مقالات
حوزه های تخصصی:
تصحیح متون کهن ادبی، تلاشی ارزشمند در جهت احیاء و پاسداشت میراث فرهنگ ملّی و میهنی است و هرچه این فعالیّت، عالمانه تر باشد، ارزشمند تر خواهد بود. بر این اساس، گام نهادن در این ساحت، دقّت و دانش کافی را می طلبد. دیوان خاقانی تصحیح ضیاء الدین سجادی، از نمونه های موفّق تصحیح متون است؛ سجادی با اینکه بحق و سنجیده، نسخه لندن را که قدیمی ترین نسخه دیوان خاقانی است، نسخه اساس قرار داده، ولی در مواردی به علل متفاوت، ضبط دیگر نسخ را جایگزین کرده که این عامل، سبب خطاهایی در تصحیح بوده است. در این مقاله، سعی خواهد شد ارجحیّت و اصالت ضبط های نسخه لندن وبه تبع آن، اصالت و اعتبار این نسخه اثبات گردد. بر این اساس، با معیارهای علمی همچون؛ اصالت بدیعی، اصالت تصویری، ویژگی های سبکی و زبانی خاقانی و شواهدی از آثار خود شاعر و دیگر شاعران، در صدد تصحیح ابیاتی از دیوان خاقانی برآمدیم. نتیجه پژوهش روشن می سازد که نسخه لندن، اصیل ترین و معتبرترین نسخه دیوان خاقانی بوده و اعتماد به ضبط های این نسخه، در امر تصحیح دیوان خاقانی می توانست مفید بوده و در تصحیح علمی –انتقادی و منقّح از این دیوان، سودمند باشد.
تقابل سنّت و مدرنیسم در اندیشه های جلال آل احمد (نقدی بر نظر منتقدان)
حوزه های تخصصی:
کارنامه ی جلال آل احمد فراز و فرود فراوان دارد؛ از باورمندی به دین آغاز می شود و مراحلی چون گرایش به مارکسیسم و نقد سنّت و چپ گریزی و غرب ستیزی را تجربه می کند و در نهایت نیز بازگشت به سنّت و مذهب را توصیه می کند. بازگشت او به سنّت، اگرچه در ظاهر با نوعی سیاست بازی همراه است؛ امّا یک گرایش انتقادی اصلاحی است که در آن پاره هایی از ویژگی های مثبتی که در اندیشه های لیبرالیستی غرب و دیدگاه های مارکسیستی شرق وجود دارد، برای ایجاد غنا و پویایی و روزآمد کردن باورهای سنّتی، می تواند با آن ترکیب شود. آل احمد بیش از هر چیزی به دو موضوع حسّاسیت بسیار دارد: یکی رسیدن به خودباوری در شناخت و مراقبت از سنّت ها و فرهنگ دینی، و دیگری، بیرون آمدن از سلطه ی اقتصاد و سیاست و فرهنگ استعماری غرب. به این دلیل است که می توان اندیشه های غرب زدگی و رجعت به مذهب را در کارنامه ی آل احمد، سنّت گرایی مدرن نام گذاری کرد و نه مدرنیسم ارتجاعی که بعضی از منتقدان اصرار در به کارگیری آن دارند.
چاره ی مخموری؛ تحلیل بارتی از سرخوشی غزل های حافظ
حوزه های تخصصی:
رولان بارت، منتقد فرانسوی (1980 – 1915) در آثار ادبی – انتقادی خود به ویژه در کتاب لذت متن چشم انداز تازه ای بر نقد متون باز کرده است. او بر این باور است که متن می تواند مخاطب را همچون مؤلفی دیگر در سرخوشی های مستانه ی خود غرق سازد. در این پژوهش تلاش شده است که دیدگاه لذت متن بارت را به چند مرحله بخش کرده و آن گاه برای هر مرحله، نمونه هایی از غزل حافظ تحلیل گردد. آن چه که در این پژوهش پرسش اصلی بوده، این است که حافظ چرا و چگونه توانسته به زبانی چندبُعدی دست یابد که با خوانش های گوناگون مخاطبان، معانی عمیق تری از آن متولد گردد. بر این بنیاد می توان گفت حافظ با علاق ه های لفظی و معنایی و اشاره های تلمیحی که در متن (بیت) به کار گرفته و بستارمتن را برای تأویل های دایمی مخاطب باز نگه داشته است. یکی از شگردهای بلاغی حافظ که سبب بازماندن بستار غزل او شده است تفاوت معنایی ژرفی است که میان ظاهر و باطن غزل او پدیدار می شود. این ظاهر و باطن را می توان به بودن (ایستایی) و شدن (پویایی) متن تعبیر کرد. حاصل حرکت از بودن به سوی شدن سرخوشی شاعرانه ای ست که حافظ در غزل خود پنهان کرده است.
