افراسیاب گراوند

افراسیاب گراوند

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۸ مورد از کل ۸ مورد.
۱.

گاهنگاری نسبی محوطه شمس تبریزی خوی بر اساس مجموعه سفالی به دست آمده از کاوش باستان شناسی

کلیدواژه‌ها: خوی محوطه شمس تبریزی کاوش سفال گاهنگاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۴ تعداد دانلود : ۶۸
شهرستان خوی به عنوان یکی از حوزه های باستان شناسی ایران، از مهم ترین کانون های حضور جوامع انسانی بوده است که فرآیند شکل گیری جوامع باستانی از ادوار پیش ازتاریخی تا دوران تاریخی و اسلامی در آن کاملاً مشهود و قابل کنکاش است. یکی از محوطه های شاخص این شهرستان، محوطه شمس تبریزی است که در شمال غربی شهر خوی درمیان محله ربط و محله امامزاده قرار دارد و در جبهه جنوبی آن، بنای یادبودی موسوم به «مناره شمس تبریزی» قرار گرفته است. این محوطه در سال 13۹۷ه .ش. با هدف بررسی لایه ها و نهشته های باستان شناختی و آگاهی از وجود دوره های فرهنگی با ایجاد سه گمانه در قسمت های شمالی و شرقی مورد کاوش باستان شناختی قرار گرفت. این پژوهش نتیجه مطالعه داده های سفالین محوطه مذکور است. بر این اساس، پرسش اصلی این پژوهش بدین صورت مطرح می شود؛ با توجه به تنوع گونه های سفالی و تطبیق آن ها با محوطه های دیگر، گاهنگاری محوطه دربر گیرنده چه دوره های فرهنگی است؟ یافته های این پژوهش، سفال های این محوطه را در دو گروه عمده سفال های لعاب دار (سفال های تک رنگ، چند رنگ، نقاشی روی لعاب، نقاشی زیرلعاب، اسگرافیاتو) و بی لعاب (سفال های قالب زده و معمولی) دسته بندی می کند که براساس گونه شناسی سفالینه ها و تطبیق آن ها با محوطه های دیگر باید گفت محوطه شمس تبریزی خوی استقرارگاهی متعلق به قرون میانی تا متأخر اسلامی است. اوج شکوفایی این محوطه مربوط به سد ه های میانه اسلامی بوده است و هم چنین باید خاطرنشان نمود که گونه های شاخص سفالی، هم سانی های نزدیکی را با دیگر مراکز در شمال غرب و غرب نشان می دهد که این موضوع، نشان از وجود شبکه ارتباطی و فرهنگی گسترده در منطقه بوده است و متون تاریخی و سفرنامه ها این نتیجه گیری را تقویت می کند.
۲.

فن آوری تولید و آنالیز سفال عصر مس و سنگ جدید شمال غرب ایران براساس آزمایشات XRF/ XRD و پتروگرافی(مطالعه موردی تپه گردآشوان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شمال غرب ایران جنوب دریاچه ارومیه مس و سنگ جدید پیزدلی کاهرو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹ تعداد دانلود : ۹
تپه گِردآشوان در حاشیه ی شرقی دشت پیرانشهر، در شیب دامنه غربی ارتفاعات شرقی دشت و رودخانه لاوین واقع شده است. تپه گِردآشوان پشته ای حدود 2750 مترمربع را در بر می گیرد. در این تپه استقراری طولانی مدت شکل گرفته و دارای هشت متر انباشت فرهنگی با چهار فاز معماری و سفال شاخص گونه پیزدلی LC1 و کاهرو LC2/3 است. مطالعه مواد فرهنگی تپه پیوندهای فرهنگی گردآشوان را با مناطق قفقاز، آناتولی و بین النهرین نشان داد؛ چراکه گونه سفال کاهرو دارای پراکنش وسیعی در نقاط مختلف است. با توجه به گستردگی این گونه ی سفالین، آگاهی ما از نحوه تولید آن از جمله بافت سفال، عناصر تشکیل دهنده، منشأ ساخت و فرایند تولید آن اهمیت بسیاری در شناخت تولید و فن آوری سفال گری دارد؛ لذا مطالعات آزمایشگاهی می تواند راه گشای تبیین فرایند تولید سفال محسوب گردد. در این پژوهش تلاش شد تا با آنالیز سفال، شناخت دقیق تری از تولید آنها داشته باشیم. در این راستا با هدف شناخت دقیق تر از فن آوری به کار گرفته شده در سفال های گردآشوان و شناسایی ترکیبات سفال عصر مس و سنگ، از آزمایش XRF (طیف-سنجی تابش مجهول فلورسانس)، آزمایش XRD (طیف سنجی پراش پرتوایکس) و پتروگرافی استفاده گردید. تعداد 12 قطعه سفال جهت آزمایش XRF/XRD و تعداد 22 قطعه جهت مطالعه پتروگرافی انتخاب گردیدند. نتایج حاصله نشان داد که فاز اصلی تشکیل-دهنده سفال بر اساس آزمایش XRD به ترتیب کوارتز Quartz، سیلیس SiO2، کلسیت Calcite و کربنات کلسیم CaCO3است. بر اساس نتایج XRF نیز عناصر سیلیس، اکسید آلومینیوم و کلسیم از عناصر تشکیل دهنده سفال است. همچنین نتایج آنالیز پتروگرافی هم نشانگر عناصر کوارتز و کلسیت بود که نشانگر هم پوشانی با آنالیز XRF/XRD است.
۳.

