اصل اینهمانی تمایزناپذیرها (PII) نخستین بار توسط لایب نیتس مطرح شد، مبنی بر اینکه چه هنگام می توان دو شئ را اینهمان و بالعکس چه هنگام دو شئ را می توان متمایز نامید. این اصل که در ریاضیات، فیزیک، فلسفه و متافیزیک یکی از اصول بسیار پرکاربرد و مورد بحث است، در مواجهه فیزیک مدرن و متافیزیک در برخورد با ذرات کوانتومی بیش از پیش به آن توجه شد و موجب طرح یک تعین ناقص شد. فلاسفه با رویکردهای مختلف این مسأله را بررسی کردند، از جمله برخی با تمسک جستن به مثال هایی نظیر قطره آب کانت، کره بلک و .. درصدد مردود کردن آن برآمدند. آنچه در این نوشتار بدان می پردازیم، بررسی اصل اینهمانی تمایزناپذیرها بر اساس دفاع مولر است که آن را در مقاله ای در سال 2015 منتشر کرده است. وی در این مقاله گام های استدلال خود را با شرح و بررسی چند نمونه از این مثال ها تعریف و تبیین می کند که ما در اینجا مثال کره بلک را مطالعه می کنیم و در نهایت خواهیم گفت که آیا استدلال مولر قابل دفاع است یا لازم است نکاتی را در باره آن در نظر بگیریم.