فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۳۳۰ مورد.
کاربرد برنامه ریزی چندهدفه در مدیریت منابع آب سطحی و زیرزمینی منطقه ی ساوجبلاغ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از چالش های موجود در مدیریت منابع آب، تخصیص بهینه ی آن بین بخش ها و مصارف مختلف است. این مساله با افزایش جمعیت و تقاضا روز به روز حادتر می شود. در این مطالعه، مدیریت منابع آب در شهرستان ساوجبلاغ با استفاده از مدل برنامه ریزی چندهدفه بررسی شد. بر اساس مدل، میزان تخصیص بهینه ی آب در منطقه مشخص و درصد تغییرات آن با شرایط موجود مقایسه شد. نتایج نشان داد که مقدار بهینه ی پمپاژ در ماه های گرم سال افزایش می یابد. افزون بر آن، سطح زیر کشت محصولات زراعی در سال خشک نسبت به مرطوب به طور محسوسی کاهش نشان داد. مقادیر بهینه ی پمپاژ نیز در ماه های مختلف سال کم تر از میزان پمپاژ فعلی منطقه بود. با توجه به یافته ها، برای پرهیز از آسیب بیش تر به سفره ی آب های زیرزمینی منطقه لازم است سیاست های مدیریت منابع آب منطقه مورد تجدید نظر و مدیریت عرضه و تقاضای آب با هم مورد توجه قرار گیرد.
کاربرد برنامه ریزی چندهدفی در تعیین الگوی بهینه ی کشت در شهرستان مرودشت با تاکید بر محدودیت آب
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه تدوین الگوی کشت در شرایط ریسکی ، با در نظر گرفتن کاهش مصرف آب در شهرستان مرودشت استان فارس بوده است . برای این منظور رهیافت برنامه ریزی چندهدفی بکار گرفته شد . هدف های بالا با توجه به تمایلات بهره برداران مبنی بر حفظ سطح مشخصی از درآمد مورد توجه قرار گرفت . الگوهای ریسکی شامل تارگت - موتاد و واریانس درآمد بود . از روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای از 50 بهره بردار ، برای جمع آوری داده ها استفاده شد و با توجه به تعدد پاسخ های ارایه شده در الگوی واریانس درآمد ، با استفاده از تحلیل خوشه ای پاسخ های بهینه انتخاب شدند . این انتخاب با استفاده از معیار ترکیبی که سه هدف کاهش مصرف آب ، کاهش ریسک و افزایش بازدهی را در بر می گرفت ، صورت پذیرفت . یافته های پژوهش نشان داد که میان هدف های یاد شده تبادل وجود دارد . در الگوهای منتخب سطح زیر کشت گندم با افزایش سطح ریسک دارای روند افزایشی بود . همچنین در این الگوها سطح زیرکشت ذرت و سبزی بیشتر از مقدار الگوی فعلی بدست آمد ، اما از کشت جو کاسته شد . سطح زیرکشت باقلا نیز نزدیک به سطح فعلی آن بود . همچنین نتایج نشان داد که با افزایش ریسک فاصله ی میان الگوی فعلی با الگوهای بهینه افزایش می یابد .
تعیین اثر نهاده ها بر ریسک تولید درصنعت مرغداری: مطالعه ی موردی شهرستان سبزوار
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به منظور تعیین اثر چهار نهاده ی دان ، دارو ، سوخت و نیروی کار بر روی میانگین و ریسک تولید ، از روش ”مبنی بر گشتاور“ استفاده شده است . آمار وداده های مورد نیاز ، شامل 166 مشاهده ی ترکیبی از راه مطالعه ی پیمایشی و تکمیل پرسشنامه ها از مرغداران نمونه ی شهرستان سبزوار بدست آمده است . نتایج بدست آمده نشان می دهد که هر چهار نهاده اثری مثبت و معنی دار روی میانگین تولید دارند ، ولی از میان این چهار نهاده ، دو نهاده ی دان و نیروی کار تاثیر مثبت و نهاده های دارو و سوخت تاثیری منفی و معنی دار روی ریسک تولید دارند . با توجه به نتایج بدست آمده ، توصیه می شود در جهت تشویق مرغداران به استفاده از فناوری های نوین ، سرمایه گذاری صورت پذیرد . همچنین ترویج کشاورزی و یارانه ی سوخت می تواند سبب افزایش میانگین و کاهش ریسک تولید گردد.
