ارتباط الگوی رفتاری غالب و سبک یادگیری ترجیحی با مؤلفه های کارآفرینانه فردی به منظور ارائه مدل (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی سبک یادگیری ترجیحی و الگوهای رفتاری غالب دانشجویان و بررسی رابطه بین این دو با مؤلفه های کارآفرینانه بود.روش: پژوهش حاضر، از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ نوع پژوهش توصیفی- پیمایشی بود. روش مطالعه حاضر مبتنی بر روش تحقیق کیفی گراندد تئوری بود که از طریق مصاحبه با تعداد 12 نفر از خبرگان شامل اعضای هیات علمی دانشگاه ها و اعضای شاغل در حرفه شامل رده های مختلف حرفه ای به روش نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی انتخاب گردید. طبقه بندی داده ها، مصاحبه ها، بر اساس دو مرحله اول از نظام سه مرحله ای استراوس و کوربین یعنی کدگذاری باز و محوری مورد تحلیل قرار گرفت و خرده مقولات به دست آمد. جامعه آماری این تحقیق دانشجویان کارشناسی فنی و مهندسی، علوم پایه و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 1397-98 بود. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 245 نفر تعیین و پاسخگویان به شیوه نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند داده ها از طریق دو پرسشنامه استاندارد سبک های یادگیری کلب ساخته شده توسط کلب در سال میلادی1984 و الگوی رفتاری دیسک ساخته شده توسط دکتر ویلیام مولتون مارستون در سال 1928 میلادی و پرسش نامه محقق ساخته مولفه های کارآفرینانه فردی ،گردآوری و با نرم افزارهای SPSS 23 و Lisrel تحلیل شدند.یافته ها: یافته های پژوهش بیانگر آن است که بیشتر دانشجویان مورد مطالعه الگوی رفتاری نتیجه محور را دارا بودند و در رشته فنی و مهندسی بیشتر دانشجویان دارای مدل رفتاری برونگرا و وظیفه محور با سبک یادگیری غالب همگرا؛ در رشته علوم پایه بیشتر دانشجویان دارای مدل رفتاری درونگرا و وظیفه محور با سبک یادگیری ترجیحی انطباق یابنده و در رشته علوم انسانی بیشتر دانشجویان دارای مدل رفتاری برونگرا و مردم محور با سبک یادگیری ترجیحی واگرا را دارا بودند.نتیجه گیری: براساس یافته ها یک رابطه معناداری بین سبک یادگیری با الگوی رفتاری دانشجویان رابطه معنی دار وجود داشت. یافته ها می تواند امور شناخت فردی و تحصیلی و شغلی هر چه مؤثرتر و کاراتر در مسیر فراشناخت افراد را بهبود بخشد.An Investigation into How Dominant Behavioral Model and Preferential Learning Style are Related to Individual Entrepreneurial Components: A Study for Presenting a Model
Purpose: This study aimed to identify the preferred learning style and dominant behavioral patterns of students and to investigate the relationship between the two with entrepreneurial components. Methodology: The present study was applied in terms of purpose and descriptive-survey in terms of the type of research. The current study method was based on the grounded theory qualitative research method, which was selected through interviews with 12 experts, including faculty members of universities and members working in the profession, including various professional categories, by purposeful snowball sampling. Took. The classification of data, interviews, was analyzed based on the first two stages of the three-stage system of Strauss and Corbin, i.e., open and axial coding, and subcategories were obtained. This study's statistical population was undergraduate students of technical and engineering, basic sciences, and humanities of the Ferdowsi University of Mashhad in the academic year 1397-98. The sample size was determined using Cochran's formula of 245 people, and the respondents were selected by stratified sampling method. The researcher-made questionnaire of individual entrepreneurial components was collected and analyzed with SPSS 23 and Lisrel software. Results: The findings of the study indicate that most of the students had a result-oriented behavioral pattern and in the technical and engineering field most students had an extroverted and task-oriented behavioral model with a convergent dominant learning style; In the field of basic sciences, most students had an introverted and task-oriented behavioral model adapted to the preferred learning style, and in the humanities, most students had an extroverted and people-centered behavioral model with a divergent preferential learning style. Conclusion: there was a significant relationship between learning style and students' behavioral patterns. Findings can improve personal, academic, and occupational cognition as effectively and efficiently as possible in the path of metacognition.