سید محمد حکاک

سید محمد حکاک

سمت: استادیار
مدرک تحصیلی: دانشگاه بین المللی امام خمینی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۳۴ مورد از کل ۳۴ مورد.
۲۱.

پاره ای از نوآوری های حکیم رفیعی قزوینی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: جمال اراده ترکیب امکان وجوب کمال وضع شهوت جلال قوه جسمانی محاذات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴۰ تعداد دانلود : ۵۷۲
از حکیم رفیعی قزوینی آثار اندکی باقی مانده است، اما همین اندک مشتمل بر نوآوریهایی است. در این مقاله به پنج نوآوری از این فیلسوف و عارف الهی پرداخته شده است، راجع به این مباحث: 1. در باره معنای کمال الهی در جنب جمال و جلال الهی، که وی برخلاف مشهور آن را نه مجموع جمال و جلال بلکه امری ورای آن دو گرفته و عبارت دانسته است از تمامیت ذات الهی به عینیت ذات و صفات و عینیت خود صفات با هم. در ذیل همین بحث، حکیم رفیعی تعریفی از جمال و جلال ارائه می دهد که جامع تعریف فیلسوف و عارف است و خود این تعریف نیز خالی از ابتکار نیست. 2. در شرح عبارت «اللهم انی اسئلک بما تجیبنی به حین اسئلک»، که او علاوه بر معنایی که در مرحله اول به ذهن می آید، معنایی ذکر می کند که حکایت از ذهن جوال و نوجوی او دارد. 3. در خصوص نفی ترکیب از ذات الهی و بیان اینکه ترکیب به هر نحوی که باشد، مستلزم امکان است، که او در این مسئله برهانی اقامه می کند و در انتها می گوید که آنچه گفتیم در هیچ کتابی مکتوب نیست. 4. در توضیح این سخن حکما که تأثیر جسمی در جسمی دیگر نیازمند وضع و محاذات است، مراد از وضع و محاذات را نوعی اتحاد و اتصال می داند. 5. در نقد این سخن مشهور که اراده غیر از شهوت است و از همین رو، انسان گاهی چیزی را اراده می کند که متعلق شهوت او نیست و گاهی چیزی را مورد شهوت قرار می دهد که اراده اش بدان تعلق نگرفته است.
۲۳.

بر ترازوی نقد 2 (سنجش یک نقد)

۲۴.

امکان فقری

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۱۹
در مساله مناط نیاز به علت تا قبل از صدرالمتالهین شیرازی دو نظر وجود دارد نظر متکلمین و نظر حکما بنابر نظر اول حدوث زمانی و بنابر نظر دوم همان لااقتضائیت نسبت به وجود و عدم یا تساوی نسبت با وجود و عدم که از آن به امکان تعبیر می شود مناط نیاز به علت است حکما اصل علیت را نیز با استناد به همین امکان اثبات می کنند می گویند چون هر ماهیتی نسبتش با وجود و عدم مساوی است در خروج از حد استوا و تلبس به وجود محتاج مرجح است که همان علت باشد اما از نظر صدر الدین شیرازی بنابر اصالت وجود و اعتباریت ماهیت مناط نیاز به علت در وجود ممکنات است نه در ماهیتشان و این مناط عبارت است از تعلقی بودن وجود آنها وی از این امر به امکان فقری تعبیر می کند صدرالمتالهین البته در بسیاری از کتب خویش در مساله مورد بحث از باب مماشات با قوم از نظریه امکان ماهوی در باربر حدوث زمانی دفاع می نماید اما رای اختصاصی او بنابر تصریح خودش در مواضعی دیگر از کتبش همان امکان فقری است که در مقاله بدان اشاره شده است.
۲۵.

محرک اول در نظر ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: خدا حکمت حرکت زمان فعل قوه علت (فاعلى، غایى، صورى، مادى) شوق محرک اول