برآورد موجودی سرمایه در زیربخش های کشاورزی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پاسخ به مشکل مشخص یا دقیق نبودن اطلاعات مربوط به موجودی سرمایه در ایران، این مطالعه موجودی سرمایه را بر مبنای انتگرال گیری از تابع سرمایه گذاری ناخالص و نرخ مجهول استهلاک سرمایه با استفاده از تکنیک تخمین تابع تولید مناسب در زیربخش های زراعت و باغبانی، دام داری، جنگل و شیلات، طی دوره ی زمانی 1384-1338 برآورد کرده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که میانگین موجودی سرمایه طی دوره ی مورد بررسی در بخش های زراعت و باغبانی، دام داری، شیلات و جنگل به ترتیب 21/12، 1/14، 05/0، 06/0 هزار میلیارد ریال و نیز نرخ استهلاک سرمایه در زیربخش های زراعت و باغبانی 5%، دام داری 6%، جنگل و شیلات4% می باشد. سرانجام پیش نهاد می شود که در هنگام سرمایه گذاری و تخصیص اعتبارات به بخش ها، به روند تشکیل موجودی سرمایه و نرخ استهلاک سرمایه ها توجه شود.
بررسی راهکارهای ارتقاء کارایی صنایع رب گوجه فرنگی در استان فارس
حوزه های تخصصی:
صنعت رب گوجه فرنگی یکی از صنایع مهم تبدیلی در کشور بوده است که در استان فارس نیز از اهمیتی ویژه برخوردار است . هدف اصلی این مطالعه تحلیل کارایی واحدهای تولیدی این صنعت در استان فارس می باشد و در این مطالعه از روش” تحلیل فراگیر داده ها “ استفاده شده است . نتایج مطالعه نشان داد که با استفاده از 97،801 میلیون ریال سرمایه ، 909 نفرسال نیروی کار ، 56،814 مترمربع زیربنا و 225،492 متر مربع زمین در کل استان که به ترتیب 42/61 ، 05/36 ، 73/42 و 71/57 درصد کمتر از وضعیت جاری استفاده از این نهاده ها ست ، می توان به تولید هدف 164،559 تن رب گوجه فرنگی که 66/1 درصد بیشتر از مقدار فعلی تولید آن است، دست یافت . این مهم از راه تغییرات فناوری و استفاده از ظرفیت کامل صنایع تولید رب گوجه فرنگی امکان پذیر است . در این خصوص ، حمایت های ویژه ی اعتباری ، یارانه ای و قیمتی از تولیدکنندگان گوجه فرنگی و رب در استان توسط دولت دارای اهمیت است . همچنین، طراحی واحدهای جدید صنعت تولید رب گوجه فرنگی استان و هزینه های مربوطه ، بایستی در چارچوب روش ارائه شده در این مطالعه بررسی شود.
تعیین کارایی برای تولیدکنندگان کلزا در شهرستان ساری
حوزه های تخصصی:
بررسی کارایی محصولات کشاورزی عاملی بسیار مهم و تاثیر گذار در افزایش تولید و عملکرد آن ها، بدون نیاز به هزینه ی اضافی می باشد. در این مطالعه، انواع کارایی فنی، اقتصادی، تخصیصی و مقیاس برای تولید کنندگان کلزای شهرستان ساری محاسبه شد. همچنین میزان بهینه ی نهاده ها برای دست یابی به بیشینه ی کارایی در تولید این محصول بررسی گردید. این پژوهش بر مبنای تحلیل پوششی داده ها بوده و آمار و داده ها از راه تکمیل 161 پرسشنامه در سال زارعی 88-1387جمع آوری شده است. نتایج نشان می دهد که میانگین کارایی های فنی، تخصیصی، اقتصادی و مقیاس بهره برداران کلزا در منطقه به ترتیب 7/80، 58، 5/46 و 77/13 درصد است. همچنین، بیش ترین میزان استفاده ی نابهینه از نهاده ها مربوط به سموم با 39/49 درصد ناکارایی در استفاده از این نهاده می باشد. کم ترین میزان ناکارایی در تخصیص منابع برای تولید کلزا نیز مربوط به نهاده های بذر و ماشین آلات می باشد، لذا بر حسب نتایج بدست آمده، با اجرای برنامه های افزایش کارایی تخصیصی کشاورزان، مانند برگزاری کلاس های ترویجی و آموزش های لازم در راستای استفاده ی درست از نهاده ها می توان تولید را افزایش و هزینه را کاهش داد.
