در فرهنگ شیوای وحی و در زبان گویای کلام حق، گستره تأثیر گذاری انسان ارزش آفرین به سیطره و کارآمدی یک امت پویا و حنیف است. چنین انسانهایی به ظاهر یک فرد محسوب می شوند، ولی حقیقت وجود و باطن روحشان عظمت یک امت بالنده را دارد و شاهد این مدعا، در قرآن کریم ابراهیم در سلک مردان و فاطمه(س) در بین زنان است، که در رخداد مباهله آیه «فقل تعالوا ندع ابناء نا و ابناءکم و نساءنا و نساءکم و انفسنا و انفسکم»[3] از آن پرده بر می دارد. فاطمه یک تن است، اما به مثابه زنان امت معرفی می شود.
آنگاه که انسان بر بال اندیشه می نشیند و با استمداد از خرد، این ارزشمندترین دستمایه حیات و سرمـایه نجـات، در بیکران افق معرفت به پرواز در می آید، عرصه معلومات را یکی پس از دیگری درمی نوردد تا بر مجهولات فایق آید و پیوسته از مشهودات و بدیهیات، اوّلیّات و مشهورات می گذرد تا به عرصه معقولات دست یازد.
امروزه آثار زیانبار بعضى از حرکتهایى که در دفاع از حقوق زن صورت گرفته براى همگان مشهود و ملموس است، و اختلال در نظام خانواده و از هم گسیختگى رو به افزایش آن حاصل همین حرکتهاى عجولانه و یا انفعالى و یا افراطى و خصمانه است، از سویى انقلاب صنعتى در جهان غرب کار را بدانجا رسانده که صورت ابزارى زن، هویت زنانه او را محو ساخته، و ظرافتها و لطافتهاى روحى او را به وادى فراموشى کشانده، و طبیعت و رسالت مادرى و انعطاف و رأفت همسرى را از او ستانده، و کار را به جایى رسانده که او را به یک نبرد رویاروى و خصمانه و خشونتزا در مقابله با مردان خوانده است. اینجاست که علقهها و روابط انسانى نه تنها بین زن و مرد در کانون خانواده رو به کاهش گذاشته، بلکه روابط صمیمى فرزندان با پدران و مادران رو به اضمحلال و بیرنگى نهاده، و جوامع بشرى بر غم پیشرفت در تکنیک و صنعت در ادامه راه زندگى نگران از آینده، دورنمایى تاریک و مبهم و پرتشویش را در مقابل خویش مشاهده مىکند، و این خود بیانگر ناکارآمدى و ناتوانى بشر در تدوین قانون کامل براى زندگى و برنامهریزى مدنى است.اکنون جاى این سؤال است که آیا وقت آن نرسیده که بشریت مضطرب و ناآرام تأملى دوباره کند، و با خردمندى چاره اندیشى نماید؟! در این مقاله به بررسی چاره اندیشی هایی در این زمینه می پردازیم.
گفتار گذشته در زمینه حقوق خانواده به بحث پیرامون ریاست مرد و نحوه تحقق آن از دیدگاه قرآن و نیز گستره وظایف زن و نقش او در حفاظت از ارزشها و صلاحیتهاى ایمانى و اخلاقى و حسن تدبیر نسبت به امور خانواده در ذیل آیه 34 از سوره نساء منتهى گشت.این بار ادامه آیه مبارکه را در زمینه حکم نشوز و نحوه تحقق آن از سوى زن پىمىگیریم «وَالّلاتی تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فی المِضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ»
در بخش اول از این گفتار در ترسیم نمادى از خانواده و روابط حاکم بر آن در فرهنگ اسلامى و دستورات قرآن، به بررسى بنیانهاى اخلاقى و حقوقى در خانواده پرداختیم و نسبت به استخراج اصولى چند، چون اصل «کرامت انسان»، اصل «حاکمیت مودت و رحمت بر پایه ایمان»، اصل «معروف در خانواده و تأکید قرآن بر تحقق آن»، اصل «تراضى و مشورت در مسائل مشترک بین زوجین»، اصل «عفو و گذشت در بروز مشکلات و معضلات»، اصل «صلح در هنگامه اختلافات» و سایر اصول اساسى که خانواده بر محوریت آنها شکل گرفته، و مبین حق محورى و واقع نگرى در شریعت اسلام است، اهتمام نمودیم.اکنون در ادامه بحث به نکات دیگرى از حقوق و وظایف متقابل زوجین و به شرح موارد خروج از وظیفه، و به تعبیرى دیگر ترسیم آنچه موجبات نشوز را از سوى زوجین فراهم مىسازد، خواهیم پرداخت.