درک یک مدیر از محیط، ظرفیت تأثیرگذاری بر راهبرد ها و رفتارهای سازمانی مختلفی را دارد؛ به خصوص ادراک هایی که محرک رویکردهای یادگیری سازمانی و کارآفرینی مبتنی بر راهبرد بازاریابی است. سازمان هایی که در یک محیط رقابتی فعالیت می کنند، تمایل دارند روش های نوآورانه ای را برای اجرای فعالیت های ایجادکننده ارزش دنبال کنند که مستلزم توسعه قابلیت های یادگیری است. مبنای یادگیری، دانش است. هنگام مواجه با مشکل ها، افراد برای دستیابی به راهکار معمولاً به دانش و تجربه گذشته خود رجوع می کنند. این راهبرد حل مشکل روتین، «اینرسی دانش» نام دارد. هدف پژوهش حاضر مفهوم سازی اینرسی دانش و شدت کارآفرینی و بررسی تأثیر این عوامل بر عملکرد برند سازمان است. این پژوهش با رویکردی ترکیبی عوامل درون سازمانی و برون سازمانی مؤثر بر عملکرد برند سازمان را بررسی کرده است. به این منظور از میان سازمان های فعال در صنعت فناوری اطلاعات، 210 نمونه بر اساس تعریف جکسون و به روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شد. روش پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت توصیفی-پیمایشی است و از پرسشنامه برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. نتایج تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از روش معادلات ساختاری نشان داد که نوآوری سازمانی و قابلیت یادگیری سازمانی در سه بُعد یادگیری متمرکز بر بازار، یادگیری متمرکز بر رابطه و یادگیری متمرکز داخلی، نقش میانجی را در ارتباط میان اینرسی دانش و شدت کارآفرینی با عملکرد برند ایفا می کنند.