بررسی اثرسیاست های حمایتی دولت بر ریسک درآمدی تولیدکنندگان گوشت مرغ در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی اثر سیاست های مختلف حمایتی بر ریسک درآمدی تولیدکنندگان گوشت مرغ در ایران طی دوره زمانی 85-1368 است. با استفاده از معیار ضریب تغییرات کادی و دلا واله (1CCV) میزان نوسانی که هر یک از سیاست های حمایت از تولید کننده(حمایت از قیمت بازاری، حمایت از نهاده های کشاورزی، بیمه محصولات و تسهیلات ارزان قیمت) بر ریسک درآمدی تولیدکنندگان گوشت مرغ ایجاد می کنند، مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که درصد تغییرات ریسک درآمدی تولیدکنندگان گوشت مرغ در اثر اجرای سیاست های حمایت از قیمت بازاری، یارانه تسهیلات، یارانه انرژی، دارو و واکسن، بیمه و مجموع سیاست های حمایتی کاهنده بوده و تنها اثر سیاست های حمایت از قیمت بازاری و بیمه برکاهش ریسک درآمدی معنی دار بوده است.
برنامهریزی خطی تقریبا بهینه و کاربرد آن در مدیریت مزرعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده از روش برنامهریزی خطی برای انواع برنامهریزیها و تجزیه و تحلیل های مختلف مبتنی بر بهینهیابی مقید در حوزههای مختلف از جمله کشاورزی سابقه طولانی و گستردهای دارد. یکی از معایب چنین روشی آنست که با توجه به اهداف و محدودیتهای لحاظ شده، در نهایت، فقط یک جواب (ترکیب) بهینه برای فعالیتهای مختلف ارائه مینماید. برای رفع چنین مشکلی یک روش تعدیل شده به نام برنامهریزی خطی تقریبا بهینه ارائه شده که امکان ارائه همزمان چندین راهحل یا جواب نزدیک به جواب بهینه را فراهم میآورد. چنین جواب هایی علاوه بر نزدیک بودن به جواب بهینه دارای تنوع بسیاری از جهت ترکیب فعالیتهای پیشنهادی میباشند. این مساله باعث عملیتر شدن جوابها و افزایش امکان پذیرش راهحلها توسط کشاورز میگردد. در این تحقیق سعی شده تا علاوه بر معرفی و تشریح روش برنامهریزی خطی تقریبا بهینه، کاربرد چنین روشی در قالب الگوسازی ترکیب بهینه کشت برای یک مزرعه در استان فارس نشان داده شود. نتایج نشان میدهد که با استفاده از چنین الگوسازی و با 1 تا 10 درصد انحراف از حداکثر سود ممکن میتوان ترکیبات کشتی بسیار متنوع و متفاوت به دست آورد.
