ندا قاسمی

ندا قاسمی

مدرک تحصیلی: دانشجوی دکتری روان شناسی، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۷ مورد از کل ۷ مورد.
۱.

اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر نظم جویی شناختی هیجان، مهارت های ذهن آگاهی و آمادگی برای تجربه شرم و گناه افراد مبتلا به اختلال اضطراب افسردگی مختلط(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلال اضطراب افسردگی مختلط درمان مبتنی بر شفقت ذهن آگاهی شرم گناه نظم جویی شناختی هیجان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۴ تعداد دانلود : ۵۰۹
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر نظم جویی شناختی هیجان، مهارت های ذهن آگاهی و آمادگی برای تجربه شرم و گناه افراد مبتلا اختلال اضطراب افسردگی مختلط بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه افراد مبتلا به اختلال اضطراب افسردگی مختلط شهر اصفهان بودند. حجم نمونه شامل 24 نفر از افراد مبتلا به اختلال اضطراب افسردگی مختلط مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به شیوه تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار پژوهش مقیاس تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و همکاران، 2002)، مقیاس پنج عاملی ذهن آگاهی و مقیاس عاطفه خود آگاه-3 (تانگنی، 1989) بودند. گروه آزمایش تحت مداخله درمان متمرکز بر شفقت 8 جلسه ای به شیوه جلسات هفتگی یک ساعته قرار گرفت و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که بین راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان، مهارت های ذهن آگاهی و آمادگی برای تجربه شرم و گناه گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون تفاوت معنی داری وجود دارد. افراد گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در مرحله پس آزمون نمرات کمتری در تجربه شرم و گناه و نمرات بیشتری در مهارت های ذهن آگاهی کسب کردند. همچنین آموزش شفقت به خود باعث بهبود تنظیم شناختی هیجان افراد گروه آزمایش شد. بر اساس یافته ها می توان گفت که درمان مبتنی بر شفقت می تواند به عنوان گزینه درمانی مناسبی جهت بهبود مهارت های ذهن آگاهی، تنظیم شناختی هیجان و آمادگی برای تجربه شرم و گناه افراد مبتلا به اختلال اضطراب افسردگی مختلط به کار رود.
۲.

اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر عاطفه مثبت و منفی، انعطاف پذیری روان شناختی و مؤلفه های ذهن آگاهی افراد دارای علائم افسردگی

کلیدواژه‌ها: شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی عاطفه مثبت عاطفه منفی انعطاف پذیری روان شناختی مهارت های ذهن آگاهی افسردگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۰ تعداد دانلود : ۵۲۴
مقدمه: افسردگی به عنوان یکی از شایع ترین اختلالات ناتوان ساز و عودکننده با تغییرات در عاطفه، شناخت و کارکردهای عصبی- زیستی در طی یک دوره دوهفته ای مشخص می شود. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر عاطفه مثبت، انعطاف پذیری روان شناختی و مؤلفه های ذهن آگاهی افراد دارای علائم افسردگی انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه تجربی همراه با گروه کنترل و آزمایش به صورت پیش آزمون- پس آزمون بود. ۳۰ نفر از دانشجویان دارای علائم افسردگی به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش گمارده شدند. گروه آزمایش تحت مداخله ۸ جلسه ای ذهن آگاهی قرار گرفت و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش پرسشنامه های افسردگی بک، پذیرش و عمل- نسخه دوم (AAQ-II)، تجارب عاطفی مثبت و منفی و پرسشنامه پنج عاملی ذهن آگاهی بود. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که آموزش ذهن آگاهی تأثیر معناداری بر عاطفه مثبت و منفی، انعطاف پذیری روان شناختی و مهارت های ذهن آگاهی دارد. نتیجه گیری: درمان ذهن آگاهی جهت افزایش عاطفه مثبت، انعطاف پذیری روان شناختی و مهارت های ذهن آگاهی افراد افسرده از اثربخشی لازم برخوردار است.
۳.

