مقالات
حوزه های تخصصی:
رودکی به پدر شعر فارسی معروف است و از نخستین شاعران فارسی سرای است که اشعاری نغز و طرب انگیز از خود به جای گذاشته است و در خمریّه سرایی فضل تقدم دارد و از سرآمدان روزگار است. در این جستار ابیات آغازین یکی از معروف ترین خمریّه های رودکی، نقد و بررسی و گره از فروبستگی های آن گشوده شده است. تاکنون شرح های گوناگونی درباره ی این ابیات نوشته شده است و شارحان کوشیده اند گره از فروبستگی های آن ها بگشایند؛ امّا معنای محصَّلی از «مادرِ می» ارائه نداده اند. در این جستار، ضمن اشاره به کاستی های شرح های موجود، با توجّه به بافتار ابیات و منابع مرتبط، روشن شده است که بر خلاف نظر شارحان، مراد از «مادرِ می»، نه درخت یا خوشه ی انگور، بلکه دانه های انگور است.
واژه های هندی در تحفه العالم
حوزه های تخصصی:
تحفهالعالم اثر میرعبداللطیف شوشتری، از اندیشمندان عهد زند و افشار است که از حیث نوع ادبی، در گونه ی ادبی سفرنامه ها و خاطره نویسی ها قرار می گیرد. مؤلف در بخشی از این کتاب که با نگاهی انتقادی نوشته شده ، مشاهدات خود را از هند، حکومت انگلیسیان و قوانین و آداب حکومت داری آنان با نثری شیوا بیان نموده است. با توجه به اقامت چندین ساله ی مؤلف در دیار هند، برخی واژه های هندی بنا به ضرورت یا به دلیل معاشرت با اهل هند، در نثر او راه یافته است. در این پژوهش که به شیوه ی توصیفی-تحلیلی انجام گرفته، پس از استخراج واژه های هندی از تحفهالعالم، با مراجعه به کتاب های لغت و... به معنی دقیق و ریشه یابی واژه ها پرداخته شده است. با توجه به پژوهش انجام شده، بیش از شصت واژه ی هندی در این اثر مشاهده شد که برخی هم چنان در زبان فارسی هم چون جنگل و چتر کاربرد دارند؛ و برخی نیز امروزه در زبان رسمی کاربرد ندارد نظیر کهار و مندل.
مثنوی خوانی
حوزه های تخصصی:
مثنوی خوانی از زمان خود مولانا آغاز شد و در زمان حیات او عده ای به مثنوی خوانی معروف بودند؛ اما پس از شکل گیری طریقت مولویّه و تبدیل شدن آن به یک نظام خاص تصوف که برخی اصول و آداب خاص بدان راه یافت، مثنوی خوانی نیز از حالت ابتدایی و ساده ی اولیه آن خارج شد و برای آن نیز اصول و قوانینی وضع شد که در زمان مولانا وجود نداشت. اعطای مقام مثنوی خوانی به اشخاص، طی مراسمی با آدابی خاص انجام می شد و مجالس مثنوی خوانی و شرح و تدریس مثنوی نیز تابع اصولی ویژه بود. خوانش مثنوی محدود به مملکت عثمانی نبود، بلکه در ممالک و سرزمین های دیگر نیز رونق زیادی داشت. در این مقاله، درباره ی متن خوانی که مثنوی خوانی نیز از انواع آن است، سخن گفته ایم و در ادامه درباره ی مثنوی خوانی در بوسنی و هرزگوین و نقاطی دیگر، نیز خوانش مثنوی در بین غیر مولویان بحث کرده و در پایان به معرفی شماری از مثنوی خوانان معروف پرداخته ایم.
واکاوی عنصر بلاغت در ردیف های غزلیات شمس
حوزه های تخصصی:
یکی از جنبه های عالی بلاغت شعر مولانا در غزلیات شمس، کاربرد انواع ردیف است. مولوی پژوهان معاصر بیشتر به مختصات فکری مولانا در غزلیات عنایت داشته اند و نوعی از عرفان حماسی و وحدت وجود برای او قائل شده اند؛ امّا توجه به موسیقی برجسته، به ویژه موسیقی کناری آن موضوعی است که از نظرها دور مانده است. یکی از جلوه های موسیقی کناری ردیف است. مولانا در غزلیات شمس از هر ساختاری در جهت ساخت ردیف بهره برده است تا جایی که می توان او را در این زمینه بی رقیب دانست. به کارگیری ردیف های دلنشین در ساختار غزلیات شمس موجبات افزونی بار بلاغت شعر مولوی و موسیقیایی تر شدن سخنش را فراهم کرده است. مولوی در غزلیات شمس شور و هیجان را به مخاطب خود القا می کند و در این راه دست یابی به ردیف هایی با ساختار جدید برای او موجد سبکی شخصی شده است. در این مقاله انواع ردیف هایی که در جهت غنای موسیقی و بلاغت شعر مولانا اثرگذار بوده اند، زیر عنوان هایی چون: ردیف های اسمی، ردیف های گروهی، ردیف های جمله وار، ردیف های فعلی، ردیف های ضمیری و ردیف های حرفی تحلیل و بررسی شده اند.
