این مقاله در پی آن است تا نشان دهد افلاطون و امام خمینی(ره)، دو متفّکر و فیلسوف عرصة سیاست و تربیت، علی رغم اختلاف برخی از متفکران، مشترکاً برای حکومت نقش فعّالی در تربیت قائل اند و بر خلاف گروهی دیگر از اندیشمندان؛ سمت وسویی ماورایی به اهداف تربیتی حکومت میدهند؛ اما در روش و محدوده این کارویژه و هدف حکومتی، اختلاف نظر دارند. ریشة این اختلاف در سه عرصه است: از لحاظ روشی، مدل افلاطوین تربیت، خطی و مدل امام خمینی(ره). تکاملی است؛ از لحاظ محتوایی، افلاطون به احکام عقلی بسنده میکند، اما امام(ره) به حس، عقل، قلب و وحی استناد میکند. در صحنة عمل نیز افلاطون حاکم دانا را متصدی اصلی تربیت میداند؛ در حالی که امام(ره) عوامل فردی، مدنی و حکومتی را در ذیل ارادة الاهی مؤثر میداند.