مقالات
حوزه های تخصصی:
موضوع رقابت پذیری برند از آن دسته مباحثی است که طی سال های اخیر به شدت موردتوجه پژوهشگران علوم اقتصادی قرار گرفته است. امروزه، برندها به عنوان باارزش ترین دارایی بسیاری از شرکت ها شناخته شده اند؛ بنابراین، موفقیت صنعت بانکداری بی شک ناشی از عملکرد آن ها است. هدف این پژوهش بررسی تأثیر رقابت برند بر عملکرد بانکی با نقش میانجی فرصت های کارآفرینانه است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر گردآوری داده ها در زمره پژوهش های توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل همه کارکنان بانک شهر استان تهران بودند (1496 نفر) که تعداد 306 نفر از آن ها به عنوان نمونه برای مطالعه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه ای بود که روایی آن با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ بررسی و تأیید شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی از نرم افزارهای SPSS نسخه 23 و Lisrel نسخه 8.8 استفاده شد. نتایج مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد که متغیر رقابت پذیری برند تأثیر مثبت و معناداری بر عملکرد بانکی و تأثیر منفی و معناداری بر فرصت های کارآفرینانه دارد. همچنین، بر اساس نتایج پژوهش مشخص شد که متغیر فرصت های کارآفرینانه تأثیر مثبت و معناداری بر عملکرد بانکی دارد. در نهایت، مشخص شد که متغیر رقابت پذیری برند از طریق فرصت های کارآفرینانه بر عملکرد بانکی تأثیر مثبت و معناداری دارد. بر اساس یافته های پژوهش مشخص شد که برندسازی و فرصت های کارآفرینانه نقش بسیار مهمی در تقویت عملکرد بانکی ایفا می کنند.
ارائه مدلی برای شتاب دهی زیست بوم همکاری کسب وکارهای کوچک و بزرگ
حوزه های تخصصی:
از چالش های مهم کسب وکارهای کوچک محدودیت منابع مالی، عدم تجربه راه اندازی کسب وکار و فقدان دانش کسب وکار است. یکی از راهبردهای حل چالش های کسب وکارهای کوچک، استفاده از ظرفیت شرکت های بزرگ است. همچنین، یکی از گرایش های نوظهور و جدید توسعه همکاری کسب وکارهای کوچک با شرکت های بزرگ، استفاده از مدل شتاب دهی همکاری است. پژوهش حاضر بر مبنای هدف، کاربردی بود و با روش کیفی مبتنی بر راهبرد داده بنیاد انجام شد. مشارکت کنندگان در این پژوه ش شامل 11 نفر، از مدیران و استادان مطلع در حوزه شتاب دهی کسب وکارها بودند که به روش نمونه گیری مبتنی بر هدف تا رسیدن به اشباع نظری برای مطالعه انتخاب شدند. برای اعتبارسنجی یافته ها، متن مصاحبه ها به صورت خام توسط یک ناظر بیرونی دارای تخصص در پژوهش های کیفی داده بنیاد، مورد بازنگری قرار گرفت، تا میزان مشابهت تم های استخراج شده مشخص شود. یافته های پژوهش، حاکی از آن بود که مقولات (اهداف استراتژیک و تعریف نقشه راه مشترک همکاری، تدوین مدل ها و استراتژی های همکاری، چابک سازی فرایندهای تدارکاتی و حقوقی، انتساب منتورهای شرکتی، فرایند تدریجی آزمایشی، آزمودن و شراکت همکاری) منجر به شتاب دهی همکاری خواهد شد. دستاورد اصلی پژوهش حاضر، ارائه مدل کاربردی و بازار محور همکاری کسب وکارهای کوچک و شرکت های بزرگ در فضای زیست بوم کارآفرینی است که در نتیجه بهره گیری از آن توسعه کارآفرینی و رشد اقتصادی در جامعه رخ خواهد شد.