مطالعه ی تبادل میان اهداف بهره برداران و سیاست گزاران در مصرف آب: مطالعه ی موردی منطقه ی فسا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف بهره برداران کشاورزی و سیاست گذاران این بخش در مورد چگونگی استفاده از گروهی از منابع و از جمله آب کشاورزی می تواند متفاوت باشد. بهره برداران برای کاهش ریسک تولید و افزایش درآمد خود به طور معمول تمایل به استفاده ی بیش تر از آب دارند. این در حالی است که سیاست گذاران این بخش در پی استفاده ی پایدار از منابع آب کم یاب هستند. پس در این مطالعه با استفاده از ره یافت برنامه ریزی چندهدفی و به کارگیری اطلاعات نمونه ای از بهره برداران استان فارس (منطقه ی فسا) چگونگی تبادل میان کاهش مصرف آب، کاهش ریسک و افزایش بازده ناخالص تبیین شد. استفاده از ره یافت برنامه ریزی چندهدفی به الگوهای متعدد منتهی می شود که الگوهای مطلوب از میان آن ها با استفاده از معیار منطق فازی مشخص و معرفی شد. یافته های مطالعه حاکی از وجود رابطه ی تبادلی میان اهداف یاد شده بود. هم چنین مشخص شد که تعقیب هدف کاهش مصرف آب منجر به کاهش قابل ملاحظه ی اولویت الگوی کشت فعلی می شود. برآورد ضرایب کشش ریسک نسبت به دو منشا تغییر یعنی آب و بازده ناخالص نشان داد که نقش بازده ناخالص در تغییر ریسک در مقایسه با آب مهم تر است. برآورد تابع مطلوبیت متشکل از اهداف یاد شده بیانگر اهمیت بالاتر افزایش درآمد در مقایسه با دو هدف کاهش مصرف آب و کاهش ریسک بود. در الگوهای بهینه ی ارایه شده برای سه گروه از بهره برداران، مشخص شد گندم و ذرت در مقایسه با دیگر محصولات می توانند ترکیب مطلوب تری از اهداف یاد شده را تامین کنند.
معرفی راه کار ناپارامتریک تصادفی در تخمین کارایی فنی: مطالعه ی موردی واحد های مرغداری در منطقه ی سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مطالعه، کارایی فنی واحدهای مرغداری منطقهی سیستان با استفاده از راهکار ناپارامتریک تصادفی تعیین شد. برای محاسبهی کارایی از 41 واحد فعال مرغداری در سال 1384، آمار و اطلاعات مربوطه جمعآوری شد. در مطالعههای پیشین تحلیل کارایی فنی واحدهای تولیدی به دو روش تابع تولید مرز تصادفی[1] و تحلیل پوششی دادهها[2] مد نظر بود. در این مطالعه، با ترکیب این دو روش در چارچوبی واحد، کارایی فنی واحدهای مرغداری تخمین زده شد. نتایج نشان داد که اغلب واحدهای مرغداری از لحاظ فنی کارا بوده و میانگین کارایی واحدهای مورد مطالعه 94 درصد میباشد. افزون بر آن، 48 درصد از واحدهای مورد مطالعه دارای بازده ثابت نسبت به مقیاس، 43 درصد دارای بازده افزایشی نسبت به مقیاس و 7 درصد از واحدهای مورد مطالعه دارای بازده کاهشی نسبت به مقیاس میباشند. با توجه به یافتههای مطالعه، افزایش بهرهوری نهادهها و اعمال سیاستهای حمایتی مناسب در خصوص بازار نهاده و محصول برای افزایش تولید و بهبود کارایی فنی مورد تاکید است.