روابط ساختاری هسته ارزشیابی خود، هیجان مثبت و خوش بینی با معنا در زندگی در دانشجویان؛ نقش میانجی امید به آینده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: هسته ارزشیابی خود هیجان مثبت خوش بینی امید معنا در زندگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۶ تعداد دانلود : ۲۷۲
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف روابط ساختاری هسته ارزشیابی خود، هیجان مثبت و خوش بینی با معنا در زندگی در دانشجویان با بررسی نقش واسطه ای امید به آینده انجام شد. روش ها: بدین منظور تعداد 166 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان (99 نفر پسر و 67 نفر دختر) به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و به مقیاس های هسته ارزشیابی خود (جاج و همکاران، 2003)، معنادرزندگی ( MLQ ) استگر و همکاران (2006)، عاطفه مثبت و منفی (داینر و همکاران، 2010)، جهت گیری زندگی شی یر و کارور (1985) و امیدواری اسنایدر (2000) پاسخ دادند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که امید به آینده نقش واسطه ای در رابطه بین بین مؤلفه های هسته ارزشیابی خود، هیجان مثبت و خوش بینی با معنا در زندگی ایفا می کند. یافته ها از برازندگی مناسب ساختار فرضی متغیرهای پژوهش حمایت کرد و نتایج حاکی از وجود همبستگی معنادار بین مؤلفه های هسته ارزشیابی خود، معنا در زندگی، هیجان مثبت و خوش بینی بود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت که متغیرهای امید، هسته ارزشیابی خود، هیجان مثبت و خوش بینی در فرایند معنایابی دانشجویان نقش مهمی ایفا می کنند. این نتایج در کنار تایید یافته های پیشین دارای تلویحات کاربردی در زمینه ارتقای امید به آینده در دانشجویان می باشد.
۴.

اثربخشی روان درمانی مثبت بر چشم انداز زمان، خوش بینی و بهزیستی هیجانی دانشجویان دختر دارای علایم اختلال افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افسردگی روان درمانی مثیت چشم انداز زمان خوش بینی بهزیستی هیجانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۹ تعداد دانلود : ۴۲۱
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی اثربخشی روان درمانی مثبت بر چشم انداز زمان، خوش بینی و بهزیستی هیجانی دانشجویان دارای علایم افسردگی بود. مواد و روش ها: طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دختر دارای علایم افسردگی دانشگاه علوم پزشکی بود. حجم نمونه پژوهش شامل 24 نفر از دانشجویان دارای علایم اختلال افسردگی بودند که بر اساس اجرای مقیاس افسردگی بک ویرایش دوم، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به شیوه تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش تحت مداخله آموزشی درمان مثبت نگر 6 جلسه ای به شیوه جلسات هفتگی یک ساعته قرار گرفت و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. ابزار گردآوری داده ها مقیاس جشم انداز زمان (زیمباردو و بوید، 1999)، مقیاس جهت گیری زندگی ( کاور و شی یر، 1985) و مقیاس بهزیستی روان شناختی (کییز و مگیار موئه، 2003) بودند. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که بین نمرات چشم انداز زمان، خوش بینی و بهزیستی هیجانی گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون تفاوت معنی داری وجود دارد. افراد گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در مرحله پس آزمون نمرات بیشتری در میزان خوش بینی، بهزیستی هیجانی و چشم انداز های زمانی آینده متعالی، حال لذت نگر و گذشته مثبت نگر و نمرات کمتری در چشم انداز زمانی حال تقدیرنگر، گذشته منفی کسب کردند.
۵.

اثربخشی مداخله ی آنلاین بازی درمانی مبتنی بر روابط والد- کودک (فیلیال تراپی) بر رفتار خوردن کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد - کودک رفتار خوردن کودکان پیش دبستانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۱ تعداد دانلود : ۲۰۷
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد کودک بر رفتارهای خوردن کودکان انجام شد. پژوهش حاضر، یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل مادران کودکان پیش دبستانی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان با تشخیص اختلالات خوردن در سال 1398 بودند که از میان آنان تعداد 30 نفر که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و به روش تصادفی به دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش تحت مداخله آنلاین 8 جلسه ای بازی درمانی مبتنی بر روابط والد- کودک به شیوه جلسات گروهی هفتگی 1 ساعت قرار گرفت و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش پرسش نامه رفتار خوردن کودکان (واردل و ) بود. نتایج نشان داد که تفاوت معنی دار بین گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون در ابعاد رفتار خوردن وجود دارد (05/0p<). نتایج حاکی از آن بود که مداخله بازی درمانی مبتنی بر روابط والد- کودک باعث بهبود ابعاد ایرادگیری از غذا، لذت از غذا، پرخوری هیجانی و کم خوری هیجانی کودک شده است. با توجه به نتایج پژوهش می توان از مداخله بازی درمانی مبتنی بر روابط والد- کودک در بهبود ابعاد رفتارهای خوردن کودک در کنار سایر گزینه های درمانی استفاده کرد.
۶.

