۱.
جانوران در ادب فارسی همواره نقش پر رنگی داشته اند و شاعران و نویسندگان در زمان های گوناگون و بر حسب مقتضیات روزگار به جانوران اشاره کرده اند. فروغ فرخزاد از جانوران همچون بسیاری پدیده های دیگر بهره گرفته و مطالب خود را بیان کرده است. در اوایل که شخصیت شعری مستقل و خاص وی شکل نگرفته (دفاتر اسیر و دیوار)، تشبیه قدیمی و تکراری شخص (شاعر، عاشق) به مرغ را بسیار ذکر نموده و خود را مرغی اسیر و گرفتار در دام عشق دیده است. به تدریج و در اثر مطالعات و تجربه های بیشتر، شخصیت شعری فرخزاد شکل می گیرد و در دفترهای شعر بعدی، فروغی دیگر ظاهر می گردد؛ بدین معنی که اندیشه او دگردیسی یافته و مَن شخصی وی به مَن اجتماعی و انسانی مبدل شده است. بر همین اساس نگاه او به جانوران تغییر کرده است و جانوران دیگری نیز نظیر مار، کلاغ، موش و...در شعرش مجال بروز یافته اند. در نوشتار پیشِ رو با استفاده از منابع کتابخانه ای و به شیوه توصیفی - تحلیلی به نشانه های آشکار حضور جانوران در شعر فروغ فرخزاد پرداخته شده است.
۲.
حافظ همانطور که از نظر جنبه های بلاغی از سرآمدان ادبیات منظوم فارسی است، از نظر جنبه های دستوری نیز باید واجد شرایط استادی باشد، از این روی بررسی جنبه های دستوری در دیوان او می تواند مرجع اطمینان بخشی برای بیشآگاهی در حوزه دستور زبان فارسی باشد. این مقاله با بررسی وجه امری در غزلیات حافظ شیرازی می کوشد به واکاوی دیدگاه او به این وجه دستوری بپردازد و با چراغ روشنگر او نقطه های تاریک دستور زبان فارسی را روشن سازد. بررسی وجه امری در غزلیات حافظ، با جستجوی افعال امر و نهی از پنج منظر دستوری در غزلیات او آغاز شد و 1835 فعل امر و نهی در 495 غزل او یافت و مشخص شد چهارپنجم آنها فعل امر و بقیه فعل نهی هستند، همچنین دوسوم این افعال، فعل ساده و بقیه غیرساده بودند. در بررسی ساختار این افعال مشخص شد بیشترین سهم به افعال امر «بدون پیشوند فعلی» و بعد از آن به افعال امر و نهی با «پیشوند فعلی ب و م » تعلق دارد. از منظر اغراض وجه امری، افعال امر بر اساس سیزده غرض و افعال نهی بر اساس هفت غرض بررسی شد که بیشترین فراوانی اغراض فعل امر به غرض های «اذن و اجازه» و «ارشاد و ترغیب و تشویق» و بیشترین فراوانی اغراض نهی به غرض های«تهدید و تحذیر» و «ارشاد» تعلق گرفت بنابراین حافظ در وجه امری بیشتر یک مرشد است. از منظر پنجم، وجه امری بر اساس نوع مخاطب، بررسی و مشخص شد،90درصد مخاطبان وجه امری در شعر حافظ، «دوم شخص مفرد(تو)» هستند. اما بر اساس شیوه دستوری حافظ تمام ضمایر اول شخص، دوم شخص و سوم شخص اعم از مفرد و جمع می توانند مخاطب وجه امری قرار گیرند.
۳.
ادبیات تعلیمی، یکی از مهم ترین انواع ادبی در ادبیات ملل مختلف و به ویژه ایران است. استاد مسلط تعلیم و تربیت در ادبیات فارسی، سعدی است که ارزش آثار او بر هیچ کس پوشیده نیست؛ از این رو، این پژوهش بر آن است تا با بهره گیری از روش مطالعه کتابخانه ای و به صورت تحلیلی- توصیفی، حکایت «جدال سعدی با مدعی» را بر اساس شاخص های صوری و محتوایی ادبیات تعلیمی مورد بررسی قرار دهد. حاصل مطالعات بیانگر این است که ویژگی هایی چون تمثیل، بسامد بالای جملات استفهامی، بسامد بالای جملات امری و نهیی، هنجارگریزی نحوی و جابجایی ارکان جمله، نمایشی کردن موضوع، استدلال و تفسیر سخن، لغات، ترکیبات و تعبیرات ادبیات تعلیمی، تصویر ساده و رسا، استفاده از هنرسازه های ادبی در راستای تعلیم، تأکیدی بودن نقش تشبیه، سادگی و رسایی زبان و بیان، مخاطب و خواننده محوری و صریح بودن از مهم ترین خصوصیات صوری و اشاره به آیات قرآنی، احادیث و روایات، دیدگاه تقدیرگرایانه، عقل گرایی و خردورزی، رویکرد یکسونگرانه (رویکرد مذکرمحور)، ذکر آموزه های اخلاقی به شیوه پند و اندرز، آموزنده و تهذیب کننده بودن، واقع گرایی و دوری از خیالبافی، از جمله ویژگی های محتوایی حکایت سعدی هستند. حاصل سخن آنکه، حکایت «جدال سعدی با مدعی»، یکی از بهترین حکایات تعلیمی در حیطه ادبیات تعلیمی است.