ره یافت شبکه ی عصبی مصنوعی (ANN)و روش های هم جمعی (ARDL و وهانسون- جوسیلیوس) در پیش بینی قیمت گوشت مرغ در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیش بینی دقیق قیمت طیور و فرآورده های آن از طریق توجه به کاهش نوسانات باعث تخصیص بهینه ی منابع، افزایش کارایی و سرانجام افزایش درآمد مرغداران می شود. با توجه به اهمیت پیش بینی قیمت گوشت مرغ، در این تحقیق قیمت این محصول با استفاده از روش های هم جمعی ARDL، جوهانسون- جوسیلیوس و روش شبکه های عصبی مصنوعی برای افق های زمانی یک ماهه، شش ماهه و دوازده ماهه پیش بینی شد و این فرضیه که شبکه ی عصبی مصنوعی در پیش بینی قیمت گوشت مرغ از کارایی بیش تری نسبت به دیگر مدل های اقتصادسنجی برخوردار است، بررسی شد. داده های مربوط به متغیرهای تاثیرگذار بر قیمت گوشت مرغ برای دوره ی زمانی فروردین ماه 1371 تا بهمن ماه 1384 از شرکت پشتیبانی امور دام کشور جمع آوری شده است که از داده های فروردین 1371 تا بهمن 1384 برای تخمین مدل ها و آموزش شبکه ی عصبی و از مابقی داده ها (اسفند 1384 تا بهمن 1385) برای بررسی قدرت پیش بینی مدل های مختلف استفاده شده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن بود که روند پیش بینی شده به وسیله ی شبکه ی عصبی المان سه لایه با هشت نرون در لایه ی ورودی، سه نرون در لایه ی مخفی و تابع فعال سازی زیگموییدی (برای افق زمانی دوازده ماهه) و شبکه ی المان سه لایه شامل هشت نرون ورودی و هفت نرون در لایه ی مخفی با تابع فعال سازی تانژانت هیپربولیک (برای افق زمانی یک ماهه) از کارایی بیش تری در کمینه کردن خطای پیش بینی، نسبت به روش های هم جمعی، برخوردارند؛ اما در افق زمانی شش ماهه، مدل ARDL دقیق تر از شبکه ی عصبی المان عمل می کند. از این دیدگاه، استفاده از روش نوین پیش بینی قیمت همانند شبکه های عصبی مصنوعی، می تواند به تاثیر سیاست گذاری قیمتی و حتی تنظیم بازار از طریق پیش بینی نوسان های مختلف کمک کند.
کاربست تحلیل پوششی داده ها در اندازه گیری و تحلیل کارایی نسبی شهرستانهای استان خراسان رضوی در کشت گندم دیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مطالعه انواع کارایی شامل کارایی فنی،کارایی مدیریتی و کارایی مقیاس شهرستانهای استان خراسان رضوی در کشت گندم دیم با استفاده از روش تحلیل پوششی داده ها اندازه گیری شده است. اطلاعات آماری از سالنامه آماری استان خراسان رضوی که در سال 1387 منتشر گردیده بود استخراج گردید و جهت جمع آوری سایر اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و جستجو در وب سایتهای مرتبط و مفید بهره گرفته شد.جهت تعیین تاثیر سطح سواد مرتبط با علوم کشاورزی کشاورزان بر میزان عملکرد ایشان، ابتدا با استفاده از نرم افزار SPSS ضریب همبستگی اسپیرمن برای آن محاسبه گردیده و پس از تایید وجود همبستگی ،این متغیر نیز به عنوان نهاده ی تاثیر گذار انتخاب گردید .کارایی فنی در دوحالت شرایط بازده متغیر و ثابت نسبت به مقیاس محاسبه و مقایسه گردید.در حالت بازده متغیر نسبت به مقیاس کارایی فنی به دوکارایی مدیریتی و کارایی مقیاس تجزیه شد.علاوه بر آن میانگین مصرف واقعی نهاده ها در شهرستانهای استان با میانگین مصرف مطلوب نهاده ها مقایسه گردید.نتایج حاکی از آن بود که میانگین کارایی مدیریتی شهرستانهای استان خراسان رضوی 0.732 و میانگین کارایی فنی و کارایی مقیاس شهرستانها به ترتیب 0.479و0.654می باشد. از طرفی نتایج گویای آن بود که از مجموع 17 شهرستان استان،تنها 12 درصد(2شهرستان) در سطح بهینه مقیاس،82 درصد (14 شهرستان) بالاتر از سطح بهینه مقیاس و6 درصد (1 شهرستان) پایین تراز حد بهینه وسعت زمینهای کشاورزی خود عمل نموده اند با توجه به نتایج حاصل می توان اینگونه استنباط نمود که پتانسیل زیادی برای افزایش انواع کارایی در این استان جهت کشت گندم دیم وجود دارد که با اتخاذ سیاستهای مناسب می توان به آن دست یافت.