تجارب زیسته زنان مبتلا به اختلال میل/ برانگیختگی جنسی؛ یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلال میل/ برانگیختگی جنسی زنان تجارب زیسته پدیدارشناسی مطالعه کیفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۵ تعداد دانلود : ۱۵۹
درک بیشتر از اختلال میل/ برانگیختگی جنسی با استفاده از بررسی تجارب این بیماران سرنخ های زیادی را برای پیدا کردن آنچه این اختلال را به وجود می آورد و آنچه برای درمان به آن نیاز است، در اختیار می گذارد. بدین منظور پژوهش حاضر با هدف بررسی تجارب زیسته زنان مبتلا به اختلال میل/ برانگیختگی جنسی انجام شد. طرح پژوهش کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی صورت گرفت. مشارکت کنندگان شامل 30 نفر از زنان مبتلا به اختلال میل/ برانگیختگی جنسی مراجعه کننده به مراکز خدمات روان شناختی شهر اصفهان بودند که به روش مبتنی بر هدف و بر اساس قانون اشباع داده انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه حضوری نیمه ساختاریافته بود. بر حسب نتایج، تجارب این بیماران در 5 مقوله محوری عوامل فردی با مضامین اصلی (ویژگی های روان شناختی، نگرش های ناکارآمد و فقدان مهارت)، ناکارآمدی زندگی زناشویی با مضامین اصلی (فرایند ازدواج، تعارضات زناشویی، همسر بازدارنده و ناهخوانی جنسی)، عوامل محیطی اجتماعی با مضامین اصلی (عوامل فرهنگی اجتماعی، تاریخچه رشدی و سبک زندگی ناسالم)، پیامدها و ملاحظات درمانی (با مضامین اصلی موانع و محدودیت های درمان، عوامل تسهیل گر و انتظارات و خواسته های درمانی) به دست آمد.
۷.

هم سنجی اثربخشی مدل یکپارچه حساس به فرهنگ و مدل شناختی رفتاری روی عملکرد جنسی و کیفیت رابطه زناشویی زنان دچار اختلال میل/ برانگیختگی جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلال میل- برانگیختگی جنسی مدل یکپارچه حساس به فرهنگ مدل شناختی رفتاری عملکرد جنسی کیفیت رابطه زناشویی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۰ تعداد دانلود : ۱۳۳
  اختلال میل/ برانگیختگی جنسی در زنان متأهل از شایع ترین مشکلات جنسی و یک اختلال چندعاملی است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی مدل یکپارچه حساس به فرهنگ و مدل شناختی رفتاری بر عملکرد جنسی و کیفیت رابطه زناشویی زنان دچار این اختلال انجام شد. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل زنان دچار اختلال میل/ برانگیختگی جنسی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان بودند که از میان آن ها تعداد 45 نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در سه گروه گمارش شدند (هر گروه 15 نفر). آزمودنی های هر سه گروه در مرحله پیش آزمون با مقیاس های شاخص عملکرد جنسی زنان (Isidori and et al, 2010 ) و کیفیت روابط زوجین کوندی (Chonody and et al, 2018) مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس گروه های آزمایشی پژوهش تحت مداخله قرار گرفتند. پس از اتمام مداخله اعضای هر سه گروه دوباره با ابزار پژوهش مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که هر دو مداخله مدل یکپارچه حساس به فرهنگ و مدل شناختی رفتاری در مقایسه با افراد گروه کنترل شاهد تغییرات مثبت در پس آزمون عملکرد جنسی و کیفیت رابطه زناشویی بودند (05/0> p). در رابطه اعتبار آزمایی رقابتی مداخله ها نیز نتایج نشان داد که در عملکرد جنسی اثربخشی بیشتر به نفع مدل یکپارچه حساس به فرهنگ است اما در کیفیت رابطه زناشویی تفاوت معنی داری بین دو مداخله مشاهده نشد (۰۵/0<p). با توجه به این نتایج می توان گفت که مدل یکپارچه حساس به فرهنگ اختلال میل/ برانگیختگی جنسی از اثربخشی لازم برخوردار است و می تواند به عنوان یک گزینه درمانی مناسب در کنار سایر الگوهای روان درمانی این اختلال مورداستفاده قرار گیرد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان