مجموع 1/51 درصد از تغییرات عوامل تاثیرگذار بر عملکرد واحدهای تولیدی صنعتی را تبیین کردهاند.
تحلیل عوامل بازدارنده توسعه کشتهای گلخانهای (مطالعه موردی استان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشتهای گلخانهای با توجه به فراهم نمودن شرایط مصنوعی تولید و با خنثی کردن عوامل محیطی اهمیت ویژهای در پیشبرد فرآیندهای توسعه کشاورزی دارند. بدیهی است برنامهریزی مناسب در جهت توسعه این نظام تولیدی با توجه به شرایط ویژه آن نیازمند شناخت عوامل و محدودیتهایی است که بازدارنده توسعه کشت هستند. بر این اساس تحقیق حاضر با هدف کلی بررسی عوامل و محدودیتهای توسعه کشتهای گلخانهای در استان اصفهان انجام شد. این پژوهش از نوع کاربردی است، که به روش پیمایشی انجام گرفته و از ابزار پرسشنامه و روش مصاحبه برای جمعآوری دادههای مورد نیاز استفاده گردیده است. جامعه آماری این تحقیقق شامل کلیه گلخانهداران استان اصفهان بود (361 واحد گلخانهای) که تا پایان سال 1381 موفق به اخذ پروانه بهرهبرداری شده بودند، که از بین آنها و بر مبنای فرمول کوکران 120 واحد برای نمونهگیری از 10 شهرستان استان که دارای بیش از 10 واحد گلخانه بودند انتخاب شد. روایی ابزار تحقیق بر اساس دیدگاه کارشناسان و متخصصان باغبانی، ترویج و توسعه کشاورزی و گلخانهداران باتجربه تایید شد. همچنین پایایی ابزار تحقیق نیز بر پایه آلفای کرونباخ برای پنج بخش پرسشنامه به ترتیب 73/0، 91/0، 86/0، 77/0 و 81/0 بدست آمد. دادههای گردآوری شده با نرم افزار SPSSو Excel تحت ویندوز مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. گویههای مربوط به عوامل و محدودیتهای تاثیرگذار بر توسعه کشتهای گلخانهای در پنج بخش عوامل اقتصادی، حمایتهای دولتی، قوانین اداری، عوامل زیربنایی، عوامل اقلیمی و عوامل فنی بر پایه ضریب تغییرات اولویتبندی شدند. همچنین نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان داد که چهار عامل حمایتی، زیربنایی، قوانین اداری و عوامل اقتصادی مجموعاً 67/66 درصد واریانس عوامل بازدارنده توسعه کشتهای گلخانهای در استان اصفهان را تبیین میکنند.
بررسی مزیت نسبی تولید پسته در استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استان کرمان، رتبه اول را در تولید و سطح زیر کشت پسته در کشور دارد. در پژوهش حاضر، به منظور بررسی مزیت نسبی و آثار سیاستی در تولید پسته استان کرمان، با استفاده از نمونه گیری خوشه ای، تعداد 162 نمونه در سال 1388 جمع آوری گردید. برای تعیین مزیت نسبی، از ماتریس تحلیل سیاستی (PAM) استفاده شده است. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهند که استان کرمان در تولید و صادرات پسته، مزیت نسبی دارد. همچنین دولت از بازار نهاده های محصول حمایت می کند، ولی به حمایت از بازار فروش محصول نمی پردازد. در ضمن، نتایج محاسبهها نشان میدهند که مجموع آثار مداخله دولت در بازار محصول و نهاده، به زیان تولیدکننده است. نتایج محاسبات، مؤید این موضوع است که تولید و صادرات پسته، در شرایط رقابت آزاد، سودآور است.