شناسایی و تبیین عوامل مؤثر در ایجاد شرکت های تعاونی کشاورزی دانش بنیان استان مازندران
حوزه های تخصصی:
اکثر کشورها، موفقیت های دهه های اخیر خود را مدیون شرکت های دانش بنیان هستند. استان مازندران نیز با وجود نیروی کار فراوان و شرایط مناسب کشاورزی، نیازمند تشکیل تعاونی های کشاورزی دانش بنیان پایدار است؛ بنابراین، تحقیق حاضر باهدف شناسایی و تبیین عوامل مؤثر در ایجاد شرکت های تعاونی کشاورزی دانش بنیان در سطح استان مازندران به انجام رسید. رویکرد کلی تحقیق، کیفی- کمی است و به منظور دستیابی به هدف تحقیق از روش دلفی استفاده شد. تیمی 54 نفری متشکل از نخبگان مطلع با استفاده از روش نمونه گیری غیراحتمالی (هدفمند) تشکیل شد. داده ها در سه مرحله و با استفاده از پرسش نامه جمع آوری شدند. در مرحله سوم نیز چهار گویه از پرسش نامه حذف شد. اعتبار و اعتماد یافته ها از طریق بازبینی یافته ها توسط مشارکت کنندگان، بازبینی توسط همکاران و تکنیک سه سویه سازی تأیید شد. همچنین، 70 درصد از متخصصان دلفی در مورد گویه های مطرح شده توافق داشتند. متخصصان دلفی شرایط برون سازمانی شرکت های تعاونی را برای انجام فعالیت های دانش بنیان مناسب برشمردند. این در حالی است که به کارگیری افراد ایده پرداز در شرکت های تعاونی، ایجاد روحیه کارآفرینی و غیره از جمله عواملی هستند که درون سازمانی تلقی می شوند و برای شروع فعالیت های دانش بنیان موردنیاز هستند؛ لذا توجه بیش تر به منابع انسانی در شرکت تعاونی، بازاریابی برای محصولات شرکت، تسهیل شرایط قانونی و تقویت تعاملات شرکت تعاونی دانش بنیان با محیط پیرامون و سایر کنشگران باید مدنظر قرار گیرد.
امکان سنجی ایجاد خوشه کسب وکارهای فراوری زیتون در استان کرمانشاه
حوزه های تخصصی:
تنوع اقلیمی و غنی بودن خاک و آب، قابلیت زمین برای کشت محصولات باغی و اقتصادی بودن تولیدات باغی، استان کرمانشاه را به یکی از مناطق مستعد تولید محصولات باغی تبدیل کرده است که کشت و فراوری زیتون در مناطق گرمسیری استان نیز از این قاعده مستثنی نیست. در این راستا، شناسایی و توسعه خوشه های کشاورزی (باغی) یکی از راهکارهایی است که در کشورهای پیشرفته، برای توسعه کشاورزی اتخاذ می کنند. هدف از این تحقیق، امکان سنجی ایجاد خوشه کسب وکارهای فراوری زیتون در استان کرمانشاه بود. طرح تحقیق حاضر، از نوع آمیخته (متوالی - تبیینی) بود که با بهره گیری از روش های تحقیق بررسی اسنادی و مطالعه چند موردی انجام شد. جامعه موردمطالعه شامل کارشناسان باغبانی و صنایع تبدیلی سازمان جهاد کشاورزی، کارشناسان شرکت شهرک های صنعتی، باغداران و مالکان فراوری زیتون بودند که با استفاده از تکنیک گلوله برفی انتخاب شدند. انتخاب نمونه ها تا زمان رسیدن به اشباع داده ادامه یافت. این پژوهش، با مبنا قراردادن مشخصه های امکان سنجی خوشه، یعنی تمرکز جغرافیایی، همکاری و رقابت بین کسب وکارها، مزیت و چالش های مشترک، به امکان سنجی خوشه فراوری زیتون در استان کرمانشاه پرداخت. نتایج پژوهش نشان داد که تمرکز جغرافیایی فراوری زیتون در شهرستان دالاهو بود. همچنین، نتایج گویای آن بود که کسب وکارهای تولید و فراوری زیتون با همدیگر همکاری و رقابت داشتند و دارای مزیت و چالش های مشترکی بودند. نتایج این پژوهش می تواند مورداستفاده اداره شرکت شهرک های صنعتی و سازمان جهاد کشاورزی استان کرمانشاه قرار گیرد.