بررسی الگوهای استقراری محوطه های پیش از تاریخ منطقه سیلوه پیرانشهر؛ جنوب دریاچه ارومیه بر اساس تحلیل های GIS(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جنوب دریاچه ارومیه عوامل زیست محیطی الگوهای استقراری GIS

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۲ تعداد دانلود : ۱۷۱
در بررسی باستان شناختی منطقه سیلوه تعداد سی و نه محوطه باستانی شناسایی شد. بر اساس گونه شناسی و مطالعات مقایسه ای مجموعه های سطحی به ویژه داده های سفالی، آثار شناسایی شده متعلق به ادوار مختلف فرهنگی (نوسنگی، مس سنگ، مفرغ، آهن، دوران تاریخی و اسلامی) را شامل می شوند. پروژه پژوهشی منطقه سیلوه با هدف بررسی و شناسایی مکان های استقراری بر اساس تحلیل های GIS ، معرفی آثار تاریخی- فرهنگی، درک جایگاه منطقه در مطالعات باستان شناختی شمال غرب، شناخت عوامل تاثیرگذار بر شکل گیری و تحلیل الگوهای استقراری و در نهایت بررسی ارتباطات فرهنگی و برهم کنش های منطقه ای و فرا منطقه ای این ناحیه با نواحی همجوار انجام گرفت. در نتیجه این بررسی یازده محوطه پیش از تاریخی شناسایی شد. یافته های سفالین نشان دهنده رواج سنت های فرهنگی حسنلو، قفقاز جنوبی، شرق آناتولی و شمال بین النهرین در این بخش از منطقه جنوب دریاچه ارومیه بوده است. این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی تلاش دارد به این پرسش پاسخ دهد که تغییرات الگوهای استقراری در ادوار مختلف تاریخی چگونه بوده است؟ در نتیجه این پژوهش، بررسی متغیرهای گوناگون از جمله: ارتفاع از سطح دریا،آب و هوا، راه ها، جهت و میزان شیب، میزان بارش، نزدیکی به رودخانه ها و بسترهای محیطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و مشخص گردید که نقش متغیرهایی مانند دسترسی به منابع آب دائمی و کد ارتفاعی در شکل گیری زیستگاه ها تاثیر بسزایی داشته و همچنین از نظر فرهنگی، نتایج بدست آمده گویای مواد فرهنگی نوسنگی جدید و تاثیرات سنت حسنلو VIII و سنت حسنلو VII در این پهنه فرهنگی دارد. در این پژوهش بر آن هستیم تا به بررسی مواد فرهنگی و تحلیل الگوهای استقراری محوطه های شناسایی شده بپردازیم.
۴.

