ساختارهای منطق گریز زبان ایتالیایی بنابر اندیشه ویتگنشتاین در رساله (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
لودویگ ویتگنشتاین (1889-1951)، هدف رساله منطقی-فلسفی خود را مرز نهادن به اندیشه می داند. «ما بایستی بتوانیم بیندیشیم که چه چیز را نمی توان اندیشید.» او رابطه جهان، زبان و اندیشه را از نوع یکریختی تعریف می کند از آنرو که هر سه ساختار منطقی یکسان دارند. نویسنده رساله، با طرح نظریه تصویری زبان، گزاره های زبان را صادق، کاذب یا بی معنا (منطق گریز) برمی شمارد. او اینگونه نسبت واقعیت و تصویر را توضیح می دهد: «برای اینکه یک واقعیت تصویر باشد، بایستی وجه مشترکی با چیز تصویرشده داشته باشد.» از ویژگی های شاخص شیوه نگارش اثر، ایجاز بسیار در یادکرد آبشخورهای فلسفی و به کار نبردن مثال است. او مثالی در تبیین گزاره های پایه نمی آورد و همین شیوه نگارش است که ذهن خواننده را در پی یافتن شاهد برای مفاهیم اندیشه ویتگنشتاین متقدم برمی انگیزاند. در این مقاله با بررسی تطبیقی اندیشه نگارنده رساله و ساختارهای دستوری زبان ایتالیایی می کوشیم تا ساختارهای دارای ارزش درستی (منطق پذیر) و ساختارهای منطق گریز زبان ایتالیایی را از هم جدا کنیم. ویتگنشتاین از زبان نمادین منطقی استفاده محدودی می کند. این امر ذهن ما را برمی انگیزاند که دریابیم از دیدگاه او ساختارهای دستوری زبان های طبیعی چه نسبتی با منطق دارند. تلاش می کنیم تا با بررسی تطبیقی ساختار های خرد زمینه را برای فهم نسبت زبان ایتالیایی و نظریه تصویری زبان آماده سازیم.The illogical structures of the Italian language according to Wittgenstein's thought in Tractatus
Ludwig Wittgenstein (1889-1951) considers the objective of his Tractatus Logico-Philosophicus determining the boundaries of thought. “We should therefore have to be able to think what cannot be thought.” He defines the relationship between the universe, language and thought as a form of isomorphism due to the fact that they all have the same logical form. The author of Tractatus, introducing the Picture Theory of Language, categorizes the propositions of language into true, false and senseless (illogical). He explains the relationship between reality and picture in this way: “In order to be a picture a fact must have something in common with what it pictures.” Some of the main characteristics of the book are the extreme conciseness in mentioning the philosophical resources and the lack of examples. He doesn’t give examples for elementary propositions and this style of writing arouses the readers’ curiosity to find examples for the concepts of the early Wittgenstein’s philosophy. In this article, with the comparative study of the thought of the author of Tractatus and the grammatical structures of the Italian language, we try to distinguish between the structures with truth-value and the illogical structures of the Italian language. Wittgenstein scarcely uses the Symbolic Logic. This matter evokes our minds to grasp the relationship between the grammatical structure of ordinary languages and logic, from his point of view. By studying the small structures, we try to pave the way for understanding the relationship between the Italian language and the Picture Theory of Language.