بررسی و مقایسه فرهنگ لوطی گری در داستان علویه خانم و رمان خانه لهستانی ها
حوزه های تخصصی:
ادبیات داستانی گونه ای از ادبیات است که در قالب رمان، داستان و داستان کوتاه روایت می شود. ادبیات داستانی در ایران به شکل امروزی آن، تقریبا پس از مشروطه و با بهره گیری از فرهنگ عامیانه، شکل گرفت؛ در نتیجه ویژگی شخصیت های این داستان ها، برگرفته از افرادی است که تأثیر بیشتری بر وقایع جامعه دارند. یکی از مهم ترین این گروه ها، لوطی ها هستند که در طول تاریخ تأثیر بسیاری بر سرنوشت جامعه داشته اند و از همین روی در ادبیات داستانی بسیار مورد توجه قرار گرفته اند. در این پژوهش، داستان علویه خانم و رمان خانه لهستانی ها را که در دوره زمانی و شرایط اجتماعی متفاوتی نوشته شده اند با تکیه بر فرهنگ لوطی گری تحلیل کرده و همچنین به مقایسه تأثیر جامعه نویسندگان آثار موردنظر بر شیوه روایت ماجرا پرداخته ایم و به این نتیجه رسیده ایم که نه تنها فرهنگ لوطی گری در داستان معاصر نقش پررنگی دارد، که نوع زندگی و ویژگی های شخصیتی لوطی ها در ساخت و پرداخت این تیپ در داستان علویه خانم ملموس تر و به واقعیت نزدیک تر است.
خیام در مقام اعتراض به سیاست های خردستیز عصر سلجوقی
حوزه های تخصصی:
تاکنون بیشتر پژوهش هایی که پیرامون جهان بینی حکیم عمر خیام نیشابوری صورت گرفته است، بر بی تفاوتی اش نسبت به جهان هستی و جهان آخرت، اهمیت دم غنیمت شماری و مانند آن ها تأکید کرده اند و این سبب شده تنها یک قرائت از افکار او براین نوشته ها حاکم باشد. در این مقاله سعی گردیده از نگاهی دیگر به اندیشه ی خیام نگریسته شود و تلاش شده با توجه به فضای برخورد دولت سلجوقی با اندیشمندان، به ویژه با دگراندیشانی که با سیاست های حاکم بر نظامیه ها هماهنگ نبوده اند این سؤال را مطرح کند که آیا منظور خیام از به کار بردن واژه ایی مانند کوزه، لاله رخ ، نازنین، سبزه و مانند آن ها نمی تواند معنای استعاره ای و در واقع اشاره به دانشمندانی باشد که در این فضای سخت مورد بی مهری و آزار و احیاناً کشتار قرار گرفته اند. با بررسی اشعار خیام در بستر زمانی اش این پژوهش بر آن است که اشعار خیام در اعتراض نسبت به عملکرد دولت مردان سلجوقی و سرکوب هرگونه خردورزی و تفکر فلسفی و مبارزه آنان با دانشمندان علوم عقلی باشد. این مقاله تأکید دارد که اشعار خیام گویا به چنین قصدی سروده شده باشد و او کوشیده است از دانشمندانی که در گمنامی به سر برده اند با این تعابیر یاد کند و امیدوار به روزی باشد که جامعه ی ایرانی پی به ارزش آنان برده واز آنان قدر شناسی نماید.
ظرفیت های نمایشی داستان رزم سهراب و گردآفرید با تأکید بر عناصر صحنه و دراماتورژی آن
حوزه های تخصصی:
اقتباس از متون ادبیات کلاسیک به ویژه شاهنامه ی فردوسی در ژانرهای هنری نمایش(تئاتر) و سینما سابقه ای طولانی دارد. داستان رزم سهراب و گردآفرید داستانی کوتاه و درعین حال جذاب است که قابلیت های نمایشی بسیاری دارد. این داستان علاوه بر ویژگی های حماسی که متناسب با اثر سترگی چون شاهنامه است، از ظرفیت های ادب غنایی نیز برخوردار است. و همین امر موجب جذابیت دوچندان این داستان گردیده است. شیوه ی توصیف فردوسی از صحنه ی نبرد و به کارگیری رزم افزارها و هم چنین کنش و واکنش میان شخصیت ها در داستان رزم سهراب و گردآفرید نشان دهنده ی ظرفیت های قابل توجه این اثر برای دراماتیزه کردن و اجرای آن بر صحنه ی نمایش است و می توان با استفاده از امکانات دیداری، حرکات و گفته های بازیگران بر صحنه، زیبایی های این اثر را بهتر و با اثرگزاری بیش تر به مخاطب معرفی نمود.