تپه گاوور قلعه سی، استقرارگاهی از فرهنگ کورا-ارس در چالدران، شمال غرب ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: شمال غرب ایران چالدران گاوور قلعه سی مفرغ قدیم کورا-ارس سفال

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۷ تعداد دانلود : ۱۹۲
در اواخر هزاره چهارم ق.م، فرهنگی در قفقاز، شمال غرب ایران و شرق آناتولی شکل می گیرد که دامنه گسترش و نفوذ آن تا زاگرس مرکزی، مرکز و شمال ایران و حتی فلسطین امروزی گسترش پیدا می کند که به فرهنگ یانیق، ماورای قفقاز و یا فرهنگ کورا-ارس معروف است. در این دوره، شمال غرب ایران، شاهد افزایش وسعت محوطه ها، تغییر ناگهانی سفال و نیز افزایش بی سابقه ای در تعداد محوطه های استقراری است که نشان از نفوذ یک سنت فرهنگی جدید دارد. سنت سفال های نخودی منقوش دوره پیشین (مس و سنگ) تقریباً منسوخ شده و سفال های خاکستری سیاه داغ دار با نقوش کنده، جایگزین این سفال ها می شوند. هم زمان با نفوذ فرهنگ کورا-ارس به شمال غرب ایران، منطقه چالدران نیز تحت تاثیر این فرهنگ قرار می گیرد. تپه گاوور قلعه سی، استقرارگاهی در دشت میان کوهی چالدران است که دارای شواهدی از فرهنگ کورا–ارس است. این محل که در فاصله ۲۳ کیلومتری شمال غرب شهر چالدران واقع شده، در راستای بازدید از آثار شهرستان مورد شناسایی و بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از بررسی باستان شناختی، حاکی از این است که این محل، محوطه ای تک استقراری است که در اواخر هزاره چهارم و اوایل هزاره سوم ق.م شکل گرفته و دارای آثار و شواهدی (معماری سنگی و سفال های خاکستری) از این دوره فرهنگی است. سفال های این محوطه، بیشترین تشابهات را با سفال های یانیق تپه، محوطه کهنه شهر (رَوَض) چالدران، تپه باروج مرند، محوطه دوزداغی خوی و تپه های وزون و کول تپه II جمهوری آذربایجان دارند. در این پژوهش، سفال های گردآوری شده در بررسی باستان شناسی تپه گاوور قلعه سی، مطالعه و مورد تحلیل باستان شناختی قرار می گیرد.
۵.

تبیین الگوهای استقراری و فرهنگی شمال غرب دریاچه ارومیه در دوره مس و سنگ بر اساس تحلیل های GIS(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عوامل زیست محیطی الگوهای استقراری مس و سنگ GIS شمال غرب دریاچه ارومیه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۰ تعداد دانلود : ۲۱۷
شمال غرب دریاچه ارومیه که هفت شهرستانِ سلماس، خوی، چایپاره، چالدران، شوط، پلدشت و ماکو را شامل می شود؛ در کرانه جنوبی رودخانه ارس واقع شده است. این منطقه به سبب شرایط جغرافیایی و مسیر ارتباطی مابین قفقاز جنوبی، شرق آناتولی، فلات مرکزی و جنوب دریاچه ارومیه و همچنین ظرفیت های زیست محیطی مناسب و مطلوب، زمینه ساز حضور جوامع انسانی در ادوار مختلف تاریخی و فرهنگی بوده است. باوجوداینکه از قرن 19 میلادی به بعد حوضه جنوبی دریاچه ارومیه موردتوجه مطالعات باستان شناسی واقع شده، اما بخش شمالی آن که از توانمندی ها و قابلیت های بسزایی برخوردار است، چندان موردمطالعه قرار نگرفته و فقدان پژوهش های علمی و روشمند دوران پیش ازتاریخ به ویژه دوره مس و سنگ در این پهنه فرهنگی بسیار محسوس است. با عنایت به اینکه مجموعه عوامل زیست محیطی نقش مهمی در شکل دهی و توزیع مکانی استقرارهای جوامع بشری در ادوار مختلف فرهنگی دارند، به نظر می رسد برهم کنش های انسان با محیط زیستِ پیرامون در حوضه شمال غرب دریاچه ارومیه یک چشم انداز متمایز را به دنبال داشته است. پژوهش حاضر برای نخستین بار به تبیین الگوهای استقراری و فرهنگی 21 سکونتگاه مس و سنگ در حوضه شمال غرب دریاچه ارومیه که تاریخ نسبی از آغاز هزاره پنجم تا پایان هزاره چهارم ق. م دارند، می پردازد. مهم ترین پرسش اصلی پژوهش این است که عوامل زیست محیطی چه نقش و تأثیری بر شکل گیری، نحوه پراکنش و برهم کنش فرهنگی استقرارگاه های دوره مس و سنگ در شمال غرب حوضه دریاچه ارومیه داشته اند؟ در این خصوص عوامل محیطی مانند: ارتفاع از سطح دریا، آب وهوا، منابع آب، خاک ها، راه ها، جهت و میزان شیب زمین در ارتباط با 21 استقرار مس و سنگ با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) تحلیل شد و نتایج پژوهش نشان داد که اساسی ترین عوامل محیطی در شکل گیری و برهم کنش فرهنگی زیستگاه های دوره مس و سنگ در این حوضه، سه عامل «دسترسی به منابع آب دائمی»، «کد ارتفاعی» و «راه های ارتباطی» است و این سه عامل، وابستگی استقرارها را به منابع آب به صورت خطی، وابستگی به پهنه دشت جهت کشاورزی و وابستگی به معابر مواصلاتی را جهت مبادلات تجاری، نشان می دهد.
۶.

