نقد روان شناختی و جامعه شناختی ذات الدّواهی، شیطانی در لباس عبّاد از هزارویک شب (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
«حکایت ملک نعمان و فرزندانش» یکی از داستان های خواندنی و چند لایه ای از مجموعه هزارویک شب است. داستان در لایه ظاهری اش جنگ بین مسلمانان و مسیحیان را که موضوعی تاریخی است، بیان می کند. ذات الدواهی، شخصیت اصلی زن داستان و مادر شاه مسیحیان، لباس مردان دین را می پوشد، جنسیت و دین خود را مخفی می کند و لشکریان اسلام را فریب می دهد. از دید اجتماعی، داستان بیشتر به مکاری های زنانه وی می پردازد که درنهایت به سزای اعمال خبیثانه اش هم می رسد، اما در لایه پنهانی تر، وقتی از بُعد کهن الگویی به آن بنگریم، داستان بیانگر فقدان آنیما (عنصر زنانه) در جامعه است و گسستگی خودآگاهی و ناخودآگاه جمعی را نشان می دهد که حکمرانی دو پادشاه بر یک اقلیم پایانِ داستان به خوبی این موضوع را تأیید می کند. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای است. ذات الدواهی از نظر کهن الگویی «آنیما (مادرمثالی)» منفی است که در قسمت هایی از داستان «نقاب» به صورت می زند و «سایه»های اجتماع را به صورت پررنگ تری نشان می دهد. البته با اندکی تغییر در شیوه نگرش نسبت به نقش و جایگاه شخصیت ها، می توان او را به عنوان «قهرمان کلک» نیز به شمار آورد. ذات الدواهی نماینده زنان جامعه اش است؛ زنانی که ویژگی زنانه شان (عشق) در نظام مردسالار نادیده گرفته شده است و به حاشیه رانده شده اند. درنتیجه، عنصر مردانه (آنیموس) در او فعال شده است و به دلیل ویژگی های آنیموسی، چهره ای انتقام جو، بی باک، سنگدل و دسیسه چین از خود نشان می دهد.The Psychoanalytic and Socio-Cultural Critique of the Character “Zat al-Dawahi, the Devil in the Guise of a Worshipper” in One Thousand and One Nights
Copyright: © 2023 by the authors. Submitted for possible open access publication under the terms and conditions of the Creative Commons Attribution (CC BY- NC) license https://creativecommons.org/licenses/by/4.0/).
“The Tale of King Numan and His Sons” is one of the captivating and multi-layered stories from the One Thousand and One Nights collection. On its surface layer, the tale portrays the historical theme of war between Muslims and Christians. Zat al-Dawahi, the main female character, disguised as a male religious figure, conceals her gender and religion, deceiving the Muslim army. Socially, the story primarily focuses on her feminine cunning, ultimately leading to her comeuppance. However, on a deeper layer, when viewed through an archetypal lens, the tale reflects the societal lack of anima (the feminine element) and illustrates the collective conscious and unconscious fragmentation, confirming this theme through the rule of two kings over one realm at the tale’s end. The descriptive-analytical research method based on library sources has been employed. Archetypally, Zat al-Dawahi is a negative “anima (exemplary mother)” who, at times throughout the story, dons a “veil” and vividly illustrates the societal shadows. Albeit, with a slight change in perspective on the roles and positions of characters, she can also be considered a “trickster hero”. Zat al-Dawahi represents the women of her society: those whose feminine traits (love) have been disregarded in a patriarchal system and marginalized. Consequently, her masculine element (animus) is activated, and due to her animosity, she manifests herself as vengeful, fearless, ruthless, and cunning.