طبیعت کلی و قوای آن در آثار ناصرخسرو (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
در تفکر جهان شناسانه ناصرخسرو، طبیعت کلی با شش قوّه هیولی، صورت، زمان، مکان، حرکت و سکون جایگاه ویژه ای در مراتب هستی و پیوند جهان روحانی و جسمانی دارد. جوهری لطیف است که حرکت عالم جسمانی و اشراف بر جهان هیولانی از طریق آن ممکن می شود و حافظ موجودات و صورت هاست. قوای طبیعت کلی نقشی اساسی در قوام جهان بازی می کنند؛ عالم جسمانی حاصلِ ترکیب صورت با هیولی به عنوان جوهری ابداعی، متجزی، معقول و منفعل است. زمان نیز ابزار به فعلیت رساندن قوت های موجودات است. مکان هم حدی است که اشیاء و اجسام را در بر می گیرد. حرکت در معنی مطلقِ تغییر بر جسم عارض می شود و کون و فساد، زیادت و نقصان و تغییر و استحاله مهم ترین انواع آنند که به صورت جوهری، کمّی و کیفی پدید می آیند. تحلیل طبیعت کلی و قوای آن از دیدگاه ناصرخسرو که بیشتر در آثار منثور و کمتر در دیوان به آن پرداخته، زمینه فهم بهتر نگاه او به آفرینش جهان را فراهم می کند. نتایج تحقیق نشان می دهد ریشه بسیاری از باورهای ناصرخسرو در این زمینه، به اندیشه های فیلسوفان یونانی به ویژه ارسطو و به تبع آن اندیشه های متفکران اسماعیلی بازمی گردد.The Whole Nature and Its Forces in Nasser Khosrow’s Works
According to Naser Khosrow’s cosmological thought, the whole nature and its six forces (hyle, form, time, place, motion, and stillness) have a special position in the levels of existence as well as in the integration of the spiritual and physical worlds. The whole nature is a subtle essence through which the movement of the physical world and pre-eminence on the hyle world is attainable. It is also the preserver of the types and forms. The physical world is the result of intermingling the form with the hyle as a creating, discrete, sensible, and passive essence. Time is another force for actualizing the powers of beings. Place is also a boundary that includes objects and bodies. Movement, in the absolute sense of change, occurs on the object. The generation and decay, excess and deficiency, and change and metamorphosis which are the most important types of movement, appear in quantitative and qualitative essence. The analysis of Nasser Khosrow’s ideas on the whole nature and its forces, which he dealt with mostly in his prose works and less in his pems, provides the basis for a better understanding of his view on the creation of the world. The results shodwe that the origin of many of Nasser Khosrow’s beliefs in this regard can be traced back to the thoughts of Greek philosophers, especially Aristotle and to the thoughts of Ismaili thinkers.