قاعده «وضع الفاظ برای ارواح معانی در قرآن کریم» در آثار ملاصدرا ارتباطی تنگاتنگ با فلسفه او دارد و بهمین دلیل با مبنا قراردادن هستی شناسی صدرایی میتوان به مصداق وجودی معانی الفاظ و درنتیجه کیفیت معرفت به آنها دست یافت. به اعتقاد ملاصدرا عالم، قرآن و وجود مقدس نبوی(ص) سه وجهه از هستیند که در مقام «وجود منبسط»، «کلام مستقیم الهی» و «حقیقت محمدیه» به وجودی واحد و بسیط موجودند و در مرتبه ملکوت اسفل متفرق شده و در قالب عالم مثال جزئیه، قرآن لفظی و وجود پیامبر اکرم(ص) تمثیل می یابند و آنگاه به عالم ماده نزول پیدا میکنند. از نظر ملاصدرا، هر مرتبه نازله، مثال مرتبه مافوق است و الفاظ نیز از این قاعده مستثنی نیستند. راه دستیابی از طریق الفاظ به مراتب مافوق کلام الهی، استفاده از قاعده وضع الفاظ برای ارواح معانی (معانی مطلق و عام) است. تعریف صدرالمتألهین از ارواح معانی، با تعریف او از کلی طبیعی و مثل افلاطونی مطابقت دارد. اطلاق و عمومیت ارواح معانی در مطابقت با کلی طبیعی، ناشی از خست ماهیت و در مطابقت با کلی افلاطونی، ناشی از سعه وجودی است. با تطبیق میان ارواح معانی و کلی طبیعی میتوان نتیجه گرفت که وضع الفاظ، بشری بوده و ملاک وضع الفاظ، حقیقت است.