تأثیر بازاریابی کارآفرینانه بر عملکرد گلخانه های استان مازندران
حوزه های تخصصی:
هدف کلی این پژوهش، بررسی رابطه ابعاد بازاریابی کارآفرینانه با عملکرد واحدهای گلخانه ای استان مازندران بود. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی است؛ که ماهیت توصیفی- همبستگی داشته و با بهره گیری از روش پیمایش انجام شده است. در این تحقیق، تأثیر متغیرهایی نظیر پیشگامی، تمرکز بر فرصت ها، ریسک پذیری، نوآوری، مشتری گرایی، اهرم کردن منابع و ارزش آفرینی در واحدهای گلخانه ای به عنوان متغیرهای مستقل بر وضعیت عمکلرد این واحدها به عنوان متغیر وابسته بررسی شده است. جامعه آماری پژوهش مشتمل بر 3000 نفر از مدیران واحدهای گلخانه ای پرورش دهنده گل و گیاه زینتی در استان مازندران بود؛ که تعداد 255 نفر از آن ها به عنوان نمونه تحقیق تعیین و به روش نمونه گیری تصادفی ساده برای بررسی انتخاب شدند. داده های مورد نیاز، با استفاده از ابزار پرسشنامه جمع آوری و روایی محتوایی پرسشنامه توسط جمعی از متخصصان حوزه کارآفرینی و اقتصاد کشاورزی بررسی و تأیید شد. پایایی ابزار پژوهش نیز، با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ ارزیابی شد؛ که مقدار آن برای بخش های مختلف متغیرهای مورد بررسی بین 0.70 تا 0.95 به دست آمد؛ که پایایی قابل قبولی را برای ابزار تحقیق نشان داد. تحزیه و تحلیل داده ها، به کمک نرم افزار SPSS نسخه 20 و SmartPLS نسخه 3 انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد بین متغیرهای پیشگامی، تمرکز بر فرصت ها، ریسک پذیری، نوآوری، اهرم کردن منابع و ارزش آفرینی با متغیر عملکرد واحدهای گلخانه ای رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. این در حالی است که بین متغیر مشتری گرایی با متغیر عملکرد رابطه ای به دست نیامد. در یک نتیجه گیری کلی و بر مبنای نتایج حاصل از مدل سازی معادلات ساختاری، می توان دریافت که توجه به ابعاد بازاریابی کارآفرینانه تبیین کننده سطح عملکرد واحدهای گلخانه ای می باشد.
ظرفیت های کارآفرینی در گردشگری دینی و عواید فرهنگی و اجتماعی آن
حوزه های تخصصی:
گردشگری از ابزارهای مؤثر در تعاملات فرهنگی و آشنایی با فرهنگ و تمدن ملت ها به شمار می رود و فرهنگ که بارزترین نماد هویت و منزلت یک جامعه است، از گردشگری تأثیر می پذیرد. با توجه به کثرت جوامع و توده های مسلمان و تمایل روز افزون آنان به سفرهای زیارتی، گردشگری دینی و مذهبی اهمیتی وافر یافته و یکی از گزاره ها و فرصت های مغتنم در ترویج بنیان های فرهنگی- اجتماعی و ارتقای سطح فرهنگی مسلمانان است. از طرفی، در مباحث مربوط به کارآفرینی که بیش ترین تأثیر را در توسعه اقتصادی جوامع امروز دارند- خصوصاً زمانی که در فرآیند نوآوری قرار گیرند- اهمیت استفاده از ظرفیت های مغفولی همچون گردشگری دینی با نگاهی کارآفرینانه اهمیت خاصی می یابد. در این مطالعه که در زمره پژوهش های کتابخانه ای و تحلیلی قرار می گیرد، ظرفیت های کارآفرینی در گردشگری دینی و عواید فرهنگی و اجتماعی آن در چند محور بررسی و راهکارهایی به عنوان نتیجه گیری ارائه گردید؛ که همراه با تأکید بر ضرورت های ایفای نقش بهتر در راستای توسعه ظرفیت های کارآفرینی در بخش گردشگری دینی و توسعه تعاملات اجتماعی و اقتصادی بود. در انتها پیشنهاد گردید که نگاه کارآفرینانه به ظرفیت های گردشگری دینی، به عنوان یک فرصت بسیار ارزنده و مؤثر در رشد اقتصادی و فرهنگی- اجتماعی منطقه ای و ملی، باید مورد توجه سیاست مداران وکارآفرینان قرار گیرد.