آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۳

چکیده

در سال 1389 و همزمان با تشدید فشارهای بین المللی، ایده اقتصاد مقاومتی به عنوان راهبرد دفاعی کشور مطرح و سیاست های کلی آن در سال 1392 تصویب و ابلاغ شد. این پژوهش با استفاده از روش شناسی ترکیبی (کمی-کیفی)، و ضمن تمرکز بر بخش انرژی به این سؤال پاسخ می دهد که چه نسبتی میان آنچه مدنظر رهبر انقلاب از کلان راهبرد «اقتصاد مقاومتی» بوده با سیاست های تدوین شده وجود دارد و چطور می توان با بهره گیری از تجارب سایر کشورها و ادبیات مرتبط، این سیاستها را بهبود داد؟نتایج نشان می دهد اولاً در حالیکه دال مرکزی کلان راهبرد رهبری بر موضوعاتی همچون مقاوم سازی اقتصاد در برابر جنگ، فشار، تحریم و تاکید بر حضور مردم بوده، سیاستهای مصوب، موضوعات دیگری را (همچون مالیات، یارانه، بهره وری و ...) در مرکز توجه قرار داده است. ثانیاً بخش هایی از سیاست های ابلاغی بسیار عمومی و کلان بوده و لزوماً برای مقاوم سازی اقتصاد (به ویژه انرژی) در مقابل فشارهای بین المللی (جنگف  و تحریم و .. ) ضرورتی ندارند (مانند افزایش سهم صندوق توسعه از درآمدها)، ضمن آنکه این سیاست ها یا قبلاً ذیل سایر اسناد بالادستی نظام ذکر شده بوده اند و یا اینکه می توانستند بعدها در اسناد مرتبط دیگر مورد اشاره قرارگیرند. ثالثاً با بهره گیری از ادبیات متعارف (و بررسی مفاهیمی چون «تاب آوری»، «پایداری» و ... ) نشان داده شده که اجزای مهمی از حوزه انرژی که مقاوم سازی آن در مقابل شوکهایی همچون جنگ و تحریم ضروری می باشند، در این سیاستها مورد غفلت واقع شده اند. در پایان پیشنهاداتی به منظور تقویت و هدفمند شدن این سیاستها ارایه شده اند.

Analysis and Evaluation of the effects of ‘Resistive Economy’ Policies on the Energy Sector

The Intensification of economic pressures on Iran through the imposition of sanctions, led to the development of the ‘Resistive economy’ doctrine as the central economic strategy during the early 2010’s. This was followed by the ratification of related public policies during 2013. Concentrating on the energy sector, the main objectives of the present study is to examine the extent to which adopted policies cohere with the central tenants of the “Resistive Economics” doctrine, as originally proposed by the leadership of Iran. Additionally, the study purports to examine if there is any potential for improving current policies by drawing on the findings of mainstream literature.Utilizing the ‘ Descriptive research method’ and ‘content analysis’ the study finds that: First, the central tenant of the ‘Resistance Economy doctrine’ is to make the Iranian economy resistant to shocks such as wars, sanctions and politico-economic pressures, rather than general and long-term goals such as increasing growth rate or reducing energy consumption. Second, some “policies” currently in place (such as increasing the National Development Fund's share from oil revenues) are too general, and do not necessarily help in strengthening the energy sector against international pressures such as wars, sanctions, etc. It is notable that these policies have already been mentioned under other upstream documents. Thirdly, a review of the mainstream literature, as well as an analysis of concepts such as ‘resilience’, ‘sustainability’, etc. shows that vital components which are essential for strengthening the energy sector against shocks (such as war etc.) have been largely neglected. 

تبلیغات