در آستانه قرن بیستم ، حکومت قاجار برای رهایی از مشکلات مالی خود به استقراض از دولتهای روسیه و انگلستان متوسل شد . این کار که از زمان ناصر الدین شاه شروع شده بود تا اقتدار نظام مشروطه ادامه داشت . این دولت مشروطه ایران سامان دهی و اصلاحات نظام اقتصادی را در اولویت داده بود اما اقساط سنگین ،این اجازه را به او نمی داد،بنابراین باب مذاکرات را با دولتهای روسیه و انگلستان باز کرد . دو دولت یاد شده بی درنگ از فرصت به دست آمده استفاده کردند و برای موافقت با درخواست دولت مشروعه چنان شرطهایی ر امطرح کردند که ایران را در موقعیتی سختی همچون گذشته قرار می داد .دولت مشروطه از پیگیری موضوع صرف نظر کرد . دو دولت به ویژه انگلیس این امر را بپذیرفتند و به همین دلیل در اندیشه تحمیل وضعیت موجود بر ایران بر آمدن اما چیزی که سیاست آنها را در این باره تغییر داد، اقدام محمدعلی شاه در سرکوب نظام مشروطه بود که مانع به نتیجه رسیدن باشد . برچیده شدن نظام مشروطه ،سیاست اقتصادی ایران همچون قبل از مشروطیت بر مدار وابستگی به قرضهای خارجی ایران قرار گرفت و نظر دو دولت را همانند گذشته تامین کرد .