از مفاهیم «سلطه کاریزماتیک» (مشتق از کاریزما) و «سلطه فرّه مندانه»(مشتق از فرّه) در جامعه شناسی به طور عام، و جامعه شناسی سیاسی به طور خاص، برداشت های گوناگون و بعضاً متناقضی صورت گرفته است. برخی از محققان و مترجمان در آثار تألیفی یا ترجمه ای خود بر حسب عادت ، این دو مفهوم را مترادف با یکدیگر به کار برده اند. این در حالی است که تفاوت های بنیادینی بین این دو مفهوم وجود دارد. در این مقاله سعی شده است با اتکا به اقسام سه گانه سلطه در آراء وبر، حدود و ثغور این دو مفهوم مشخص شود. برای نیل به این هدف، وجوه اساسی سه نوع سلطه وبری و همچنین سلطه فرّه مندانه _ که در این مقاله در عرض اقسام سه گانه سلطه وبری طرح شده است _ با یکدیگر مقایسه می شوند تا شباهت ها و تفاوت های موجود بین آنها مشخص گردد و در نتیجه جایگاه سلطه فرّه مندانه در منظومه فکری وبر روشن شود. در این مقاله از روش تحلیلی و مقایسه کیفی استفاده شده است. با توجه به اینکه مفهوم سلطه و صُور مختلف آن، با دستگاه هاى معرفتى متفاوتى مورد بررسى و فهم قرار مى گیرد، نیل به فهمى جامع از این مفهوم، و به طور مشخص مقایسه انواع سلطه وبری با مفهوم سلطه فرّه مندانه، مستلزم ورود به حوزه هاى جامعه شناختى و علوم سیاسى و حتى حوزه هاى کیفى ترى چون تاریخ و ادبیات است. در این مقاله سعى شده است تا ماهیت بین رشته اى این مفهوم مطمح نظر قرار گیرد و به همین دلیل کلیه حوزه هاى مذکور، در حد وسع و حدود مسئله مقاله، مرور شوند. نتایج این جستار نشان می دهد که سلطه فرّه مندانه علی رغم داشتن برخی شباهت های ظاهری با سلطه کاریزماتیک، تفاوت های بنیادینی با این نوع سلطه دارد. این تفاوت ها ناشی از وجه سنتی این سلطه است. به طوری که می توان ادعا کرد که سلطه فرّه مندانه شکلی از سلطه سنتی است که به دلایل ساختاری ابعادی از سلطه کاریزماتیک را نیز دارا است.