بایسته های شعر و شاعری در نگاه شاعران داستان سرا
حوزه های تخصصی:
نقد ادبی به عنوان دست مایه ای برای ورود به دنیای شعر و شاعری و شناخت شعر و درک غثّ و ثمین آن از دیرباز در فرهنگ اسلامی ایرانی مطرح بوده است. این مبحث که از یک سو در فرهنگ غنی ایرانی و از سوی دیگر در معارف اسلامی ریشه دارد، در پی آن است که شاعران را از ابتدای ورود به عالم شعر دستگیری کند، پا به پای آنان پیش رود و شعر آنان را به درجات عالی رسانده، جاودانه سازد. شاعران داستان سرا به عنوان پدیدآورندگان یکی از انواع فاخر ادبی، خود دارای نظریه ای هماهنگ و همسان در نقد شعر هستند که این نظریه از لابه لای اشعار آنان به خوبی قابل استخراج است. در این پژوهش کوشیده ایم نگاه این شاعران را به شعر و شاعری و بایدها و نبایدهای آن بررسی کنیم. معیارهای شعر خوب، لزوم راستگویی، نقش تجربه ی عاشقانه در داستان سرایی، کمال صورت و معنا، رعایت اعتدال و توصیه به کم گفتن از جمله مباحثی است که در این جستار مورد مطالعه قرار گرفته اند. نتیجه ی این پژوهش، ما را به این نکته واقف می سازد که این دسته از شاعران، از موهبت نظریه و نقد ادبی بهره مند بوده اند و سنّت داستان سرایی فارسی در رهگذر این آرا، کمابیش توانسته است در مسیری که درستی آن مورد اجماع و اتّفاق منتقدان ادبی است، حرکت کند.
سیمای شادی و تحوّلات آن در عرفان اسلامی از آغاز تا سده ی پنجم هجری
حوزه های تخصصی:
در اندیشه ی شمار زیادی از عارفان، شادی به حق تعالی در سیر الی الله از اثر ارتقابخش و تعالی دهنده ی بسیار برخوردار است و سالک را به دریافت حقایقی نائل می کند که با سال ها نماز و روزه و مجاهده به دست نمی آید. با وجود اهمّیّت این موضوع و تأثیرگذاری آن بر سلوک بسیاری از عارفان، آنچه عمدتاً از عرفان اسلامی انعکاس یافته و برجسته شده، تأکید بر اندیشه ی سلبی و حزن مدارانه ی شماری از متصوّفه است که پیوسته اوقات خود را در ترس و اندوه سپری می کنند و از هرگونه خوشی رویگردان و از هر لذّتی بی بهره اند. همین امر، باعث شده که سیمای درست و دقیقی از عرفان اسلامی ارائه نگردد و بخش مهم و زیبایی از این جریان فکری و عملی، مخفی بماند. در این مقاله، سیمای شادی در عرفان اسلامی از آغاز تا سده ی پنجم بررسی شده و تحوّلات آن در قرون مختلف و عوامل مؤثر بر آن تبیین گردیده است. رویکرد غالب بر اذهان زاهدان و صوفیان نخستین به دلایلی آکنده از خوف و اندوه است؛ امّا سیر تطوّر شادی در عرفان، نشان می دهد که با ورود مباحث عمیق عرفانی و طرح موضوعاتی چون معرفت و قرب الهی، رجا و رضا، سکر و فنا، تجلّی جمالی، انس و عشق ورزی با خدا، نگرش اخروی محض و خوف مدارانه در نزد عارفان به تدریج رنگ باخته و ایشان در همین دنیا از لذّت محبّت و شادی معرفت و مشاهده ی جمال حق بهره مند شده و بهشت و دوزخ خود را در پیوستگی به حق یا جدایی از او دیده اند.