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
تعداد بازدید : ۵۸۸۶
هدف از این مقاله تحقیق در خصوص نظر ارسطو در باب محرک اول یا خداست. ارسطو درکتاب مابعد الطبیعه خود درباره حکمت یا فلسفه اولى بحث و براى آن دو تعریف ذکر مى‏کند: 1- بحث درباره علل اولیه واقعیت 2- بحث درباره موجود بما هو موجود. این کتاب خود مشتمل به چهارده کتاب فرعى است. در کتاب آلفا علل اولیه را چهار تا مى‏داند: فاعلى، صورى، مادى، غایى. در کتاب لاندا، وارد بحث از محرک اول مى‏شود. قصد ارسطو تبیین وجود حرکتى است که سراسر عالم مادى را فراگرفته است و از این زاویه است که وارد بحث خدا مى‏شود. از نظر او، کل عالم کاروانى است که از قوه و نقص به سوى فعلیت و کمال روان است و محرک اول که فعلیت محض است، در رأس هرم هستى قرار گرفته و این قافله را به جذبه شوق به سوى خود مى‏کشاند. به تعبیر دیگر او علت غایى حرکت عالم است، نه علت فاعلى آن. ارسطو بعد از اثبات وجود محرک نامتحرک اول، آن را با خدا یکى مى‏داند و براى او صفات الهى مانند حیات و علم قائل مى‏شود و با این کار اصل اول فلسفى عالم را با اصل بنیادین دینى متحد مى‏سازد، بعد از آن که آن دو از هم جدا شده بودند. فعل خداى ارسطو، فکر است و متعلق این فکر هم، تنها خود اوست. بنابراین او علم و عنایتى به جهان ندارد. او معبود هم نیست. همچنان که خالق هم نیست. زیرا ارسطو ماده و حرکت را ازلى مى‏داند. جهان ارسطو غایتمند است، اما نه بدان معنا که موجودات آگاهانه به سوى غایت خویش روانند و نه بدان معنا که خدا، عالم را چنین قرار داده است. نفوذ و تأثیر خدا در عالم مانند نفوذ و تأثیرى است که شخصى ناآگاهانه، در شخصى دیگر دارد یا حتى مانند تأثیرى که یک مجسمه در طالب خود ایجاد مى‏کند. سخن آخر این که آراء ارسطو در باب خدا نه کافى است و نه حتى چندان منظم و مبوّب.
۲۶.

عرفان و سیاست(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۳۶۸۰
عرفان‌ یعنی‌ خداشناسی‌ از راه‌ دل‌ و خداپرستی‌ از روی‌ محبت‌ و سیاست‌ یعنی‌ علم‌ و عمل‌ رسیدن‌ به‌ حکومت‌ و حفظ‌ آن. و حکومت‌ هم‌ عبارت‌ است‌ از تدبیر اجتماع. این‌ دو، اگرچه‌ در نظر اول‌ با یک‌دیگر بی‌ارتباط‌ می‌نمایند، در واقع‌ با هم‌ نسبت‌ دارند و بر هم‌ تأثیر می‌نهند. این‌ تأثیر در بعضی‌ جهات‌ متقابل، و در برخی‌ دیگر یک‌طرفه، و نیز هم‌ مثبت‌ و هم‌ منفی‌ است. و همة‌ این‌ها در این‌ مقاله‌ در سه‌ نسبت‌ حفاظت، تکمیل‌کنندگی‌ و بازدارندگی، جمع‌ و مورد بحث‌ واقع‌ شده‌ است.
۳۳.

نقد نظریه هیوم در باب منشأ تصورات از دیدگاه حکمت متعالیه ‏

۳۴.

نقد یک نقد

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۰۸
مطلب اصلى مقاله «نگرش انتقادى بر روش تحقیق و تفکر در فلسفه اسلامى‏» این است که در فلسفه اسلامى تنوع و تشعب وجود ندارد. این امر معلول نبود عنصر انتقاد در این فلسفه است. امر اخیر خود معلول مقدس شمرده شدن این فلسفه و این نیز حاصل اتحاد آن است‏با دین. چون دین به عنوان یک امر مقدس بیرون و برتر از حوزه شناسایى و نقد است. در این مقاله همه این ادعاها مورد نقد قرار گرفته و بدانها پاسخ داده شده است و ثابت‏شده که: نه فلسفه اسلامى بى بهره از تنوع، و نه فاقد عنصر انتقاد است‏بلکه انتقاد همواره در آن موجود بوده است، و نه دینى است‏بدان معنى که مقصود نویسنده مقاله «نگرش انتقادى‏» است، و نه (از همه مهمتر) اسلام دخالت عقل را در فهم دین ممنوع و دین را برتر از شناسایى و نقد مى‏داند، بلکه، برعکس، سفارش اکید به فهم عاقلانه دین مى‏کند و آنرا دائر مدار عقل مى‏داند. ضمنا به بعضى از تناقضها و تزلزلهاى سخن نویسنده مقاله مذکور نیز اشاره شده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان