مشروبخواری مردان، جرمی علیه زن و خانواده
آرشیو
چکیده
بشر در دوران معاصر دچار آسیبها و چالشهای فردی و اجتماعی فراوانی شده و در تکاپوی حل آنها، در دام نابهنجاریهای دیگری گرفتار شده است. الکلیسم، یکی از نابهنجاریهایی است که تأثیرات منفی و مخرّبی را در عرصههای فردی، خانوادگی و اجتماعی به همراه دارد. بدین لحاظ نهاد خانواده، به عنوان مهمترین نقطه آسیبپذیر این انحراف و زنان، به عنوان اولین قربانیان این کجروی اجتماعی محسوب میشوند؛ به گونهای که میتوان میخوارگی مردان را جرمی علیه زنان تلقی کرد. در این نوشتار ضمن بررسی آماری میزان مشروبخواری، علل بیولوژیکی، روانی و اجتماعی آن و پیامدها و زیانهای ناشی از میگساری با تأکید بر نهاد خانواده و زنان مورد بررسی قرار گرفته و در پایان نیز اصول پیشگیری از این معضل و راهکارهای آن ارائه شده است.متن
مشروبخومروزه استفاده از مواد آسیبزا از جمله الکل، در جهان به یک بحران اجتماعی و اخلاقی تبدیل شده و بشر را به سوی پرتگاه خطرناکی کشانده است.
درحال حاضر بیش از 100 میلیون نفر در آمریکا از الکل استفاده میکنند و حدود 12 تا 15 میلیون آمریکایی به طور افراطآمیزی الکل را بکار میبرند و مبتلا به الکلیسم میباشند. این عارضه در آمریکا به طور وحشتناکی در حال فزونی است و هرسـاله 000/200 نفر یا بیشتر را شامل میشود و بیشتر مصرفکنندگان در سنین 19-13 سال هستند. مصرف الکل سالیانه باعث مرگ و میر نیمی از مردمی است که در اثر تصادفات اتومبیل مصدوم میشوند. همچنین 50 درصد قتلها و آدمکشیهای عمدی، 40 درصد تهدیدات، 35 درصد زنای به عنف و 30 درصد خودکشیها بر اثر مصرف مشروبات الکلی است. متوسط طول عمر الکلیها 12 سال کمتر از کسانی است که مشروب نمیخورند و در حال حاضر الکل سومین عاملی است که در آمریکا موجب مرگ و میر میشود و در ورای امراض قلبی و سرطان بوجود میآید.[1]
نگاهی به تعداد مصرف کنندگان مشروبات الکلی در چند کشور جهان، پرده از عمق این کجروی و انحراف اجتماعی برمیدارد. هرچند که این آمارها متعلق به سالیان قبل میباشد ولی به خوبی وضعیت اسفناک این پدیدة شوم را در جهان نشان میدهد. بیتردید این آمارها، اکنون افزایش یافته است.
جدول (1): تعداد معتادان به الکل در هر صد هزار نفر جمعیت بیست سال به بالا در چند کشور صنعتی در سالهای مختلف
سال تعدادمعتادان درصدهزار نفرجمعیتبیست سالبهبالا نام کشور
1982 10400 فرانسه
1983 8720 آمریکا
1980 6200 شیلی
1981 4200 سوئیس
1981 3780 کانادا
1979 2870 فنلاند
1979 2860 اتریش
1981 2300 انگلستان
1980 1500 ایتالیا
منبع: سازمان بهداشت جهانی
با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و حاکمیت ارزشهای دینی، نرخ ارتکاب بسیاری از مفاسد اجتماعی کاهش یافت و یا به صفر رسید، اما پس از پایان جنگ تحمیلی، به تدریج بر آمار مصرفکنندگان الکل افزوده شد و در چند سال اخیر مصرف الکل به ویژه در میان جوانان کشور افزایش یافت. البته به دلیل تحریم قانونی و شرعی در ایران، معضل الکلیک وجود ندارد، اما گرایش به استفاده از مشروبات الکلی نسبت به سالهای گذشته افزایش یافته است و عمده کالایی که به صورت قاچاق از غرب کشور (مرز عراق) وارد میشود، مشروبات الکلی است.[2]
به اعتقاد مدیرکل امور آزمایشگاههای سازمان پزشکی قانونی، آمار کامل و دقیقی از مصرف کنندگان و معتادان الکل وجود ندارد، اما افرادی که به عنوان متهم یا مشکوک به مصرف شبانه روزی الکل هستند، از طریق دستگاهها و ضابطین قضایی برای آزمایش پزشکی قانونی ارجاع داده میشوند، اکثراً مردانی در سنین 20 تا 30 سال هستند و بیشترین میزان مصرف مشروبات الکلی نیز در طی روزهای تعطیل صورت میگیرد.[3] اخیراً در پروندههای مختومة دادگاههای عمومی کشور نیز نرخ مشروبخواری در حال افزایش است.
جدول (2): تعداد پروندههای مربوط به جرم مشروبخواری طی سالهای 1380ـ 1375
1380 1379 1378 1377 1376 1375 سال
217440 165354 154714 137353 122588 90886 فراوانی
منبع: دفتر آمار و پردازش دادهها، دادگستری جمهوری اسلامی ایران
در مقایسه اجمالی پروندههای ارجاعی به دادگستری از سال 1375 تا 1380 به مدت پنج سال، بیش از 130 درصد رشد جرائم، مربوط به مشروبخواری است و افزایش مزبور، پرده از عمق این فاجعه برمیدارد. گرایش شدید به مصرف مواد الکلی، زمینه اجتماعی را برای سودجویان حرفهای فراهم آورده و کارگاههای زیرزمینی با شیوههای غیربهداشتی، اقدام به تولید غیرقانونی الکل کردهاند، به گونهای که در سال 1381 بیش از 150 شهروند تهرانی بر اثر مصرف مشروبات الکلی دستساز فوت کردهاند.[4]
تعریف مفاهیم کلیدی
در این بخش مفاهیم اساسی که کاربرد زیادی در این نوشتار دارند، تعریف شده است:
1ـ میخوارگی
این اصطلاح عمدتاً برای مصرف مفرط الکل، وابستگی به الکل یا آسیبدیدگی ناشی از آن بکار میرود.[5]
2ـ اعتیاد به الکل
هرگاه شخص در نوشیدن مشروبات الکلی و مواد مخدر افراط نماید، دچار اعتیاد به الکل (الکلیسم) شده است.[6] واژه اعتیاد به الکل در بررسیهای علمی کاملاً رایج است، اما برخی ترجیح میدهند که به جای کاربرد اصطلاح اعتیاد، از مفهوم وابستگی استفاده نمایند.
تاریخچه
استفاده از الکل ریشة دیرینهای در زندگی بشر دارد، «کمبوجیه» اولین کسی بوده که در قرن ششم پیش از میلاد، نام الکلیک به او اطلاق شده است. بسیاری از مردمان فرهنگهای قدیم مانند مصر، یونان و رُم در استفاده از شراب افراط میکردند. قدیمیترین فرمول تهیه شراب، در حدود یک و نیم قرن قبل از میلاد مسیح به وسیله «مارکوس کاتا» در ایتالیا ثبت شد. در حدود 800 سال بعد از میلاد مسیح، مرحله تقطیر توسط یکی از شیمیستهای عرب توسعه پیدا کرد، بعد از این اختراع، شاهد افزایش چشمگیر الکل هستیم.[7]
پیش از ظهور اسلام، میگساری در عربستان نیز شیوع داشت، اما با طلوع خورشید عالمتاب اسلام، در طی چند مرحله، حکم تحریم مشروبات الکلی توسط قرآن کریم بیان شد: «یا ایهاالذین آمنوا انماالخمر و المیسر والانصاب و الازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه لعلکم تفلحون.» [8]
«ای مؤمنان، شراب، قمار، بتها و شرطبندی با تیرها، پلیدی و کار شیطان است، از آن اجتناب کنید تا رستگار شوید.»
بعد از این حکم تحریمی، شرابخواری در تمام سرزمینهای اسلامی، به حداقل رسید و پس از گذشت چندین سال، در سرتاسر کشورهای اسلامی ممنوع گردید.
برای اولین بار در سال 1887 روانپزشکی روسی به نام کورساکوف[9] نوعی بیماری روانی را کشف نمود که عامل از بین رفتن حافظه (به خصوص حافظه وقایع اخیر) است.
البته گرایش به استفاده از الکل در کشورهای اسلامی به دلیل تابوی تحریم شراب، تبدیل به بحران اجتماعی نشده است. با پیروزی انقلاب اسلامی، میگساری تقلیل یافت، اما پس از پایان جنگ تحمیلی و بروز برخی ناهنجاریهای اجتماعی، به تدریج بر آمار مصرف کنندگان الکل افزوده شد و آسیبهای اجتماعی ناشی از آن دامنگیر خانواده و زنان گردید، البته نکته حائز اهمیت، بازشناسی علل و عوامل گرایش برخی مردم، به ویژه جوانان به مصرف مشروبات الکلی است.
علل و عوامل مشروبخواری
برای شناخت عوامل گرایش و اعتیاد به الکل پژوهشهای فراوانی انجام شده است. برخی محققان بر روی عوامل ژنتیک و وراثتی تأکید زیادی دارند و برخی دیگر میخوارگی را پاسخی به فشارهای زندگی تلقی کردهاند. از دیدگاه برخی اندیشمندان نیز عوامل روانی و اجتماعی، تأثیر بیشتری بر وابستگی به الکل دارند.
1ـ عوامل ژنتیکی و بیولوژیکی
در مورد تأثیر این تیپ عوامل، دو دیدگاه کلی وجود دارد:
دیدگاه اول: در این نظریه بیان میشود که براساس تحقیقات گسترده و شواهد فراوان تجربی، آمادگی و استعداد الکلیلک شدن فرد از طریق توارث منتقل میشود. آنان معتقدند که بدن بعضی از افراد نسبت به برخی از ویتامینها و مواد غذایی، اشتهای مادرزادی شدیدی دارند، از اینرو برای جبران این کمبود به نوشیدن مشروبات الکلی مبادرت میورزند. تحقیق «بلویلر» نشان داد در بین 28 درصد معتادان آمریکایی و سوئیسی اختلالات غدد داخلی به خصوص تیروئید و هیپوفیز وجود دارد. شواهد نشان میدهدکه توزیع فراوانی اعتیاد به الکل میان اعضای خانوادهها چشمگیر است. در تحقیقی که «آمارک» در میان 645 معتاد به الکل در سوئد انجام داد، نتیجه گرفت که تقریباً 25 درصد برادران و خواهران این بیماران، مبتلا به الکلیسم بودند. در پژوهشی دیگر که «بلویلر» انجام داد با مطالعه 50 معتاد آمریکایی و 50 معتاد سوئیسی مشاهده کرد که در هر دوگروه 28 درصد پدران، 5 درصد مادران، 15 درصد برادران، 5 درصد خواهران بالاتر از 40 سال، مبتلا به مصرف الکل بودهاند.[10]
از سوی دیگر طی مطالعهای که «وینوکر» در مورد 259 الکلیک بستری در بیمارستان انجام داد، مشاهده نمود که حدود کمی بیش از 40 درصد آنها، والدین الکلیک داشتهاند. «گودوین و بگران» نیز در سال 1973 از تحقیقات خود نتیجه گرفتند، بچههایی با والدین الکلیک که به وسیله پدر و مادرخواندههای غیر الکلیک نگهداری میشدند، در حدود سن 20 سالگی، دوبرابر کسانی که پدر و مادر اصلی آنها الکلیک نبودند، تمایل به مصرف الکل داشتند.
دیدگاه دوم: برخی از پژوهشگران براین باورند که گرایش به الکل محصول وراثت و بهم خوردن تعادل آنزیمها و یا غدد داخلی نیست، بلکه علت اصلی آن محیط شخص الکلیک میباشد. در تحقیقی که توسط «برکس و میتلمن» انجام شده است 36 کودک را که والدین الکلیکی داشتند، به عنوان گروه آزمایش به پرورشگاه سپردند، 25 کودک دیگر را که دارای والدین غیر الکلی بودند، به عنوان گروه کنترل انتخاب کردند، سپس ملاحظه نمودند که احتمال الکلیک شدن گروه آزمایش، نسبت به گروه کنترل چندان زیاد نبوده است، بدین صورت فرضیههای ژنتیکی گرایش به الکل مورد شک و تردید واقع گردید.[11] به هرحال با توجه به شواهد و تحقیقات بیشتر، دیدگاه دوم، موّجهتر به نظر میرسد و امروزه این عامل در کنار سایر عوامل روانی و اجتماعی مورد توجه قرار دارد.
2ـ عوامل روانشناختی
بیتردید عوامل درونی و برونی در سوق دادن افراد به میگساری بیش از عوامل ژنتیکی و بیولوژیکی تأثیر دارند. برخی افراد برای کاهش اضطراب و فشارهای روانی مشروب میخورند. شرابخواری میتواند نشانه عدم ثبات شخصیت و یا واکنش نسبت به فشار محیط باشد.
از دیدگاه روانکاوان، شرابخواری نوعی دفاع روانی است. «فروید» معتقد بود که مشروبخواری برگشت به مرحله دهانی است و در این مرحله کودک از هرگونه مسئولیت آزاد بوده و کاملاً به عوامل بیرون از خود متکی است. «آدلر» نوشیدن الکل را جبرانی برای فرار از احساس حقارت میداند و «رادو» نتیجه میگیرد که مشروبخواری برای برطرف کردن احساس پوچی، محرومیت، یأس وسرخوردگی در زندگی است.[12]
پژوهشگران گزارش دادهاند که الکلیکها پیش از مصرف الکل، دارای هیجانات نابالغی میباشند، از دنیا انتظارات زیادی دارند، احتیاج بیش از حد به ستایش و قدردانی داشته، در مقابل شکست، از خود واکنش حقارتآمیز نشان میدهند. در برابر ناکامی، تحمل کمی دارند، در انجام نقشهای زن و مرد احساس عدم کفایت و عدم شایستگی میکنند.
شخصیت ضداجتماعی[13] و افسردگی دو نوع بیماری بالینی هستند که وابستگی زیادی به نوشیدن بیش از حد مشروبات الکلی دارند.
خصوصیت مشترکی که در بیشتر افراد مشروبخوار مشاهده میشود، «شخصیت ناسازگارانه» است. با این وصف افراد به صرف داشتن شخصیت ناسازگارانه و نابهنجار الکلیک نمیشوند. فرد الکلیک تصویر منفی از خود دارد، احساس عدم کفایت میکند و ترجیح میدهد که یکسری خصوصیات دیگر نظیر اغراق و مبالغه در استفاده از مکانیسمهای دفاعی مانند انکار و تکذیب، دلیلتراشی، بیشخصیتی، آسیب بر کنترل و انگیزه و تصمیمگیری توأم با نیرنگ و فریب را نیز نشان دهد.
نظریه پردازان براین باورند که مشروبخواری اغلب جهت کاهش اضطراب و احساس محرومیت انجام میشود و به طور کلی مشروبخواران دارای شخصیت رشد نیافته، کودکانه، نارسیستیک و لذتطلب هستند، آنها تحمل محرومیت را ندارند و قبول مسئولیت و رویارویی با مسائل زندگی برایشان دشوار است.
شیفر[14] به این نتیجه رسیده است که الکلیسم یک پاسخ به اضطراب میباشد، یعنی فرد برای اینکه از دست اضطراب خلاص شود، به الکل پناه میبرد.
رنجش، خشم، افسردگی و دیگر حالات ناخوشایند، نتیجه زندگی فشارآور بر او است. پس برای اینکه در مقابل تنش، احساس راحتی و آسودگی کند، به مشروبات الکلی پناه میبرد و دائمالخمر میشود و سرانجام اینچنین الگوی رفتاری، برای سازگاری وی با فشارهای درونی، به صورت عادت درمیآید.
همان طوری که بندورا[15] بیان میکند انسانها معمولاً به نتیجه آنی رفتار، بیش از نتیجه دراز مدت آن توجه دارند، به طور نمونه شخص الکلیک به عواقب خوشایند شراب واقف است و میداند که پس از نوشیدن شراب، شاداب میشود (نتیجه آنی)، ولی توجه نمیکند که بعدها به سرزنش اجتماعی و احساس گناه (نـتـیجه درازمـدت) مـبتـلا خـواهد شـد.[16] الـبتـه بـا تـجربـه بـالـینـی ثابت شده است که مصرف افراطی الکل با احساس حقارت، تمایلات هوسرانی[17] و آمادگی برای اضطراب ارتباط دارد.[18]
ـ اختلال شخصیت
الگوی اختلال شخصیت، تأثیر عمیقی بر تفکر روانپزشکی دربارة وابستگی به الکل گذاشته است، شواهدی در دست است که نشان میدهد بسیاری از الکلیها مشکلات روانی یا نیمرخهای شخصیت نابهنجار دارند. گساپ و آیزنک (1980) بیش از 20 معتاد را در 3 مرکز درمانی با آزمودنیهای گروه کنترل مقایسه کردند، گروه معتادان از نظر هریک از 4 مقیاس پرسشنامه شخصیت آیزنک با گروه نابهنجار تفاوت داشتند، ولی مهمترین تفاوت آنها در نمرههای بسیار بالای روان رنجوری معتادان به الکل بود که دچار مشکلات خلقی (عاطفی)، به ویژه احساس اضطراب و افسردگی بودند.[19]
ـ اختلال شناختی
اشخاص به طور ناگهانی و توجیهناپذیر قربانی الکلیسم نمیشوند، آنها به طور فعال درگیر مصرف الکل میگردند و نگرشها، باورها، اهداف و انتظاراتشان در این کار نقش مهمی دارد. برای مثال این بحث که آیا الکل باعث کاهش اضطراب و تنش میشود، میتواند در گرایش فرد به الکل مؤثر باشد. زیرا بسیاری از افراد مشروبخوار انتظار دارند که الکل تنش و اضطراب آنان را کاهش دهد و این موضوع ممکن است در تصمیمگیری آنان برای نوشیدن الکل مؤثر باشد. مارلت و همکارانش (1973) اهمیت این نوع انتظارات را در تحقیقات خود نشان دادند.[20]
3ـ عوامل خانوادگی
روابط و تعامل میان اعضای خانواده، در گرایش و مصرف الکل، نقش غیرقابل انکاری دارد، از این رو در خانوادههای الکلی، امکان گرایش دیگر اعضای خانواده بیشتر است و رفتار والدین میخواره، فرزندان را به استفاده از الکل تشویق میکند. پدر الکلی در بدو امر، با مخالفتهای جدی سایر اعضای خانواده به ویژه همسرش، به دلیل بروز رفتارهای ناشایست، کتککاری فرزندان، تجاوز نامشروع، همسایهآزاری و.... مواجه میشود. در این صورت فرد برای تداوم اعتیاد به الکل، احتیاج به جلب نظر همسر دارد و معمولاًً تلاش میکند تا همسرش را وابسته به مشروب نماید تا بتواند به رفتار نابهنجار خود را ادامه دهد و مزاحمی نداشته باشد.
ناسازگاری والدین، طلاق و جدایی پدر و مادر نیز میتواند بستر مناسبی را برای احساس شکست و فشار اجتماعی ایجاد کند و در نتیجه گرایش به الکل را افزایش دهد.
4ـ عوامل فرهنگی و اجتماعی
بسیاری از پژوهشگران معتقدند ساختارها و عوامل اجتماعی در میزان گرایش و وابستگی به الکل تأثیر جدی دارد. هورتون (1943) در مطالعاتی که در مورد 56 جامعه بدوی انجام داد، متوجه شد که هر چقدر سطح ناامنی در فرهنگی زیاد باشد، مصرف الکل نیز به همان اندازه زیادتر خواهد شد و علت آن در دسترس بودن الکل و قابلیت دریافت فوقالعاده الکل است.
از سوی دیگر برخی پژوهشگران وجود دوگانگی فرهنگی و فشارهای ساختاری را در گرایش به الکل مؤثر دانستهاند. بیلز[21] به سه عامل فرهنگی در گرایش به الکل اشاره کرده است:
1)ـ میزان فشار و تنش درونی که در اثر قواعد فرهنگی بوجود میآید.
2)ـ تشویق مشروبخواری از طریق فرهنگ.
3)ـ فرصتی که فرهنگ برای جانشین ساختن احتیاجات ارضاء نشده و همچنین سازگاری با تنش و اضطراب آماده میسازد.
بسیاری از پژوهشگران نیز به تأثیر الگوهای فرهنگی بر مصرف الکل اشاره کردهاند، نخستین نسل آمریکائیهای ایتالیایی تبار و آمریکائیهای یهودی، به فرهنگهایی تعلق دارند که مشروبخواری در بین خانوادههای آنان و یا در محیطهای مذهبی متداول است. در ایالات متحده آمریکا تعداد معتادان به الکل در میان سیاهپوستان و پورتوریکوییها بسیار زیاد است. نخستین بررسیهایی که درباره وابستههای اجتماعی اعتیاد به داروها انجام شده است، به اوضاع نامساعد اجتماعی و اقتصادی اشاره کردهاند، از جمله اینکه بین جایگاه اقتصادی پایین، پیشرفت تحصیلی ضعیف، زندگی خانوادگی از هم گسیخته و زندگی در محلهها و خانههای پرجمعیت، با اعتیاد به الکل رابطة قوی وجود دارد.
ـ آنومی
عامل اجتماعی دیگری که اهمیت آن از سایر عوامل فرهنگی ـ اجتماعی کمتر نیست؛ تغییرات سریع در ساختارها و نهادها و پایگاههای اجتماعی افراد جامعه است. هنگامی که جامعه از حالت سنتی به وضعیت مدرن تغییر میکند، بسیاری از هنجارها و ارزشهای اجتماعی دگرگون میشود و در این حالت تحولات بسیاری رخ میدهد که هنجارها و ارزشهای قبلی فرومیریزد، در حالی که هنجارها و ارزشهای جدید شکل نگرفته و نهادینه نشده است. لذا اعضای جامعه دچار تردید و سردرگمی شده و وضعیت آنومی یا بیهنجاری اجتماعی ایجاد میشود، این شرایط گرایش اعضای جامعه را به مصرف مشروبات الکلی افزایش میدهد.
ـ لذتجویی بیضابطه در اوقات فراغت
یکی دیگر از عوامل فرهنگی و اجتماعی گرایش به میگساری عدم برنامهریزی صحیح و ارزشی برای گذران اوقات فراغت است؛ بشر به طور طبیعی برای رفع خستگی از اعمال روزانه و برنامههای ثابت زندگی، اوقاتی را به تفریح و تفرّج اختصاص میدهد و در آن ساعات به انواع ورزشها، دیدار از دوستان، استفاده از رسانهها و سایر فعالیتهای تفریحی میپردازد. در روایات اسلامی، اوقات شبانهروزی انسان مؤمن به سه بخش تقسیم شده است: یکی برای کار و تلاش و کسب حلال، دوم برای عبادت و بندگی خدا، سوم برای استفاده از نعمتهای الهی جهت شادابی در دو بخش دیگر.
حضرت علی (ع) در مورد اوقات فراغت میفرماید: «ما احق الانسان ان تکون له ساعة لایشغلها عنها شاغل». «چه سزاوار است که انسان، ساعتی و لحظاتی را برای خود داشته باشد که هیچ بازدارندهای او را از آن لحظهها بازندارد».[22]
بنابراین میبایست این تمایل غریزی بشر به استفاده از اوقات فراغت، با آموزههای دینی و توصیههای مسئولانة مربیان هدایت و کنترل گردد، در غیر این صورت ساعات اوقات فراغت زمینهای برای لذتجویی و خوشگذرانیهای خطرناک تبدیل خواهد شد. حضرت علی (ع) دراینباره فرمود: «با فراغت، هوسرانی است».[23] متأسفانه گاه مشاهده میشود جوانان در اوقات فراغت به تفریحات مضر روی آورده و بهترین فرصتهای جوانی را به انواع پلیدیها آلوده میسازند.
در پارهای از اوقات، میگساری و مصرف مشروبات الکلی، زینت بخش کوهنوردی یا مجالس شبنشینی شده است، بیآنکه به زیانها و عوارض شوم آن توجه شود.
مجالس عروسی، جشنتولدها و سایر محافل خصوصی و خانوادگی در صورت عدم حاکمیت ارزشهای اخلاقی و دینی، میتواند زمینه بروز برخی ناهنجاریها را فراهم نماید؛ معالاسف گاهی استفاده از مشروبات الکلی در اینگونه محافل، نوعی پرستیژ اجتماعی تلقی میشود، به گونهای که مصرفکنندگان میپندارند گوی سبقت را از هم ردیفان خود ربودهاند، غافل از آنکه پس از مصرف و ایجاد حالت مستی، انواع فسادها و تجاوزهای جنسی رخ داده و هویت و بنیان خانواده و روابط انسانی از بین میرود و پردة حیا و عفت برای همیشه در آتش شهوات حیوانی خواهد سوخت.
ـ عدم کارایی سیستم کنترل اجتماعی
کنترل و نظارت اجتماعی مکانیسمهایی است که جامعه برای واداشتن اعضایش به سازگاری به کار میبرد. به عبارت دیگر، کنترل اجتماعی[24] به مجموعه عوامل محسوس و نامحسوسی گفته میشود که یک جامعه در جهت حفظ معیارهایش به کار میبرد.[25]
دورکـیم بـراین باور اسـت کـه اگـر در جـامـعهای هـمـبستگـی اجـتماعی ـ یعنی نیروی کششی که افراد یک جامعه را بهم پیوند میدهدـ قوی باشد، اعضای آن با ارزشها و هنجارهای اجتماعی همنوا میشوند، ولی اگر در جامعهای همبستگی اجتماعی ضعیف باشد، ممکن است مردم به سوی رفتار مجرمانه کشیده شوند. جامعهشناسان از دو نوع کنترل اجتماعی شامل رسمی و غیررسمی نام میبرند. مقصود از کنترل غیررسمی شکلی از کنترل اجتماعی است که در عرصه رویارویی اجتماعی اعضای جامعه در خانواده، مدرسه، محلکار، مسجد، دانشگاه و.... تحقق مییابد. افرادی که برخلاف هنجارها و معیارهای اجتماعی رفتار کنند، تحت فشار قرار گرفته و از جامعه طرد میشوند. بنابراین گروههای مرجع نقش مهمی در همنوایی افراد با هنجارها و ارزشها ایفا میکنند.
کنترل رسمی نیز مجموعه قوانین و مقررات حقوقی و قانونی است که با مجرمان و کجروان اجتماعی برخورد قانونی میکند و با وضع مجازات بدنی، اقتصادی و... افراد را کنترل مینماید.
از دیدگاه اسلام، مکانیسم کنترلی افراد و واداشتن آنان به رعایت هنجارها و ارزشها میبایست در درون افراد باشد، زیرا در پرتو اعتقاد درونی به خدا و قیامت، کجروی افراد تقلیل خواهد یافت و با تضعیف سیستم کنترل درونی، هنجارشکنی و گرایش به منکرات از جمله شرابخواری رو به افزایش خواهد گذارد. در جامعهای که امر بمعروف و نهی از منکر (کنترل اجتماعی) به عنوان دخالت در کار دیگران و مانع آزادیهای آنان تلقی شود، زمینه برای انواع هنجارگریزیها فراهم میشود.
ـ تزلزل گروههای مرجع در پایبندی به ارزشها
گروه مرجع گروهی است که به هنگام ارزیابی و داوری فرد درباره خود، به عنوان الگو به کار میرود.[26] گروه مرجع از آن نظر اهمیت دارد که به فرد کمک میکند تا ارزشها، اهداف و معیارهای خاص رفتاری داشته باشد. گروه مرجع معیارهای رفتاری مورد تأیید و پذیرش را به فرد نشان میدهند، این گروهها به فرد کمک میکنند که به ارزیابی خود بپردازد. براین اساس، گروههای مرجع باید نسبت به ارزشها و هنجارها پایبندی نشان دهند تا افراد دیگری که حرکات و سکنات آنان را الگوی خود میدانند با اطمینان خاطر و اشتیاق کامل، به هنجارها وفادار بمانند، زیرا عدم تقید گروههای مرجع، نظیر پدر و مادر، هنرمندان، نخبگان و افراد ممتاز اجتماعی، موجب تزلزل و سستی ارزشها و هنجارها در جامعه میشود.
ـ فقدان اطلاعرسانی در مورد عواقب میگساری
انسانها برپایه دو عنصر اساسی جلب منفعت و رفع ضرر برای انجام یا ترک فعل تصمیم میگیرند. آگاهسازی و دانشافزایی افراد خانواده، از عواقب کجرویها و آسیبهای اجتماعی بر نهاد خانواده و روابط زن و شوهر، از مهمترین وظائف نهادهای فرهنگی است.
چنانچه این نهادها نتوانند خانوادهها را از عوارض سوء ناشی از مصرف مشروبات الکلی آگاه سازند و فقط، گزارشها و اخبار مصرف الکل را منتشر نمایند، این عمل میتواند به عامل اشاعه این منکر تبدیل شود. بدین لحاظ وسائل ارتباط جمعی میبایست از طریق مصاحبه با کارشناسان، ساختن فیلمهای مستند و سینمایی و سایر آفرینشهای هنری، چهره زشت میگساری و تبعات آن را برای خانوادهها و اقشار مختلف مردم آشکار سازند و این پدیدة ناپسند اجتماعی را از ابعاد مختلف و جدید موشکافی نمایند.
پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، کتابها و مقالات متعددی در ارتباط با تحریم شراب و آثار فیزیولوژیکی، روانشناسی و اجتماعی مشروبخواری منتشر گردیده است، ولی متأسفانه پس از انقلاب، یا به دلیل غفلت از شیوع تدریجی میگساری در میان افراد جامعه، یا به جهت رویه نادرست پاک کردن صورت مسئله به جای حل آن، اقدامات مناسب فرهنگی جهت اطلاع رسانی دربارة پیامدهای شوم این عمل انجام نگردیده است. در حالی که میتوان با ارائه آخرین دستاوردهای علمی از گسترش این کجروی اجتماعی جلوگیری نمود.
5 ـ عوامل سیاسی
در کنار طرح سایر عوامل مؤثر بر گرایش به الکل نباید از تأثیر عوامل سیاسی به ویژه در جامعه اسلامی غفلت نمود. زیرا نظام سلطه جهانی از طریق اشاعه فساد و نابهنجاری سعی در استثمار ملل اسلامی مینماید.
آمریکا، به عنوان دشمن نظام اسلامی ایران، پس از ناامیدی و شکست در انواع توطئه نظیر تهاجم نظامی، ترور شخصیتهای بزرگ، تحریم اقتصادی بر علیه جمهوری اسلامی ایران، درصدد تهاجم فرهنگی و ترویج بیبند و باری است.
ورود سیلآسای بطریهای مشروبات الکلی از مرزهای کشور حتی به طور رایگان از جمله ترفندهای امریکا علیه ایران است.[27]
بدون تردید غرب، همانگونه که تمدن اندلس را با ترویج فساد و شرابخواری از حاکمیت مسلمانان خارج ساخت، امروز درصدد است با ورود مشروبات الکلی به صورت رایگان، پایههای نظام اسلامی را متزلزل کند. بدین جهت در بسیاری از وبسایتهای اینترنتی و فیلمهایی سینمایی، فرهنگ میگساری را با تمام ظرافتهای هنری به مخاطبان القاء نماید.
پیامدهای مشروبخواری
شرابخواری آثار مخرب و نابهنجاری را برای فرد مصرف کننده و اطرافیان او برجای میگذارد که برخی از این آثار منفی بر جسم و روان شخص الکلیک است و برخی آثار خانوادگی و اجتماعی میباشد، به گونهای که خانواده (گروه کوچک اجتماعی) و جامعه (اجتماع بزرگ انسانی) از اثرات سوء آن در امان نیستند. برخی از این پیامدها به شرح ذیل است:
1)ـ آسیبهای جسمی
اولین اثر مهلک میگساری، بر جسم و بدن فرد الکلیک خواهد بود، به طوری که صدمات جبران ناپذیری را به حواس پنجگانه، دستگاه گوارشی، اعضای تناسلی، دستگاه گردش خون و قلب وارد میسازد.
مطابق گزارش محافل طبی و بهداشتی و تجربیات پژوهشگران، پس از ورود الکل به بدن، فقط قسمت اندکی از آن تجزیه شده و از بین میرود، ولی قسمت اعظم آن وارد خون شده و از طریق جریان خون به تمام اعضای بدن میرسد و از آنجا که الکل مادهای سمی است، هیچ یک از اعضای بدن را سالم نگذاشته و کلیه، معده، کبد، مخاطات دهان، حلق، مری، روده و کبد را فاسد مینماید. همچنین اعتیاد به الکل در بیضتین و تخمدانها [علاوه بر صدمه به اعضای حساس تناسلی] تخم و تخمک را مسموم نموده و از این طریق، نسل بعدی را از سلامتی محروم میسازد. از دیگر اثرات ناگوار مصرف الکل بر دستگاه تنفسی و گردش خون به ویژه قلب و رگها میباشد که بدون استثناء، تصلب شرائین و سکتههای قلبی و مغزی را در پی دارد. سلسه اعصاب نیز به علت حساسیت شدید نسبت به الکل، بیش از همه اعضاء و دستگاههای بدن صدمه میبیند. از دیگر عوارض رایج مشروبخواری اختلال در حواس پنجگانه و مرکز نگهداری ادرار است.
همچنین در اثر مصرف مشروبات الکلی، قدرت و حساسیت بینایی و تشخیص رنگها کاهش مییابد و فرد، به بیماری اختلال در تشخیص رنگها مبتلا میشود.[28] از سوی دیگر نوشیدن بیش از حد مشروبات الکلی، به گلبولهای سفید خون که کار دفاع از بدن را برعهده دارند، آسیب میرساند و سبب بروز سرطان میشود. خستگیهای مزمن، حساسیت شدید بیش از حد و فشارهای زندگی از جمله سایر مشکلات و صدمات جسمی مصرف مشروبات الکلی است.
در برخی روایات اسلامی نیز به پارهای از آسیبهای جسمی الکلیسم اشاره شده است. امام صادق (ع) در مقام بیان علت حرمت شراب میفرماید: «حرمالله الخمر بعضها و فسادها لان مدمن الخمر تورته الارتعاش....[29]» «خداوند شراب را به علت تأثیر بد و فسادی که بوجود میآورد، حرام کرد، زیرا میگسار دچار رعش [در اندام] میشود.»
2)ـ آسیبهای روانی
میخوارگی به جز اثرات مخرب جسمی، زیانهای شدیدی را به روح و روان آدمی وارد میسازد و فرد را از حالت تعادل خارج میکند و در نتیجه باعث بروز رفتارهای نابهنجار میگردد. در این بخش به برخی از این آسیبها اشاره میشود:
ـ هذیان
هذیان، یکی از آسیبهای روان پریشی است که تا مدتی پس از ترک اعتیاد به الکل ادامه مییابد، این حالت روحی موجب بیقراری، بیخوابی، هیجانات و تحریکات شدید در فرد مشروبخوار میشود. هذیان با شاخصهایی نظیر توهم (دیداری و شنیداری)، ترس شدید و عدم تشخیص محیط زندگی و زمان مشخص میشود.[30]
ـ فراموشی
فراموشی، میراث میخوارگی است، میخواره قادر نیست حوادث روز گذشته را به یاد آورد و گاه برای سرپوش نهادن به ضعف حافظه خود، به گونهای تلاش میکند تا وقایع جدید با وقایع قبلی پیوند داده نشود.
ـ زوال عقل
مطابق نتایج پژوهشها، در هنگام مستی و استعمال الکل، نیروی عقل که اعمال و رفتار آدمی را نظم میبخشد، به طور موقت تعطیل میشود و در این حالت احتمال بروز هر گونه ناهنجاری رفتاری وجود دارد. اسلام بر همین اساس میخوارگی را تحریم کرده است. «شخصی از امام صادق (ع) پرسید: چرا خداوند شراب را حرام ساخته است؟ حضرت فرمود: ساعتی بر مشروبخواران میگذرد که زمام عقل از کف میدهند، خدا را نمیشناسند و پیرو شیطان میگردند، چون سررشتة عقل و خردشان را در کف او مینهند و فرمان او را انجام میدهند.»[31]
زوال عقل در هنگام مستی با نقصهای شناختی از جمله، اختلال در حافظه، زبانپریشی[32]، کنشپریشی[33]، ادراک پریشی[34] و اختلال در کارکرد اجرایی همراه است. در واقع نقصهای شناختی شاخص اصلی زوال عقل محسوب میشود. [35]
ـ افسردگی
این عارضه میتواند با استفاده بلند مدت از الکل ایجاد شود. اما گاه فرد دچار افسردگی بوده است و برای تسکین آن، به مصرف الکل اقدام کرده است. بنابراین در درمان باید به توالی این تغییرات توجه کرد.
ـ اضطراب
این بیماری روحی، در طی دوره ترک اعتیاد به الکل رایج بوده است، اما بعضی از بیماران مبتلا به اختلال اضطراب، به عللی برای کاهش آن اضطرابها الکل مینوشند.
ـ حسادت بیمارگونه
حسادت مرضی با سوءاستفاده از الکل در آمیخته است. بدبینیهای غیرهذیانی به شریک جنسی، نسبت به افراد طبیعی رایجتر است.
ـ رفتارهای خودآسیبزا
خودکشی و رفتار خودآسیبزا در بین افراد معتاد به الکل، فراوانتر از سایر افراد در این سن است. نسبت الکلیکهایی که خودکشی میکنند بین 6 تا 20 درصد است.
3)ـ آسیبهای خانوادگی
آسیبهای میخوارگی فقط به جسم و روان فرد منحصر نمیگردد، بلکه حیات خانواده و اجتماع را تهدید کرده و مشکلات هنجاری بسیاری را در روابط اعضای خانواده و جامعه ایجاد میکند. آسیبهای خانوادگی در دو بخش شامل تأثیر بر روابط زوجین و فرزندان مورد بررسی قرار گرفته است:
الف)ـ روابط زوجین
ـ اختلال در تنظیم روابط جنسی
اولین کارکرد اجتماعی خانواده، تنظیم و نظام بخشیدن به رفتارهای جنسی و تولید مثل است.[36] عوامل مختلفی میتواند در این انتظام جنسی اختلال ایجاد کند به طور نمونه میگساری، آسیبهای جدی را به نظام هنجاری روابط جنسی وارد میسازد، زیرا مصرف دائمی الکل، تغییر محسوسی را در کاهش غریزة جنسی فرد معتاد بوجود میآورد، به طوری که این امر روابط جنسی فرد الکلیک با همسرش را به سردی میکشاند و در اکثر موارد، علیرغم آنکه مرد به جهت اعتیاد به الکل این مشکل را ایجاد کرده است، اما در اغلب موارد، زن به سرد مزاجی و کاهش روابط جنسی متهم میشود. همچنین مطابق تحقیقات انجام شده در انگلستان 40 درصد از بیماران آمیزشی در نتیجه استعمال الکل بوده است[37]. گاهی نیز شخص میخواره، براثر وابستگی شدید به الکل، زن و فرزندان خود را به آلودگی اخلاقی و جنسی میکشاند تا از این رهگذر، هزینه تهیه مشروبات الکلی را فراهم نماید.
ـ خشونت علیه همسر
از آنجا که میگساری مرد، کارکردهای خانواده را درهم میشکند، با مقاومت همسر مواجه میگردد و مرد نیز برای کاهش منازعات، مربوط به مصرف الکل، تلاش میکند همسر خود را به استفاده از مشروبات الکلی معتاد نماید و با انواع اعمال نظیر تطمیع و تهدید، او را به شرابخواری ترغیب نماید و بدین ترتیب زن را در انواع فسادها و بحرانها وارد سازد، ولی با مقاومت همسر، کار به جدایی و طلاق میکشد. میگساری مرد تا آنجا ادامه مییابد که موجب بیغیرتی شوهر نسبت به زن و فرزندان شده و از اینکه همسرش با مردان دیگر رابطه نامشروع برقرار میکند، اعتراضی نخواهد کرد. متأسفانه گاهی مرد مشروبخوار در پارتیهای شبانه، همسر خود را قمار میکند، بیآنکه به عواقب وخیم چنین عمل ننگینی آگاهی داشته باشد.
ضرب و شتم، بدرفتاری با همسر و سوءظن به او، حداقل خشونتی است که مرد الکلی برعلیه همسر خویش اعمال میکند.
ـ دلسردی از نقش همسری و مادری
به طور طبیعی هر فردی در نظام اجتماعی نقشی را بر عهده میگیرد و با ایفای آن، ضمن ادای رسالت خویش، به ابقای نظام اجتماعی کمک میکند، ولی گاهی به دلایل مختلف، فرد از نقش و رفتاری که جامعه از او انتظار دارد، دلسرد شده و از روی ناچاری و بدون علاقه آن را انجام میدهد. «دلسردی از نقش»، هنگامی اتفاق میافتد که آن نقش، اولویت خاصی در زندگی فرد ندارد و شخص به جای آنکه نقش را در دل خود جایگزین کند، آن را تنها به این دلیل ایفا میکند که ضرورت ایجاب میکند یا دیگران از او انتظار دارند. ایفای نقش در این حالت غالباً همراه با فشارهای روانی است.
مشروبخواری مرد و اعمال زنندهای که او در محیط خانه وخارج از آن انجام میدهد، زن را در ایفای نقش همسری و مادری بسیار دلسرد میکند، او در چنین شرایطی همسر مست خود را به ناچار تحمل میکند[38] و بر تمام بداخلاقیها و هرزهگوییهای او صبر نموده و احیاناً تأمین نیازهای اقتصادی خانواده را بر دوش میکشد و.... همه اینها در حالی اتفاق میافتد که احساس رضایتمندی از شوهرش نداشته و از حضورش در خانه و زیر یک سقف احساس شرمندگی میکند.
دلسردی زن از ایفای نقش خود، فرد را دچار فشارهای روانی و از خود بیگانگی میکند و بهداشت روانی او را با خطرات جدی مواجه مینماید.
ـ تنزل پایگاه اجتماعی زن
روشن است که پایگاه اجتماعی[39] افراد گاه اکتسابی است و براساس کـار و تـلاش و شکوفا نمودن استعدادها و مهارتها بدست میآید و گاه انتسابی بوده و متکی بر زمینههای خانوادگی میباشد و از آغاز تولد به فرد محول شده است.
در اکثر موارد، منزلت و اعتبار اجتماعی زنان، در محیط خانوادگی و به تبع موقعیت اجتماعی همسر ارزیابی میشود. از این روی، هرگونه صعود یا سقوط پایگاه اجتماعی مردان، به پای همسرشان هزینه میشود. بدین معنا که منزلت اجتماعی زن، به طور مستقل و براساس شایستگیهای وی مورد توجه قرار نمیگیرد و چنانچه مردی منحرف شود، انحراف وی دامان زن را خواهد گرفت. لذا شرابخواری مرد به عنوان یک کجروی و جرم اجتماعی، شأن و منزلت اجتماعی زن را تنزل میدهد. همچنین میگساری مردان باعث میشود تحرک اجتماعی[40] زنان دچار مشکلات جدی شود، مقصود از تحرک اجتماعی، حرکت افراد و گروهها بین موقعیتهای اجتماعی ـ اقتصادی مختلف میباشد.[41] زنان شایستهای که میتوانستند در سلسله مراتب اجتماعی و اقتصادی بالاتری قرار گیرند و فرصتهای بهینهای را در جهت ارتقاء زندگی اجتماعی داشته باشند، به جهت بدنامی ناشی از میگساری همسر، فرصت ارتقاء اجتماعی را از دست میدهند و حیثیت اجتماعی آنها مخدوش میشود.
از اینرو نباید چشمانداز نگران کنندة پیامدهای ناگوار شرابخواری مرد را تنها به فرد مشروبخوار منحصر کرد، بلکه میبایست این آسیبها را برای همسر و اعضای خانواده مورد توجه قرار داد.