بررسی عوامل موثر بر فراوانی ریسکهای محصولات زراعی کشاورزان استان خراسان شمالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر به منظور شناسایی عوامل موثر بر فراوانی ریسکهای زراعی کشاورزان استان خراسان شمالی با استفاده از الگوی توبیت انجام شده است. اطلاعات از طریق مصاحبه حضوری با 120 کشاورز در سال 1387جمعآوری شده است. نتایج مطالعه نشان داد متغیرهای سن، مالکیت زمین و اشتغال خارج از مزرعه تاثیر منفی و معنی داری بر فراوانی اصابت ریسک محصولات زراعی استان خراسان شمالی داشته و متغیرهای اشتغال در سایر فعالیت های کشاورزی، سطح زیر کشت، فراوانی ریسک دوره گذشته و مشارکت در طرح ناظر گندم تاثیر مثبت و معنی داری بر فراوانی ریسک زارعان داشته است. بیشترین کششها مربوط به متغیرهای سن کشاورز، فراوانی ریسک دوره گذشته و اشتغال خارج از مزرعه است. با توجه به یافتههای مطالعه، ایجاد و توسعه مشاغل کشاورزی از جمله صنایع تبدیل مواد غذایی در روستاها، بازآموزی مهندسین ناظر با مفاهیم ریسک و مدیریت آن به ویژه شناخت از پروفیل ریسک محصولات منطقه و انتقال آنها به کشاورزان به عنوان راهکار ارائه شده است.
تحلیل عوامل مکانی مؤثر بر استقرار صنایع فرآوری محصولات کشاورزی در استان خراسان شمالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عوامل مکانی از مولفه های اساسی در استقرار و توسعه صنایع روستایی به طور عام و صنایع فرآوری محصولات کشاورزی به طور خاص است. این تحقیق با هدف بررسی عوامل مکانی مؤثر بر استقرار صنایع فرآوری محصولات کشاورزی در استان خراسان شمالی به روش پیمایشی انجام شده و جامعه آماری تحقیق مدیران و صاحبان صنایع فرآوری بوده که به دلیل محدود بودن تعداد این گونه واحدهای فرآوری در استان (43(N=، تحقیق به صورت سرشماری انجام گردیده است. دادههای مورد نیاز از طریق پرسشنامه گردآوری شده و روایی صوری پرسشنامه با استفاده از نظرات کارشناسان صنایع روستایی سازمان جهاد کشاورزی و اداره کل صنایع و معادن استان خراسان شمالی تعیین و پایایی مقیاس سنجش عوامل مکانی مؤثر بر استقرار صنایع فرآوری محصولات کشاورزی نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ (87/0) بدست آمد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تکنیک تحلیل عاملی استفاده گردید و تحلیل داده ها در محیط SPSS انجام گرفت. نتایج بررسی نشان داد که شش عامل دسترسی به خدمات پشتیبانی، دسترسی به عوامل تولید، خدمات زیر بنایی، عامل طبیعی و زیست محیطی، دسترسی به خدمات اداری و شبکه حمل و نقل در استقرار صنایع فرآوری محصولات کشاورزی در مناطق روستایی مؤثرند. این عوامل به ترتیب؛ 4/27، 2/14، 2/11، 7/10، 8/7 و 7/7 درصد از واریانس عوامل مؤثر بر مکان استقرار صنایع فرآوری محصولات کشاورزی را تبیین کردند. مجموع واریانس تبیین شده بوسیله این شش عامل 79 درصد بود. در این میان؛ تامین زمین مناسب و کافی با زیرساختهای لازم، دسترسی به تولیدات مواد اولیه کشاورزی و باغی، دسترسی به شبکه برق، دسترسی مطلوب به شبکه راهها و خطوط ارتباطی و دسترسی به شبکه گاز پنج اولویت اول در انتخاب سایت مناسب برای استقرا واحدهای صنعتی از نظر صاحبان و مدیران صنایع تبدیلی و تکمیلی در استان خراسان شمالی بودند.
