آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۱

چکیده

میرزای نائینی پس از ورود اندیشه «پارلمانتیسم» به ایران (1324 ه)، با استناد به متن مقدس اسلام (قرآن و احادیث پیشوایان دینی) به توجیه آن پرداخت، اما شیخ فضل الله نوری با استناد به متن مقدس، این پدیده نوآمد را نفی و پیروانش را تکفیر کرد. چراییِ تفاوت فتوای این دو فقیه مسلمان درباره یک پدیده، بر پایه چارچوبی نظری در حوزه جامعه شناسی معرفت معطوف به معرفت دینی و جامعه شناسی تاریخی روزگار آن دو، پاسخ خواهد یافت. این پژوهش در دو بخش بر پایه نظریه پیتر برگر درباره «ساخت اجتماعی واقعیت» و جامعه شناسی تاریخی عصر مشروطه، به تبیین جامعه شناختیِ معرفت دینی آن دو فقیه فعّال در روزگار مشروطیت ایران می پردازد. بر پایه نظریه برگر، آگاهی (معرفت) آدمی هم در سطح «معارف روزمره» و هم در سطح معارف ناب (نظریه ها)، از عوامل اجتماعی و محیطی برمی آیند، اما صاحبان این معارف دوباره آنها را برای نسل بعد از خودشان برونی می کنند و در این فرآیند، داد و ستدی میان جهانی عینی و ذهنی افراد جامعه برقرار می شود. بنابراین، آگاهی های آدمی نه یک سره نسبی اند و نه یک سره «داده شده» و مطلق، بلکه دیالکتیکی میان ذهن و عین در کار است و معرفت دینی نیز از این قاعده مُستثنا نیست. اینکه نائینی توجیه گر مطلوب های اجتماعی عصر خودش به شمار می رفت و نوری حافظ قلمرو وضع موجود جامعه خود و پردازنده ایدئولوژی نظام حاکم بود و سنت موجود بر اثر تضارب این دو گونه معرفتِ آموزه ای دین با توجه به استناد هر دوی آنان به متن مقدس غنی تر شد، از نتایج این تحقیقند؛ چنان که نسل پس از آنان، نظام پادشاهی را به هیچ روی برنتافت.

تبلیغات