برآورد موجودی سرمایه در زیربخش های کشاورزی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پاسخ به مشکل مشخص یا دقیق نبودن اطلاعات مربوط به موجودی سرمایه در ایران، این مطالعه موجودی سرمایه را بر مبنای انتگرال گیری از تابع سرمایه گذاری ناخالص و نرخ مجهول استهلاک سرمایه با استفاده از تکنیک تخمین تابع تولید مناسب در زیربخش های زراعت و باغبانی، دام داری، جنگل و شیلات، طی دوره ی زمانی 1384-1338 برآورد کرده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که میانگین موجودی سرمایه طی دوره ی مورد بررسی در بخش های زراعت و باغبانی، دام داری، شیلات و جنگل به ترتیب 21/12، 1/14، 05/0، 06/0 هزار میلیارد ریال و نیز نرخ استهلاک سرمایه در زیربخش های زراعت و باغبانی 5%، دام داری 6%، جنگل و شیلات4% می باشد. سرانجام پیش نهاد می شود که در هنگام سرمایه گذاری و تخصیص اعتبارات به بخش ها، به روند تشکیل موجودی سرمایه و نرخ استهلاک سرمایه ها توجه شود.
تعیین کارایی برای تولیدکنندگان کلزا در شهرستان ساری
حوزههای تخصصی:
بررسی کارایی محصولات کشاورزی عاملی بسیار مهم و تاثیر گذار در افزایش تولید و عملکرد آن ها، بدون نیاز به هزینه ی اضافی می باشد. در این مطالعه، انواع کارایی فنی، اقتصادی، تخصیصی و مقیاس برای تولید کنندگان کلزای شهرستان ساری محاسبه شد. همچنین میزان بهینه ی نهاده ها برای دست یابی به بیشینه ی کارایی در تولید این محصول بررسی گردید. این پژوهش بر مبنای تحلیل پوششی داده ها بوده و آمار و داده ها از راه تکمیل 161 پرسشنامه در سال زارعی 88-1387جمع آوری شده است. نتایج نشان می دهد که میانگین کارایی های فنی، تخصیصی، اقتصادی و مقیاس بهره برداران کلزا در منطقه به ترتیب 7/80، 58، 5/46 و 77/13 درصد است. همچنین، بیش ترین میزان استفاده ی نابهینه از نهاده ها مربوط به سموم با 39/49 درصد ناکارایی در استفاده از این نهاده می باشد. کم ترین میزان ناکارایی در تخصیص منابع برای تولید کلزا نیز مربوط به نهاده های بذر و ماشین آلات می باشد، لذا بر حسب نتایج بدست آمده، با اجرای برنامه های افزایش کارایی تخصیصی کشاورزان، مانند برگزاری کلاس های ترویجی و آموزش های لازم در راستای استفاده ی درست از نهاده ها می توان تولید را افزایش و هزینه را کاهش داد.
تعیین اندازه بهینه مزارع سیبزمینی در استان همدان (مطالعه موردی در شهرستان بهار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیبزمینی یکی از مهمترین مواد غذائی مردم به شمار میرود. اردبیل، اصفهان و همدان سه منطقه عمده تولید این محصول در کشور محسوب میشوند. تعیین میزان بهینه مزرعه به منظور دستیابی به حداقل هزینه تولید از مباحث مهم اقتصادی است. هدف از این تحقیق تعیین وسعت بهینه اقتصادی مزارع سیب زمینی در شهرستان بهار، از مناطق عمده تولید در استان همدان میباشد. آمار و اطلاعات موردنیاز در این تحقیق بصورت مقطعی و با روش نمونهگیری خوشهای دو مرحلهای از 155 کشاورز سیبزمینیکار گردآوری شده است. بدین منظور بهرهبرداران براساس میزان استفاده از ماشینآلات تفکیک و اندازه بهینه مزرعه برای آنها مشخص شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد سطح اندازه بهینه به مراتب بیش از وضعیت موجود است. بنابر این افزایش سطح زیر کشت تحت عمل هر بهرهبردار اقدامی مؤثر در جهت افزایش بهرهوری عوامل تولید وکاهش هزینههای تولید توصیه میشود.