۴.
شطح، به عنوان زبان ویژه ی برخی از عرفا، همواره محل توجّه محقّقان حوزه ی عرفان و تصوف بوده است. درباره ی ویژگی و چند و چون شطح مباحث بسیاری طرح، و از دیدگاه زبانشناسی، روانشناسی، فلسفی، ذوقی- هنری و... بدان پرداخته شده است. در پژوهش حاضر شطح در زبان دو عارف نامی ایران یعنی عطار نیشابوری و احمد غزالی و در محدوده ی غزلیات عطار و سوانح العشاق غزالی مقایسه شده است. روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی است و داده ها بر اساس مطالعات کتابخانه ای جمع آوری و تجزیه و تحلیل شده است. دستاورد پژوهش ناظر براین است که عطار و غزالی دو مورد شطح: فنا و بقا و جمع و تفرقه را در اثر خویش به کار برده و هرکدام تقریباً معنی مشابهی را از آن اراده کرده اند. شطحیات در زبان عطار از نظر صوری و ساختار بیرونی عموماً بر مبنای قرار دادن دو سوی یک پارادوکس در یک مصراع و یا حتّی معطوف کردنشان به هم و یا اضافه کردن یکی به دیگری است؛ حال آنکه در کار غزالی یک شطح در متن بسط پیدا می-کند.
۵.
اعتقادات و دانش عوام به مثابه پدیده ای آمیخته با اجتماع و رکنی گسستناپذیر از زندگی جمعی در تاریخ پرفراز و فرود بشریت، سهم قابل توجهی از فرهنگ هر ملت را به خود اختصاص دادهاست. در این میان باورداشت های عامه، منزلگاه آشنایی و شناسایی جنبه های مختلف فرهنگ توده مردم، محسوبمی شود. سفرنامه ها یکی از مهم ترین زمینه های تجلی این باورها هستند که بهلحاظ انعکاس دادن فرهنگ و اندیشه مردمان جوامع مختلف، از غنی ترین منابع برای بررسی فرهنگ و پنداشت های عامه به شمار می روند. در همین راستا سفرنامه ناصرخسرو به دلیل دقت علمی، ژرف بینی و توانمندی های زبانی نگارنده از جایگاه خاصی برخوردار است. در این پژوهش که با رویکرد تحلیلی توصیفی و با استفاده از روش کتابخانه ای انجام شده، انواع باورهای عامه در سفرنامه ناصرخسرو بر اساس دسته بندی جدیدی مورد بررسی قرار گرفتهاست. در این دسته بندی باورهای عامه در شش دسته دینی، تاریخی، افسانه ای - اسطوره ای، غرایب، تابو و خرافه ها قرار گرفتهاست. نتایج پژوهش نشانمی دهد که از میان انواع عقاید عامه، باورهای دینی بیشترین میزان انعکاس را در سفرنامه ناصرخسرو دارد و بعد از آن باورهای عامه در مورد غرایب بازتاب بیشتری از دیگر باورها دارد. از میان انواع باورهای عامه کمترین بسامد بازتاب به باورهای خرافی اختصاص دارد. این نتایج همچنین نشان دهنده غلبه جنبه های عقلانی و دینی شخصیت این حکیم متاله در گزارش سفرهای هفت ساله خود است.
۶.
رابرت اشتنبرگ روانشناس آمریکایی در سال 1987 نظریه مثلث عشق را مطرح کرد. او در این نظریه معتقد است اگر در رابطه ای سالم سه مؤلفه ی صمیمیت، عق و تعهد به طور مساوی جمع شود عشق متعالی و پایدار شکل می گیرد؛ امّا به ندرت این حالت رخ می دهد. رمان شوهر آهوخانم نوشته ی علی محمد افغانی، یکی از گزینه های ادبی، برای بررسی نظریه ی روانشناسانه ی مثلث عشقِ اشتنبرگ است. در این رمان، اگرچه محور داستان بر حول شخصیت سیدمیران می چرخد امّا واقعیت این است که در این اثر، آهو مهم ترین شخصیت و قهرمان داستان است و جریانات و حوادث رمان و دیگر شخصیت ها در سایه ی وجود او رنگ و معنا می یابد. در واقع نویسنده از زاویه ی دید احساسی و عاطفی آهو به عنوان مادر و همسر، داستان را روایت می کند و از منظر او سه مؤلفه ی مثلث اشتنبرگ را در برش های میانی رمان و عشق متعالی را در بخش پایانی به نمایش می گذارد. این پژوهش در یک گفتار و دو مقدمه در پاسخ به این سؤال پژوهش که آیا در این رمان طبق نظریه ی مثلث عشق اشتنبرگ انواع حالت های هفتگانه عشق ترسیم شده است؟ به شیوه ای توصیفی- تحلیلی به این نتیجه می رسد که عشقِ جسمانی محض و وجود تک مؤلفه ی صمیمیت یا عشق و وجود تنها دو مؤلفه ی صمیمیت و اشتیاق رابطه ای زودگذر و ناپایدار را رقم می زند؛ مانند وقایعی که در رابطه ی سیدمیران و آهو و هما در اوایل و اواسط داستان اتفاق می اُفتد و امّا وجود سه مؤلفه ی صمیمیت، اشتیاق و تعهد بین سیدمیران و آهو در بخش پایانی، رابطه ای متعالی را شکل می دهد.