مطالب مرتبط با کلیدواژه

آثار ناصرخسرو


۱.

تحلیل «تصویر کانونی دنیا» در آثار ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آثار ناصرخسرو تصویر مرکزی دنیا باورهای جهان شناختی تصاویر نکوهیده سیمای مثبت جهان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۱ تعداد دانلود : ۴۱۰
   نقد و تحلیل «تصویر کانونی دنیا» در آثار ناصرخسرو چکیدهبنمایه دنیا یکی از مهمترین تصویرهای کانونی در آثار ناصرخسرو است. تجارب خاص، گستره دانش و رسالت اجتماعی شاعر ، سبب شده است تا تأمّل درباره جهان و انسان در مرکز اندیشه و هنر او قرار بگیرد. ناصرخسرو گاه از دیدگاه حکمی به جهان نگریسته و از آفرینش، مراتب هستی، عقل و نفس کلی، جایگاه آسمان و زمین، تأثیر افلاک بر جهان فرودین و آفرینش انسان سخن گفته است. در سطحی دیگر جهان محسوس را نکوهش کرده و آن را دشمن انسان دانسته است. سیمای مثبت جهان به عنوان جایگاه اندوختن توشه سفر و دهلیز رهایی، سطح دیگری از برخورد او با جهان است. مسأله اصلی این پژوهش بررسی و تحلیل کلان تصویر دنیا در آثار ناصرخسرو است که تنها در شعر او بیش از 700 بار طرح شده و نقد آن علاوه بر تبیین شیوه منحصر به فرد تصویرآفرینی وی، نقش مهمی در شناخت ذهنیت و جهان بینی او دارد.واژه های کلیدی: آثار ناصرخسرو، تصویر مرکزی دنیا، باورهای جهان شناختی، تصاویر نکوهیده، سیمای مثبت جهان. 
۲.

طبیعت کلی و قوای آن در آثار ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: آثار ناصرخسرو طبیعت کلی هیولا و صورت زمان و مکان حرکت و سکون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۱۵
در تفکر جهان شناسانه ناصرخسرو، طبیعت کلی با شش قوّه هیولی، صورت، زمان، مکان، حرکت و سکون جایگاه ویژه ای در مراتب هستی و پیوند جهان روحانی و جسمانی دارد. جوهری لطیف است که حرکت عالم جسمانی و اشراف بر جهان هیولانی از طریق آن ممکن می شود و حافظ موجودات و صورت هاست. قوای طبیعت کلی نقشی اساسی در قوام جهان بازی می کنند؛ عالم جسمانی حاصلِ ترکیب صورت با هیولی به عنوان جوهری ابداعی، متجزی، معقول و منفعل است. زمان نیز ابزار به فعلیت رساندن قوت های موجودات است. مکان هم حدی است که اشیاء و اجسام را در بر می گیرد. حرکت در معنی مطلقِ تغییر بر جسم عارض می شود و کون و فساد، زیادت و نقصان و تغییر و استحاله مهم ترین انواع آنند که به صورت جوهری، کمّی و کیفی پدید می آیند. تحلیل طبیعت کلی و قوای آن از دیدگاه ناصرخسرو که بیشتر در آثار منثور و کمتر در دیوان به آن پرداخته، زمینه فهم بهتر نگاه او به آفرینش جهان را فراهم می کند. نتایج تحقیق نشان می دهد ریشه بسیاری از باورهای ناصرخسرو در این زمینه، به اندیشه های فیلسوفان یونانی به ویژه ارسطو و به تبع آن اندیشه های متفکران اسماعیلی بازمی گردد.