محوطه دوزداغی خوی، استقرارگاهی از عصرمفرغ در شمال دریاچه ارومیه

کلیدواژه‌ها: محوطه دوزداغی خوی عصرمفرغ سفال

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۲ تعداد دانلود : ۶۹۰
دشت میان کوهی خوی به لحاظ دارا بودن شرایط جغرافیایی و ظرفیت های زیست محیطی مناسب، درطول هزاران سال اقوام مختلف را به سوی خود جذب کرده و زمینه ساز ایجاد استقرارهای انسانی در ادوار مختلف بوده است. الگوی پراکندگی محوطه های شناسایی شده در این دشت میان کوهی در عصرمفرغ، ظهور و وجود یک مرکز بزرگ به نام «محوطه دوزداغی» را نشان می دهد که در این دوره به مرکزی بسیار مهم و بزرگ تبدیل می شود. محوطه دوزداغی با ارتفاع 1200 متر از سطح دریا، محوطه ای است با وسعت بیش از 16 هکتار و با 24 متر ارتفاع از سطح اراضی اطراف و بلندترین محوطه پیش از تاریخی دشت است که درکنار رودخانه دائمی قودوخ بوغان و چشمه سار ها و تالاب های زیبای اطراف آن شکل گرفته است. یکی از مهم ترین پرسش های موجود در رابطه با دشت خوی به دلیل همجواری آن از یک سو با منطقه قفقاز جنوبی و شرق آناتولی و از سوی دیگر حوضه دریاچه ارومیه و چگونگی ارتباطات و تعاملات منطقه ای و فرامنطقه ای دشت خوی با مناطق همجوار است که نیازمند مطالعه و پژوهش است. فرض نیز بر این است که با توجه به آنالیز برخی از مواد فرهنگی مانند ابسیدین و نشان دادن ارتباطات فراوان با منطقه قفقاز و شرق آناتولی گمانه زنی در این محوطه نیز با هدف آشکار ساختن این ارتباطات بوده است. این محوطه دارای آثار فرهنگی از دوره های نوسنگی، مس وسنگ، مفرغ و عصرآهن است که به دلیل قرارگرفتن در مسیر مواصلاتی فلات ایران به آناتولی و نیز واقع شدن در مسیر بزرگراه مهم بازرگانی منشعب از جاده خراسان بزرگ (جاده ابریشم)، از موقعیت ممتازی جهت مبادلات تجاری و فرهنگی برخوردار بوده است. وجود معدن نمک به عنوان کالای صادراتی در این محوطه و هم چنین ابزارهایی از سنگ ابسیدین (کالای وارداتی) در 7 نوع و رنگ متفاوت، شاهد این مدعاست. درصد حجم پراکندگی سفالینه ها در سطح محوطه نشان می دهد که دوره پویایی و شکوفایی این محوطه در عصرمفرغ بوده و به نظر می رسد که در این دوران و برای اولین بار در دشت خوی، می توان از وجود یک مرکز با مساحت بیش از 16 هکتار سخن گفت که وجود چنین مرکزی به احتمال زیاد درراستای تجارت فرامنطقه ای بوده است. در این پژوهش، 20 نمونه سفال عصرمفرغِ گردآوری شده از بررسی سطحی و گمانه زنی به منظور تعیین عرصه و حریم محوطه مورد مطالعه و گونه شناسی قرار گرفته است.
۷.