ب)ـ روابط والد با فرزندان
ـ زنای با محارم
یکی از شایعترین محدودیتها در رفتار جنسی، ممنوعیت ازدواج یا داشتن روابط جنسی بین اعضای خانواده است، قوانین مربوط به تحریم زنای با محارم، قرنها قدمت دارد و تقریباً قانونی جهانی است، چنین محرماتی باعث دگرگونی فواصل سنی، اختلاط نسلها و تغییرات چشمگیر نقش شخص در خانواده میشود. کودکانی که از روابط با محارم به وجود میآیند، احتمال بیشتری در به ارث بردن ژنهای مغلوب دارند. اکثر تحقیقات مربوط به زنای با محارم بر روی روابط جنسی پدرـ دختر متمرکز است.[42] براساس این تحقیقات مردانی که با دختران بالای 12 سال خود رابطه جنسی داشتهاند، معمولاً کسانی هستند که پیشینهای از رفتار تکانشی و مشروبخواری مفرط داشتند.[43] اغلب پدران در حالت مستی به سراغ دختران بزرگتر خود رفته و با آنها رابطه جنسی برقرار میکنند و گاه با وعده و وعید، اقدام به چنین رفتار وقیحانهای مینمایند. مشروبخواران همچنین احتمال زیادی دارد که در حالت مستی با محارم خود حتی مادر، خاله و عمه خود زنا کند.[44]
ـ پرورش نسل معیوب و بیمار
مصرف الکل عوارض جبران ناپذیری در رشد فرزندان باقی میگذارد. براساس نتایج تحقیقات 17 درصد کودکانی که پدر الکلیک داشتهاند، زودتر از موعد مقرر بدنیا آمدهاند، 6 درصد کودکانی که در هنگام تولد توانایی زندگی ندارند، از پدران الکلیک هستند. 75 درصد فرزندانی که پدری الکلی دارند، فاقد نیروی قوه عقلانی میباشند.[45] 15 الی 17 درصد اطفال دارای پدری الکلی، مبتلا به امراض دماغی هستند.[46]
پروفسور اروندل در مقالهای علمی تحت عنوان «الکلیسم و کودکان» نوشته است: «میزان مرگ و میر در کودکان افراد الکلیک بیش از مجموع تعداد مرگ و میر کودکانی است که والدین آنها سفلیس یا مسلولاند.»[47]
ـ ناتوانی در مراقبت و نگهداری از کودکان و سالمندان
یکی دیگر از کارکردهای نهاد خانواده، حمایت زیستی، عاطفی و اخلاقی از اعضای خانواده، به ویژه نوزادان و کودکان، سالمندان و معلولان است.
فرد میخواره در اثر مداومت در شرابخواری، احساس عدم کفایت و بیشخصیتی میکند. او به جهت اعتیاد به این رفتار انحرافی، از نگهداری خود عاجز میماند، تا چه رسد به اینکه بتواند از کودکان و سالخوردگان مراقبت نماید. فرزندان میخواره، از محبت و عاطفه پدری احساس محرومیت میکنند و همین امر موجب بروز عقدههای روانی و فشارهای اجتماعی در شخصیت فرزندان آنها میشود. آنان احساس میکنند که پشتوانهای ندارند، زیرا در صحنههای مختلف اجتماع، کسی نیست که حمایتهای لازم را از آنها انجام دهد، پدر الکلی نمیتواند کنترل و نظارتی بر روی رفتارهای فردی و اجتماعی فرزندان خود داشته باشد، لذا فرآیند جامعه پذیری و تربیت فرزندان فرد الکلیک آسیبپذیر است. سالمندان هم که پس از گذشت سالها، انتظار خدمترسانی از سوی فرزند خود را دارند، وقتی شاهد میگساری وی هستند، آرزوهای دیرینه خود را از دست رفته میبینند و احساس میکنند که فرزند آنها در لحظات پایانی عمر نمیتواند عصای دوران پیری آنان باشد.
ـ اختلال در فرآیند جامعهپذیری کودکان
جامعهشناسان معتقدند اجتماعی شدن کودک به معنای آموختن شیوه زندگی و پذیرش هنجارهای اجتماعی، یکی از مهمترین کارکردهای خانواده محسوب میشود، بنابراین نهاد خانواده میبایست بتواند واحد باثباتی از جامعهپذیری باشد به نحوی که کودکان بتوانند فرهنگ و مهارتهای نقش را که برای زندگی بزرگسالی بسیار اساسی است، بیاموزند.[48] به عبارت دیگر، اجتماعی شدن فرایندی است که در طی آن کودک ناتوان، به تدریج به شخصی خود آگاه، دانا و ورزیده در شیوههای فرهنگی تبدیل میشود، لیکن[49] پدر الکلی آنقدر در حالت مستی و هیجانات ناشی از شرابخواری غوطهور است که نمیتواند الگوی مناسبی برای انتقال فرهنگ، ارزشها، هنجارها و نقشهای اجتماعی به کودک خود باشد. فرزند چنین پدری، پیوسته شاهد هذیانگویی، فراموشی، ترس، اضطراب و نعرههای بلند پدر مست خود میباشد. طبیعی است که او در چنین خانوادهای، در مورد هنجارهای مناسب یک زندگی صحیح و مطلوب، مطلبی نخواهد آموخت، در این صورت کودکی که هنجارآموز نشده است، به عنوان یک انسان کجرو، در شبکه کنش و تعامل اجتماعی با سایر کنشگران قرار میگیرد و از آنجا که جامعه، افراد کجرو را طرد میکند، فرزند این خانواده، نمیتواند پایگاه و نقش شایستهای را در سلسله مراتب اجتماعی برای خود احراز نماید، از اینرو فرد میخواره به تدریج از فرهنگ عمومی کنارهگیری کرده و زمینه جذب وی در خرده فرهنگ بزهکاری فراهم میشود.
ـ تنزل پایگاه اجتماعی فرزندان
از دیگر کارکردهای نهاد خانواده، این است که جایگاه و پایگاه اجتماعی کودک را در خصوص تبار منسوبان و خانوادهای که شخص بدان تعلق دارد، تعیین میکند.[50] به عبارت دیگر خانواده جایگاه اجتماعی اعضای خود را در میان ساختار اجتماعی و سلسله مراتب منزلتی مشخص میسازد. در خانوادهای که پدر آن دارای شغل آبرومندانه است و به هنجارهای رایج جامعه پایبند میباشد، اعضای خانواده از پایگاه اجتماعی خوبی برخوردار میباشند و فرزندان خانواده نیز پایگاه و منزلت اجتماعی والایی دارند، اما با اعتیاد پدر خانواده به الکل، پایگاه اجتماعی فرزندان در میان مردم از دست میرود، حیثیت و آبروی خانوادگی آنها مخدوش میشود و فرزندان هم به جهت انتساب به چنین پدری، جایگاه اجتماعی والایی نخواهند داشت و دائماً از سوی دیگران سرزنش و تقبیح خواهند شد. از سوی دیگر چنانچه فردی الکلی، در حالت مستی به دلیل تجاوز جنسی، زنی را باردار نماید، کودک این فرد، به جهت فقدان هویت خانوادگی و هویت اجتماعی با مشکلات متعددی مواجه میشود.
ـ فقدان امنیت اقتصادی خانواده
نهاد خانواده مرجع پاسخگویی به نیازهای اقتصادی اعضای خود میباشد. پدر خانواده و در مواردی مادر، از طریق کار و تلاش، نیازها و احتیاجات خانواده را تأمین مینمایند. با اعتیاد پدر به مصرف بیش از حد مشروبات الکلی، ضربه شدیدی به ساختار اقتصادی خانواده وارد میشود و درآمد خانواده، صرف خرید مشروبات الکلی میگردد و بدینترتیب، نتیجه تلاشهای اقتصادی خانواده به جای ایجاد رفاه عمومی اعضای خانواده، در مسیر لذتجویی شخصی و مصرف الکل از سوی پدر به هدر میدهد.
4)ـ آسیبهای فرهنگی و اجتماعی
پیامبر گرامی اسلام (ص) در خصوص پیامد ناگوار شرابخواری میفرمایند: «شراب، گردآورندة همه گناهان و سرچشمة پلیدیها و کلید زشتیهاست». به عبارت دیگر شراب میتواند سرچشمة همه پلیدیها و گناهان باشد و عامل بسیاری از جرائم و منکرات حتی در جامعه اسلامی است.[51]
ـ تجاوز جنسی
گاهی فرد مشروبخوار در حالت مستی، دچار هیجانات زودگذر و تمایلات جنسی شدید میگردد، به گونهای که مرتکب تجاوز به عنف و زنا میشود. در روایات اسلامی نیز مفاسد اخلاقی و زنا، به عنوان یکی از پیامدهای زشت شرابخواری شمرده شده است. امام باقر (ع) میفرماید: «یدخل صاحبه فی الزنا..... » «شراب، فرد میخواره را به زنا آلوده میسازد.»[52] زیرا فرد در حالت مستی هیچ کنترلی بر روابط جنسی خود ندارد.
مرکز مبارزه با اعتیاد در آلمان اعلام کرد که 50 درصد تجاوزات جنسی در آلمان تحت تأثیر مصرف مشروبات الکلی است.[53]
تخمین زده میشود که در ایالات متحده آمریکا، هرثانیه یک زن به زور و تهدید مورد تجاوز قرار میگیرد. تجاوز به عنف در انواع مختلف شامل تجاوز قدرتی، تجاوز خشمانه، تجاوز دگرآزارانه مشاهده میشود.[54]
اکثر متجاوزان جنسی مرد و مشروبخوار هستند که به جهت عدم کنترل بر رفتارهای جنسی خود، مرتکب تجاوز به عنف میشوند و امنیت زنان جامعه را به خطر میافکنند. مشروبخواری مردان، همچنین جامعة زنان را با چالشهای جدی روبرو میسازد. به طور نمونه در کشورهایی که تظاهر به مشروبخواری آزاد است، مردان معتاد به الکل، زنان را قربانی وسوسهها و لذات خود میکنند، به طوری که آنان مجبورند برای حفظ امنیت خود، یا در خانه بمانند و یا در بیرون از منزل، تدابیر امنیتی و خود دفاعی را در پیش بگیرند و هرگز احساس آرامش ننمایند و مداوم از ترس تجاوز مردان مست در اضطراب بسر برند.