ارزیابی تاثیر نهاده های تولید و بیمه بر عدالت درآمدی کشاورزان گندم کار استان های خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تاثیر نهاده ها و بیمه بر عدالت درآمدی کشاورزان گندمکار استان خراسان ارزیابی شده است. داده های مورد نیاز با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده، از 573 کشاورز گندم کار بیمه شده و بیمه نشده در استان های خراسان شمالی، رضوی و جنوبی در سال 1383 جمع آوری شد. نتایج بررسی نشان داد که برای توزیع درآمدی کشاورزان گندم کار به سمت نابرابری است به طوری که در بین عوامل موثر در تولید، سطح زیر کشت بیش ترین سهم و بیمه کم ترین سهم را در ایجاد نابرابری دارد. به سخن دیگر بیمه می تواند منجر به به بود توزیع درآمدی شود. سهم نوع اقلیم در نابرابری درآمدی بیش تر از سهم بیمه است و سهم اقلیم در نابرابری درآمدی کشاورزان بیمه نشده بیش تر از کشاورزان بیمه شده است. هم چنین نابرابری درآمدی در استان خراسان شمالی با اقلیم سرد بیش تر از دو استان دیگر است و سهم بیمه در نابرابری درآمدی در استان خراسان رضوی (اقلیم معتدل) بیش تر از دو استان دیگر است. در پایان با توجه به یافتههای مطالعه، پیش نهادهایی ارایه شده است.
کاربرد مدل معادلات ساختاری در تحلیل نگرش و تمایل به کاربرد فناوریهای میزان متغیر خاکورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ایران، خاکِ بیشتر زمینهای کشاورزی از نوع بافت سنگین میباشد، از اینرو، انجام خاکورزی مناسب در مرحله آماده کردن زمین برای عملیات کاشت ضروری است. فناوریهای کاربرد میزان متغیر خاکورزی از جمله راهکارهای ارائه شده برای پایداری بیشتر منابع خاکی است. این تحقیق با هدف بررسی نگرش و تمایل کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی استانهای فارس و خوزستان نسبت به کاربرد اینگونه فناوریها، انجام گرفته است. مطالعه به روش پیمایش با استفاده از نمونهگیری تصادفی طبقهای انجام گرفت. یافتهها نشان داد کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی استانهای فارس و خوزستان، تمایل به کاربرد فناوریهای میزان متغیر خاکورزی دارند (به ترتیب با میانگین 85/16 و 57/16) و متغیرهای نگرش اعتمادی، آزمونپذیری، مشاهدهپذیری، درک آسانی کاربرد و درک مفیدبودن این فناوریها بر نگرش و تمایل کارشناسان برای کاربرد اثر میگذارند. همچنین نتایج نشان داد متغیرهای نگرش به کاربرد (01/0p<، 24/0=?) و مشاهدهپذیری (01/0p<، 25/0=?) تبیینکنندهی تمایل به کاربرد کارشناسان هستند. براساس نتایج بدست آمده، پیشنهادهایی در خصوص ترویج کاربرد این فناوریها توسط کارشناسان در ایران ارائه شده است.
قیمت گذاری آب در بخش کشاورزی با استفاده از روش برنامه ریزی ریاضی بازه ای: مطالعه ی موردی منطقه ی دشتستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق، قیمتگذاری آب آبیاری به عنوان ابزاری برای مدیریت تقاضای آبهای زیرزمینی در منطقهی دشتستان مطالعه شد. دادههای مورد نیاز از طریق مصاحبه با کشاورزان پیشرو دشتستان جمعآوری شد. با استفاده از روش ارزش کنونی قیمت تمام شدهی هر متر مکعب آب برای کشاورزان، برابر با 93/84 ریال به دست آمد. از سوی دیگر، با استفاده از برنامهریزی ریاضی بازهای[1]، قیمت سایهای - یعنی بهرهوری نهایی هر متر مکعب آب- در فصل بهار در بازهی [2328 ، 178]، تابستان در بازهی [549 ، 364] و پاییز و زمستان در بازهی [1802 ، 210] ریال به دست آمد. برای بررسی اثربخشی قیمتگذاری، تابع تقاضای معیاری آب برای فصول مختلف و کل سال برآورد شد. نتایج نشان داد که کشاورزان درصد ناچیزی از ارزش اقتصادی آب (قیمت سایهای آن) را در قالب هزینههای استحصال میپردازند. نتایج حاصل از برآورد تابع تقاضا نیز نشان داد که تقاضای آب آبیاری در فصول مختلف نسبت به تغییر قیمت آب در آن فصول کمکشش و تقاضای آب کل سال نسبت به تغییر قیمت آب در هر یک از فصول بسیار کمکشش است. در واقع، کشاورزان در مقابل افزایش قیمت آب نه تنها به صورت کاهش مصرف در آن فصل، بلکه به صورت تخصیص مجدد آب در کل سال واکنش نشان میدهند. با توجه به یافتههای تحقیق، سیاست قیمتگذاری آب آبیاری، بر کاهش مصرف آن چندان اثر بخش نیست.
