معناداریِ عرفانی در دراماتورژیِ متن نمایشی: خوانشی از اندیشۀ گابریل مارسل (نگاهی به نمایشنامۀ دنیایِ از کار افتاده)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۴
19 - 35
حوزههای تخصصی:
بازنمایی معناداری عرفانی در درام، یکی از چالش های مهم برای نمایشنامه نویسانی است که در پی تلفیق تجربه های معنوی با ساختارهای دراماتیک هستند. درام مدرن، در واکنش به بحران معنا در عصر جدید و تحت تأثیر برخی جریان های فکری همچون نیهیلیسم و اگزیستانسیالیسمِ الحادی، در فضایی پدید آمده که بازنمایی تجربه های عرفانی را با چالش هایی مواجه ساخته است؛ چالش هایی که نه تنها از ویژگی های متن نمایشی، بلکه از پیچیدگی های زیست مدرنِ نویسنده نیز سرچشمه می گیرند. این پژوهش با طرح این پرسش که چگونه می توان با تکیه بر اندیشه های گابریل مارسل، دراماتورژیِ معناداریِ عرفانی را در متن نمایشی بازآفرینی کرد، تلاش دارد نسبت میان عرفان اسلامی، فلسفه مارسل و ساختار دراماتیک را واکاوی کند. این مطالعه با رویکردی توصیفی–تحلیلی و بر پایه منابع کتابخانه ای انجام شده است و تحلیل مفهومی را در بستر اندیشه مارسل، اصولِ دراماتورژی و آموزه های عرفان اسلامی سامان می دهد. یافته ها نشان می دهد که دراماتورژ، از طریق گفت وگوی سقراطی با نویسنده و تمرکز بر مفاهیمی چون «راز» و «بودن»، می تواند در خلق موقعیت های دراماتیک یاری رسان باشد که تجربه معنا را به شکلی ملموس به مخاطب منتقل کند. همچنین بهره گیری از تضادهای بنیادین همچون ایمان و شک، امید و ناامیدی، از جمله تکنیک هایی است که در تقویت دراماتورژیِ معنابخش در نمایش مؤثر واقع می شود. نمایشنامه دنیای از کار افتاده اثر مارسل، نمونه ای برای تحلیلِ عملی این مفاهیم است که در آن، شخصیت ها از خلال بحران های وجودی و لحظات شهودی به تجربه ای از معنا دست می یابند. درنهایت، این پژوهش چشم اندازی از پیوند سنت عرفانی و درام معاصر ارائه می دهد.