بررسی و مطالعه ی تطبیقی نقوش صخره ای عقربلو با نقوش صخره ای غار کرفتو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نقوش صخره ای غار کرفتو عقربلو نقوش مشترک نمادشناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۱ تعداد دانلود : ۸۵۹
پژوهش حاضر به روش توصیفی تطبیقی و رویکرد تحلیلی و با استفاده از مشاهده ی بصری حضوری یافته های حاصل از بررسی های میدانی، مطالعات اسنادی و کتابخانه ای نشان می دهد که در صخره نگاره های غار کرفتوی دیواندره و نقوش عقربلو در مسیر شاهین دژ بوکان، علاوه بر وجود نقوشی مشترک همچون بزهای کوهی، تصویر یا نماد محراب، تصاویر لوزی و...، نقش سواران در حال تیراندازی به پشت سر خود یکی از مهم ترین وجوه مشترک بین این دو مکان است. این صخره نگاره را می توان مهم ترین اثر در جهت تاریخ گذاری نسبی و هم زمانی این دو مجموعه به شمار آورد. این شیوه ی نبرد در دوره ی پارتیان از شیوه های نبرد «جنگ و گریز» بوده که جنگجویان پارتی آن را اجرا می کرده اند. با توجه به نزدیکی دو اثر به هم و همچنین ویژگی های مشترک بین نقوش آنها می توان بیان کرد که صخره نگاره های درون غار کرفتو (حداقل شماری از آنها) و نقوش صخره ای عقربلو، متعلق به فرهنگی مشترک بوده و در یک بازه زمانی مشترک ایجاد شده اند؛ بنابراین با توجه به گاه نگاری های نسبی صورت گرفته درباره ی نقوش غار کرفتو و تعلق قسمتی از این نقوش به دوره ی اشکانی و پس از آن، می توان استنباط کرد که نقوش صخره ای عقربلو نیز متعلق به همین دوره ی تاریخی اند.
۸.

تفسیر شمایل نگارانه نقوش جانوری در قره کلیسا - چالدران

کلیدواژه‌ها: چالدران قره کلیسا نقوش جانوری نمادها

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲۹ تعداد دانلود : ۵۷۳
مخاطب هر اثر هنری میل به دریافت معنای آن دارد و شناخت دقیق یک اثر یا یک تصویر جهت دریافت معنا و محتوای آن، نیاز به خوانش و حتی تفسیر دارد و شمایل نگاری در اصل سعی در بیان معنای تصویر دارد. در هنرهای تجسمی نماد یک تصویر، یک گیاه، یک حیوان و یا یک علامت است که معنای عمیق تری از آنچه دیده می شود دارد. اغلب برای ما دریافت معنا و تفسیر نمادهای سده های گذشته کار آسانی نیست. گاهی نمادها اشاره به یک واقعه و یا داستان دارند و گروهی از نمادها جایگزین شخصیت ها و افراد خاصی اند. در این راستا بنای قره کلیسا از مهم ترین و پر نقش و نگارترین کلیساهای ارمنیان در ایران است که در شمال شرقی شهرستان چالدران قرار گرفته است. سراسر نمای دیوارهای شمالی و جنوبی این کلیسا و همچنین برج ناقوس آن دارای حجاری های منحصربه فرد و بی نظیری است. نقوش حجاری شده این بنای تاریخی را می توان به 5 دسته ازجمله: نقوش انسانی، نقوش جانوری، نقوش گیاهی، نقوش هندسی و نقوش اسطوره ای تقسیم بندی کرد. این نقوش با ظرافت، تناسب و زیبایی بی نظیری توسط استادکاران هنرمند و باتجربه ای حجاری گردیده اند و نگاه تجریدی- تزئینی خلاق هنرمند به بهترین شکل در همه نقوش نمود یافته و هر نقش، نماد و نشان خاصی است. در میان نگاره های قره کلیسا، نقش جانوران بیشتر از دیگر نقوش مورد توجه بوده که هم به دلیل تنوع گونه های جانوران در محیط اطراف و هم نمادینه بودن بسیاری از حیوانات چون شیر، قوچ، گاو، اسب و... است. این نقوش صرفاً جنبه تزئینی ندارند و معانی و مفاهیم عالی تری ارائه می کنند و به خاطر برخورداری از جنبه های نمادین، یکی از متنوع ترین جلوه های نمادگرایی هستند. در این مقاله سعی شده است نقوش جانوری این بنای تاریخی معرفی و تفسیر گردد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان