سازمان دهی حقوق و تعهدات متقابل فرد و جامعه از مهم ترین بسترهای فکری فیلسوفان سیاسی بوده است. شهروندی در فلسفه سیاسی اسلامی بر بنیان حقیقت استوار است. بنیاد های معرفتیِ حقایقِ سیاسی توسط قوه عاقله انسان درک می گردد و شریعت در تفصیل آن می تواند به فلسفه سیاسی کمک نماید. جامعه، محیط تربیتی است که می کوشد با فضیلتمندنمودن شهروندان سعادت آن ها را تأمین نماید. فضیلت، عنصر بنیادین در شهروندی از نظر فلسفه سیاسی اسلامی است. فضیلت ریشه در حقیقت دارد و می کوشد سعادتمندشدن شهروند را میسر سازد. ویژگی بارز شهر/مدینه در فلسفه سیاسی اسلامی فاضله بودن است و هدف از آن رساندن شهروندان به خیر دو جهان است. مدینه فاضله جامعه ای است که اعضای آن را کسانی تشکیل می دهند که می خواهند به فضیلت نائل شوند. حقیقت، فضیلت و سعادت به ترتیب به عنوان مبدأ، اصل بنیادین و مقصد شهروندی است که حد و حدود اصول شهروندی چون عدالت، آزادی، برابری و مشارکت سیاسی را به عنوان حقوق و تعهدات متقابل فرد و جامعه مشخص می نماید. عدالت در نظام شهروندی چینش درست دیگر مؤلفه ها را مشخص می نماید و با مبناقراردادن فضیلت شهروند، میزان آزادی شهروند را مشخص می کند. برابری، رابطه عمیقی با اصل عدالت دارد و برابریِ عادلانه در فلسفه سیاسی اسلامی مطلوبیت دارد. مشارکت سیاسی، مطلق و رها نیست و فضیلت، حدود مشارکت سیاسی را مشخص می نماید. شهروندی در فلسفه سیاسی اسلامی، در گستره های تعریف شده در فلسفه های کلاسیک و مدرن نمی گنجد و بر این اساس متعلق به ملت و سرزمین خاصی نیست و گستره ای جهان شمول دارد.