آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۷

چکیده

استعاره از دیرباز در شکل ادبی و بلاغی آن مورد توجه ادبا بوده است، اما با نظریاتی که لیکاف و جانسون دربارۀ استعاره های مفهومی ارائه دادند، استعاره معنای گسترده و بااهمیت تری یافت. یکی از استعاره هایی که در ادبیات فارسی از جنبه های ادبی بسیار مهم بوده و مایۀ خلاقیت هنری و زیبایی شناسی شده، استعارۀ بت است. چون عرفا دربارۀ بسیاری از اصطلاحات و مفاهیمِ ادبیاتِ عاشقانه برداشت های عرفانی داشته اند، در مورد بت نیز برداشت ها و تعابیر متفاوتی به کار برده اند. این اصطلاح در میان تعابیرِ دینی اهمیت زیادی دارد؛ زیرا بت پرستی با عقوبت همراه بوده است؛ به همین دلیل می توان ادعا کرد که عرفایی چون مولوی و شبستری و ابن عربی با توجه به این که در نظرات خود به رحمت الهی توجه بیشتری داشته اند، به استعاره زدایی از بت پرداخته اند. برای مقایسه، در تفکرات هگل نیز مشابه چنین نظریه ای را در زمینۀ پیکرتراشی یونانیان شاهدیم. در این مقاله با اتکا به این موارد در پی اثبات این مسئلۀ هستیم که استعاره های مفهومی از دیرباز مورد توجه متفکران و به ویژه عرفا در تفاسیرشان بوده است. هرچند این متفکران از نظام و چارچوبی که لیکاف و جانسون ارائه داده اند، بی بهره بوده اند، اما این مسئله را به شکل دیگر و در قالب دیگری مطرح کرده اند.    

The Conceptual Metaphor of Idol in Islamic Mysticism and its Comparison with the Aesthetics of Hegel's Spirit

Metaphor has long been increasingly attracting literates’ attention in its literary and rhetorical form. However, thanks to the views put forward by Lakoff and Johnson with regard to conceptual metaphors, the metaphor gained a widespread and significant meaning. One of the metaphors which has received a good deal of attention in Persian literature in terms of literary aspects and the creation of artistic creativity and aesthetics is the metaphor of idol. Because mystics have conveyed mystical impressions about many terms and concepts of literature, they have made use of different conceptions and interpretations in regard to the idol metaphor. This term is of high importance in relation to religious interpretations; because idolatry has been accompanied by punishment; for this reason, considering that they have primarily focused their attention on divine compassion in their viewpoints, some mystics including Mowlavi, Shabestrari, and Ibn Arabi have had a tendency to use idol in its nonmetaphorical manner. Comparatively, there exists a similar theory in Hegel’s thoughts as to the field of sculpture. Being contingent on these cases, the present paper seeks to prove this issue that conceptual metaphors have long been drawn upon by thinkers and, especially mystics in their interpretations. Even though these thinkers have not taken advantage of the system and framework presented by Lakeoff and Johnson, they have set forth this issue in another form and format.    

تبلیغات