بررسی عوامل موثر بر توانایی کشاورزان در مدیریت ریسک (مطالعه موردی گندمکاران خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی عوامل موثر بر توانایی کشاورزان در مدیریت ریسک تولید گندم انجام شده است. جامعه آماری تحقیق شامل 19536 نفر از کشاورزان گندم کار استان خراسان رضوی که در سال زراعی 85 - 84 به کشت و کار گندم آبی اشتغال داشته و عملیات زراعی را تحت نظارت ناظرین گندم انجام داده اند بودند. با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب تعداد400 نفر از این جامعه به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه استفاده گردید که با توجه به این که حداقل ضریب آلفای کرونباخ به دست آمده در بخش های گوناگون پرسشنامه 85/0 بود به نظر می رسد ابزار تحقیق از پایایی مناسبی برخوردار باشد. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که مهمترین ریسکهای تهدید کننده تولید گندم به ترتیب اولویت عبارت از ریسک های طبیعی و اقتصادی بوده ومهمترین استراتژی های به کارگرفته شده برای مقابله با آن ها به ترتیب عبارت از استراتژی های تکنولوژیکی و مالی می باشد. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که بین متغیر توانایی کشاورزان در مدیریت ریسک و برخی از متغیرهای مورد مطالعه از قبیل: میزان تحصیلات، نگرش نسبت به ریسک، میزان عملکرد در هکتار، سطح زیر کشت گندم، مساحت زمین زراعی، ارزش گندم فروشی، مشورت با کارشناسان و متخصصان کشاورزی در سطح 1 درصد و برنامههای تلویزیونی در سطح 5 درصد رابطه معنیداری وجود دارد.
محاسبه انواع کارایی و بازده به مقیاس تولید کنندگان آفتابگردان شهرستان خوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرستان خوی بزرگترین تولیدکننده آفتابگردان کشور است. هدف اصلی این تحقیق تحلیل وضعیت انواع کارایی (فنی، تخصیصی، اقتصادی و مقیاس) برای بهره برداران آفتابگردان این شهرستان می باشد. تحقیق حاضر بر مبنای تحلیل پوششی داده ها3 بوده و آمار و اطلاعات از طریق تکمیل 140 پرسشنامه در سال زارعی 87-1386جمع آوری شده است. نتایج نشان می دهد که متوسط کارایی های فنی، تخصیصی، اقتصادی و مقیاس بهره برداران آفتابگردان در منطقه به ترتیب 66، 7/54، 9/35و 9/75 می باشد و عدم کارایی اقتصادی در این منطقه در درجه اول مربوط به عدم کارایی تخصیصی و در درجه دوم به علت کیفیت های متفاوت نهاده ها از قبیل آب و زمین است. همچنین، همه نهاده های تولیدی بیشتر از مقدار بهینه استفاده شده اند و بیشترین اختلاف مصرف در نهاده آب با 7/886 مترمکعب و کود حیوانی با 76/385 کیلوگرم می باشد. بر حسب نتایج بدست آمده، با اجرای برنامه های افزایش کارایی فنی کشاورزان، می توان بدون تغییر عمده در سطح فن آوری و منابع به کار رفته، تولید را افزایش و هزینه را کاهش داد.