آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۳

چکیده

پژوهش حاضر یک مطالعه طولی درباره ادراکات و برداشت های دانشجو معلمان از مؤلفه های نظام آموزشی تربیت معلم ایران و حرفه معلمی در طول تحصیل است. برای انجام این مطالعه طولی از روش پدیدارشناسی استفاده شده و گردآوری اطلاعات در دو بازه زمانی بدو ورود دانشجویان و حین دانش آموختگی آنان انجام شده است. جامعه پژوهشی دانشجو معلمان ورودی 1395 پردیس حکیم فردوسی دانشگاه فرهنگیان بوده که نمونه ای تصادفی به تعداد 22 نفر در شروع پژوهش انتخاب و با شیوه پانلی از همان نمونه به تعداد 18 نفر در حین دانش آموختگی در گردآوری اطلاعات همکاری نمودند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه سازمان یافته بوده و اعتباریابی از طریق بازگرداندن یافته ها به مشارکت کنندگان و انجام اصلاحات ضروری صورت پذیرفته است. تجزیه وتحلیل اطلاعات با روش تحلیل محتوای کیفی و کدگذاری انجام شده است. یافته های پژوهش نشان داد که بین نگرش بدو ورود دانشجویان و نگرش حین دانش آموختگی آنان نسبت به عناصر دانشجو، برنامه درسی، برنامه درسی غیررسمی (فرهنگی اجتماعی)، تجهیزات و فناوری، سرای دانشجویی و رفاهی، حرفه معلمی و مسائل و مشکلات دانشجویی تفاوت وجود دارد و نگرش آنان تغییر پیدا کرده است. لیکن در عنصر کارکنان، تحقق انتظارات تا حد زیادی انجام و در عنصر استاد (آموزشگر) میزان تحقق انتظارات در حد متوسط است. علاوه بر وجود تفاوت بین تصورات اولیه و ادراکات پس از تجربه زیسته، مضامین و مقوله های استخراجی از برخی تغییرات در نگرش دانشجو معلمان نیز قابل توجه بوده و پرداختن به آن ها در تصمیم گیری و برنامه ریزی های مختلف نظام آموزشی تربیت معلم ایران ضروری به نظر می رسد.

تبلیغات