رقابت فزاینده دنیای کسب وکار، شرکت ها را وادار کرده برای کسب مزیت رقابتی به تحولات محیطی، نوآوری و ابعاد آن در کسب وکار یا سازمان توجه ویژه ای داشته باشند. هوشمندی رقابتی با کشف سریع تر فرصت های جدید، زیربنای فرآیندهای نوآورانه را ایجاد می کند؛ اما فقدان تفکر راهبردی در بین سازمان ها باعث نبود کارایی و اثربخشی این ابزار، جهت رسیدن به نوآوری سازمانی شده است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی نقش میانجی تفکر راهبردی سطح سازمان بر تأثیر هوشمندی رقابتی بر نوآوری سازمانی است. روش تحقیق کمی و ماهیت آن توصیفی و از شاخه همبستگی است. جهت جمع آوری داده های مربوط به متغیرها از پرسشنامه ای استفاده شد که برای اولین بار در ایران نوآوری سازمانی را بر اساس مولفه های پیشنهادی، سازمان همکاری توسعه اقتصادی (OECD) مورد سنجش قرار داده است. بدین منظور، نمونه ای به حجم 100 آزمودنی از بین مدیران نمایندگی های شرکت های بیمه ای استان قم با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. نتایج اجرای همبستگی پیرسون نشان داد که تمام مؤلفه های هوشمندی رقابتی و نوآوری سازمانی و همچنین تفکر راهبردی به صورت دو به دو با هم همبستگی دارند. با اجرای الگوی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی (PLS - SEM) برای آزمون فرضیه ها، مشخص شد که الگوی پیشنهادی دارای برازش خوبی است و نوآوری سازمانی از طریق هوشمندی رقابتی و تفکر راهبردی سطح سازمانی، تبیین شده که تفکر راهبردی به عنوان میانجی به میزان 66 درصد مؤثر بوده است.