ـ آدمکشی
شخص الکلی در حالت مستی، دچار هیجانات بسیار شدید روحی میشود به طوری که قدرت تعقل از او سلب میگردد، در چنین حالتی عشق و نفرت او هنجارمند نیست، به خصوص که برخی از این حالات، بسیار خطرناک است. به طور نمونه، بسیاری از قتلها و آدمکشیها در حالت مستی گزارش شده است که این موضوع حاکی از عمق پیامدهای ناگوار این انحراف میباشد.[55] در روایات دینی، «قتل» یکی از پیامدها و آسیبهای اجتماعی شوم مشروبخواری عنوان شده است. امام رضا (ع) میفرمایند: «خداوند شراب را به موجب اثرات ناگوار از قبیل فساد، تغییر عقل، قتل و آدمکشی تحریم نموده است.»[56]
ـ تضعیف ارزشهای دینی و اجتماعی
در هر جامعهای اساس و قوام فرهنگ، منوط به حفظ هنجارها و ارزشهایی است که دین و جامعه برای افراد تعریف و تعیین کرده است. ارزشهایی که به جامعه نظم و انتظام میبخشند و هرچیزی را در مسیر اصلی خود قرار میدهند. اما میخوارگی، کنشگر اجتماعی را به سوی هنجارشکنی و عدم رعایت ارزشهای اجتماعی و دینی سوق میدهد. شرابخواری رابطه انسان با خدا و خلق خدا را آسیبپذیر کرده و زمینه هرنوع انحراف اجتماعی را فراهم میسازد.
در روایتی امام صادق (ع) میفرماید: «خدا شراب را حرام کرد.... زیرا فرد مشروبخوار، نورانیت دل، مردانگی و مروت را از دست میدهد، در ارتکاب کارهای حرام و خونریزی و زنا، گستاخ و بیپروا میشود و در حالت مستی و نابخردی هیچ بعید نیست که به محارم خود تجاوز کند، شراب بر شرابخوار جز بدی نمیافزاید، فردی که مست شد، به دین و دینداری نیز ضربه وارد میسازد، زیرا در همان حالت، خداوند را انکار نموده و بر خدا و رسولش افتراء میبندد.»
به دلیل چنین پیامدها و آسیبهایی، میبایست از رواج و شیوع میخوارگی پیشگیری کرد، البته این مهم، مستلزم رعایت اصول و قواعدی خاص است.
اصول پیشگیری از مشروبخواری
اصول کلی جلوگیری از انحراف شرابخواری به شرح ذیل میباشد:
1- تبیین آموزههای دینی در مورد تحریم شراب و آثار زیانبار اخلاقی و فرهنگی آن.
2- تغییر نگرش مردم در مورد زیانهای مصرف الکل به وسیله آموزش در مدارس، رسانهها و محافل دینی و مذهبی.
3- پیشگیری از زمینههای روانی و اجتماعی شرابخواری.
4- محدود کردن دسترسی افراد به الکل، به ویژه در مراکز تفریحی و سیاحتی.
5- کنترل عوامل اجتماعی مؤثر بر مصرف الکل مانند بیکاری، فقدان تسهیلات در اوقات فراغت و....
6- ممانعت از حضور در جلسات و میهمانیهایی که مشروبات الکلی مصرف میشود، از اینرو حضرت علی (ع) میفرماید: «لاتجلسوا علی مائدة شرب علیها الخمر فان الحبه لایدری متی یؤخذ»[57]
«بر سر سفرهای که در آن شراب نوشیده میشود منشینید؛ زیرا که آدمی نمیداند چه وقت جانش ستانده میشود.»
7- الزام در ارائه گواهی عدم مشروبخواری جهت ثبت ازدواج رسمی. این امر موجب میشود تا افراد شرابخوار مطابق حدیث پیامبر اکرم (ص) در ازدواج دچار مشکل محدودیت شدید شوند.
8- کنترل و بازرسی دقیق کالاهایی که از مرزهای غربی وارد میشود. (مشروبات الکلی عمدتاً از طریق این مرزها وارد کشور میشود)
9- اطلاع رسانی عمومی و فرهنگی و حساسیتزایی در خانواده در مورد خطرات الکلیسم و تبیین اهداف دشمن در ترویج میگساری و تشریع پیامدهای خانوادگی و اجتماعی آن.
10ـ تبیین فلسفه تحریم شراب از طریق یافتههای علوم تجربی و اجتماعی.
نظریات و راهکارهای درمان مشروبخواری
پژوهشگران، تئوریها و نظریاتی را پیرامون روشهای درمان این رفتار ناپسند ارائه نمودهاند:
1)ـ نظریات فیزیولوژیکی
از سالها قبل تلاشهای بسیاری برای درمان اعتیاد به الکل، توسط پزشکان انجام گردیده و آموزش پزشکی نیز آنان را ترغیب کرده است تا برای این نوع مشکلات به تبیینهای زیست شیمیایی و فیزیولوژیکی روی آورند.
بعضی از پژوهشگران[58] این عقیده را مطرح کردهاند که در زیرساخت اختلالات مربوط به اعتیاد، باید بعضی از مکانیسمهای فیزیولوژیکی وجود داشته باشد. برای تحقیق این تئوری دو اقدام پیشنهاد شده است:
ـ اقدامات طبی در دفع مسمومیت
در این اقدام، مستی و مسمومیت حاد الکلیک برطرف شده و پزشک دستورات غذایی طبی، برای احیاء و تقویت جسمی فرد الکلی و داروهایی از قبیل کلردی آگزی پوکسید جهت رفع مسمومیت تجویز میکند تا نشانههای بیماری را از بین ببرد و در جهت بهبود فرد الکلیک تلاش نماید. این داروها سبب تحریک، تهوع، تخفیف فشار و از بین رفتن اضطراب میشود و از روانپریشی ترسناک و تشنجآور جلوگیری میکند.
ـ جراحی مغزی
برپایه برخی گزارشات، مشخص شده است که میل به خوردن الکل، به وسیله قسمتی از مغز کنترل میشود، خنثیسازی این مرکز که بیش از 50 میلیمتر مکعب حجم ندارد، بیمار را برای همیشه درمان میکند.[59]
2)ـ نظریات روانشناختی
ـ تنفر درمانی
یکی از راههای درمانی مورد پذیرش همگان، ایجاد نفرت نسبت به شراب در شخص الکلیک است، رومیها در گذشته، با قراردادن مار زنده در داخل گیلاس شراب و یا مجبور کردن معتاد به نوشیدن مشروب بیمزه، موجب نفرت و انزجار از مشروب میشدند. ولی امروزه نوعی الکالوئید به نام «امتین هیدروکلرراید»، را به ماهیچه یا عضله فرد الکلیک تزریق میکنند، سپس به او الکل داده میدهند، بدین ترتیب فرد با دیدن و بو کردن الکل، دچار تهوع میشود. تکرار این عمل با روشهای شرطی، به عنوان یک بازدارنده قوی در مشروبخواریهای بعدی مورد استفاده قرار میگیرد.
ـ شرطیسازی
ویکر[60] (1948) نخستین کسی است که نقش مهم عوامل مربوط به شرطی شدن را در اعتیاد مطرح کرد، هرگاه به دنبال پاسخهای کنشگر به داروها و مواد افیونی، مواد محرّکزای دستگاه عصبی مرکزی، نظیر آمفتامینها یا کوکائین یا آرامبخشهایی مانند باربیتوراتها تزریق شود، سرعت این نوع پاسخها افزایش مییابد. از نظر ویکر، رفتارها و اشیای مرتبط با دارو، در نتیجه همراهی مکرر با تقویت اولیه ناشی از دارو به تقویت کنندههای ثانوی تبدیل میشوند، به همین ترتیب، محرکهایی که به طور منظم با نشانههای ترک اعتیاد به الکل تداعی میشوند، دارای ویژگیهای اجتنابی شرطی هستند. ویکر معتقد است که میزان زیاد مصرف در میان معتادان ممکن است ناشی از خاموشی ناقص هر دو تقویت کنندههای ثانوی مثبت و منفی باشد.
3)ـ نظریات دینی
بیتردید دین نمیتواند نسبت به چنین آسیب عظیم فردی، اجتماعی، روحی و جسمی بیتفاوت باشد، از اینرو برای پیشگیری از این انحراف اجتماعی راهکارهایی را پیشنهاد کرده است:
ـ توجه به ارزشهای معنوی و اخلاقی
تعالیم دین برای اطاعت دینداران از آموزههای الهی، تشویقها و تنبیهاتی را بیان کرده است؛ این شیوه میتواند تأثیر بسزایی در ایجاد انگیزه جهت ترک اعتیاد به الکل وکمک به فرد برای اجتناب از رویکرد مجدد به این کار داشته باشد. پیامبر گرامی اسلام (ص) میفرماید: «من ترک الخمر لغیرالله سقاه الله من الرحیق المختوم فقال علی(ع): لغیرالله قال نعم والله صیافة لنفسه».[61] «هرکس برای غیر خدا [هم که شده] شرابخواری را رها سازد، خداوند او را از شراب خالص و مهر شده بنوشاند. حضرت علی (ع) عرض کرد: آیا اگر برای غیر خدا هم چنین نماید؟! حضرت فرمود: آری به خدا قسم برای حفظ سلامتی خویش است».
