طبیعت کلی و قوای آن در آثار ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۲۴
25 - 1
حوزههای تخصصی:
در تفکر جهان شناسانه ناصرخسرو، طبیعت کلی با شش قوّه هیولی، صورت، زمان، مکان، حرکت و سکون جایگاه ویژه ای در مراتب هستی و پیوند جهان روحانی و جسمانی دارد. جوهری لطیف است که حرکت عالم جسمانی و اشراف بر جهان هیولانی از طریق آن ممکن می شود و حافظ موجودات و صورت هاست. قوای طبیعت کلی نقشی اساسی در قوام جهان بازی می کنند؛ عالم جسمانی حاصلِ ترکیب صورت با هیولی به عنوان جوهری ابداعی، متجزی، معقول و منفعل است. زمان نیز ابزار به فعلیت رساندن قوت های موجودات است. مکان هم حدی است که اشیاء و اجسام را در بر می گیرد. حرکت در معنی مطلقِ تغییر بر جسم عارض می شود و کون و فساد، زیادت و نقصان و تغییر و استحاله مهم ترین انواع آنند که به صورت جوهری، کمّی و کیفی پدید می آیند. تحلیل طبیعت کلی و قوای آن از دیدگاه ناصرخسرو که بیشتر در آثار منثور و کمتر در دیوان به آن پرداخته، زمینه فهم بهتر نگاه او به آفرینش جهان را فراهم می کند. نتایج تحقیق نشان می دهد ریشه بسیاری از باورهای ناصرخسرو در این زمینه، به اندیشه های فیلسوفان یونانی به ویژه ارسطو و به تبع آن اندیشه های متفکران اسماعیلی بازمی گردد.