ـ اعمال تنبیهات اجتماعی
شریعت اسلامی، مجازات اجتماعی را برای مصرفکنندگان الکل در نظر گرفته است تا هم فرد الکلیک آن را ترک کند و هم دیگران تمایل به شرابخواری پیدا نکنند. از جمله آنکه روایتی از حضرت رسول اکرم (ص) نقل شده است که:
«شارب الخمر لاتصد قوه اذا حدّث ولاتز وجّوه اذا خطب ولا تعودوه اذا مرض ولا تحضروه اذامات ولا تأتمنوه علی امانة».[62]
«شرابخوار اگر سخنی گفت، باور نکنید و اگر خواستگاری کرد به او زن ندهید و چنانچه بیمار شد، به عیادتش نروید و اگر مرد، بر جنازهاش حاضر نشوید و به او امانت مسپارید».
در روایات اسلامی، هشت مجازات اخروی نیز برای شارب خمر نام برده شده است که عبارتند از:
1ـ عدم قبولی چهل روز نماز2ـ خوردن گل سرشته به زردابة اهل دوزخ3ـ تبدیل شدن به سگهای اهل جهنم 4ـ مردن در حال تشنگی 5ـ محشور شدن در حالت تشنگی 6ـ کبودی چشم، سیاهی چهره و آویخته بودن لبها 7ـ محروم بودن از رحمت خدا با نوشته شدن بر پیشانی، 8ـ شب و روز در خشم خدا بودن.[63]
اطلاعرسانی در مورد این تنبیهات اجتماعی میتواند گرایش به مصرف مشروبات الکلی را کاهش دهد.
منابع
- القرآن الکریم.
- انجمن روانپزشکی آمریکا: «راهنمای تشخیص و آمار اختلالهای روانی»، ترجمه محمدرضا نیکخو و دیگران، انتشارات
سخن، چاپ اول، 1374.
- اچ ترنر، جاناتان: «مفاهیم و کاربردهای جامعهشناسی»، ترجمه محمد فولادی و محمد عزیز بختیاری، مؤسسه آموزش و
پژوهش امام خمینی (ره)، چاپ اول، 1378.
- ابن بابویه قمی، محمدبن علی بن حسین: «علل الشرایع»، منشورات اعلمی، چاپ اول، 1408 قمری.
- ایروینجی؛ ساراسون و دیگران: «روانشناسی مرضی»، ترجمه بهمن نجاریان و دیگران، انتشارات رشد، چاپ دوم، 1378.
- حرعاملی، محمدبن حسن: «وسائل الشیعه»، دار احیاءالتراث.
- حقانی، حسین و دیگران: «بلاهای اجتماعی قرن ما»، نشر شرکت انتشار (قم)، چاپ سوم، 1348.
- خوشسلوک، مهران؛ جوادپور، سحر: «آخرین دستاوردها پیرامون شرابخواری»، نشر پیام معرفت، چاپ اول، 1380.
- ـــــــــ: «روانشناختی نابهنجار و زندگی نوین»، ترجمه کیانوش هاشمیان، نشر دانشگاه الزهراء، 1376.
- ستوده، هدایتالله: «آسیبشناسی اجتماعی»، انتشارات آوای نور، چاپ هشتم، 1370.
- شاملو، سعید: «آسیبشناسی روانی»، انتشارات رشد، چاپ پنجم، 1373.
- صبور اردوبادی، احمد: «الکل از نظر فقه اسلامی»، دارالتبلیغ، چاپ دوم، 1351.
- قمی، عباس: «سفینه البحار»، دارالاسوة، چاپ اول، 1414 قمری.
- کوئن، بروس: «مبانی جامعهشناسی»، ترجمه غلامعباس توسلی و رضا فاضل، انتشارات سمت، چاپ سیزدهم، 1381.
- گلدر، مایکل: «مبانی روان پزشکی آکسفورد»، ترجمه کیانوش هاشمیان، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی تبیان، چاپ اول،
1377.
- گیدنز، آنتونی: «جامعهشناسی»، ترجمه منوچهر صبوری، نشرنی، چاپ دوم، 1374.
- محمدی ریشهری، محمد: «میزان الحکمه»، دارالحدیث، چاپ دوم، 1379.
- مجلسی، محمدباقر: «بحارالانوار»، مکتبة اسلامیة، چاپ اول، 1389 قمری.
- ولیندزی، پاول: «تشخیص و درمان اختلالهای روانی بزرگسالان در روان شناسی بالینی»، ترجمه محمدرضا نیکخو، نشر مهارت، چاپ اول، 1379.
پی نوشتها:
1- هاشمیان، ص 496.
2- روزنامه اطلاعات، 6/10/1380، (مصاحبه با نوذر امین صارمی، مدرس دانشگاه پلیس).
3- صدای عدالت، 22/11/1380 (مصاحبه با حمید دانشپرور).
4- روزنامه همشهری، 19/12/1381.
5- گلدر، ص 275.
6- هاشمیان، ص 495.
7- همان، ص 502.
8- مائده، 90.
[9] -KorsaKoff Psychosis
10- شاملو، ص 269.
11- هاشمیان، ص 506.
12- همان، ص 270.
[13] -Antisocial Personality
[14] -Schaefer
[15]-Bandura
16- هاشمیان، ص 508.
[17] -Self- indulgence
18- شاملو، ص 277.
19- ولیندزی، ص 485.
20- همان، ص 489.
[21]-Bales
22- محمدی ریشهری، ج10، ص 4606.
23- همان، ص 4604.
[24]- social control
25- ستوده، ص 87.
26- کوئن، ص 149.
27- فرمانده نیروی انتظامی آذربایجان غربی در مصاحبهای اظهار داشت که امریکا به عراقیها اعلام کرده است که فقط میتوانند مشروبات الکی، سیگار و اسلحه به ایران صادر کنند. (کیهان 16/6/1382)
28- صبور اردوبادی، صص 119- 118.
29- ابنبابویه، ج2، ص 187.
30- هاشمیان، ص 501.
31- حرعاملی، ج 17، ص 253.
32- زبانپریشی (aphasia) ممکن است به صورت دشواری در بازگو کردن نام افراد یا اشیاء جلوهگر شود.
33- کنشپریشی (apraxia) نوعی اختلال در توانایی اجرایی و فعالیتهای حرکتی علیرغم وجود سلامتی و توانائی حرکتی میباشد.
34- ادراکپریشی (agnosia) نوعی ناتوانی در شناسایی اشیاء علیرغم وجود سلامت در کارکرد حسی است.
35ـ انجمن روانپزشکی امریکا، ص 252.
36- ترنر، ص 263.
37- حقانی و دیگران، ص 176.
38- البته برخی از روایات صبر و تحمل در زندگی کردن با فرد مشروبخوار را تجویز نمیکند. رک: مقدم، محمدتقی: «کیفر کردار یا قانون مجازات»، کتابفروشی اسلامیه، چاپ هفتم، 1347.
39- پایگاه اجتماعی، احراز موقعیت اجتماعی فرد در گروه یا در مرتبه اجتماعی یک گروه، در مقایسه با گروههای دیگر است. نقش، رفتارمورد انتظار دیگران از فرد دارای پایگاه معین است.
40- socail mobility
41- گیدنز، ص 244.
42- ایروین جی، ساراسون و دیگران، ج2، ص 290.
43- همان، ص 291.
44- پیامبر اکرم (ص) فرمود: هرکه شراب بنوشد، باک ندارد که با مادر و خاله و عمه خود زنا کند، ر.ک؛ نهجالفصاحه، ترجمه ابوالقاسم پاینده، نشر جاویدان، ص 323.
45- حقانی و دیگران، ص 168.
46- همان، ص 181.
47- خوش سلوک و جوادپور، ص 115.
48- ترنر، ص 263.
49- گیدنز، ص 67.
50- کوئن، ص 180.
51- رئیس کل دادگستری مازندران اعلام کرد که 95 درصد مجرمان کشور سابقه مصرف مشروبات الکلی و مواد مخدر دارند (کیهان 22/4/1382)
52- قمی، ج 2، ص 725.
53- خوش سلوک و جوادپور، ص 123.
54- همان، ص 292.
55- 50 درصد قتلهای عمدی در ایالات متحدة امریکا در حالت مستی صورت میگیرد.
56- محمدی ریشهری، ج 4، ص 1546.
57- حرعاملی، ج 25، ص 28.
58- ولیندزی، ص 481.
59- هاشمیان، ص 511.
[60]- Wikier
61- مجلسی، ج 79، ص 150.
62- محمدریشهری، ج 4، ص 1548.
63- همان، ص 1548.