کاوش نامه ادبیات تطبیقی

کاوش نامه ادبیات تطبیقی

کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دوازدهم زمستان 1401 شماره 48 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

واکاوی الگوواره های مقاومت فلسطین در خوانش همسان کاریکاتور و شعر (مطالعه موردی: کاریکاتور ناجی العلی و شعر ابراهیم نصر الله)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۰۶
مفهوم پایداری، در بستر متن و تصویر، هماره با مسئله فلسطین، به عنوان چارچوب اصلی ادبیات مقاومت، گره خورده است. این پیوند، نتیجه آن است که زبان در خط و شکل نوشتاری خود جنبه تصویری و ویژگی بصری دارد. درمقابل، کاریکاتور در اندیشه و مفهوم خود، حامل ویژگی جدایی ناپذیر زبانی است. وجوه مشترکی که در این دو سبک هنری (کاریکاتور و شعر) همچون نشانه های پنهان استعاره، مجاز، تشبیه و سایر نشانه های لایه ای وجود دارد و همچنین تأثیرگذاری غیر قابل انکار این دو گونه در عامه مردم، موجب شد که آثار دو تن از نام آوران این عرصه، یعنی ابراهیم نصرالله و ناجی العلی بررسی و با معیارهای نقدی واحد سنجش و تحلیل شوند. پژوهش حاضر با بهره گیری از شیوه توصیفی - تحلیلی و با رویکرد تطبیقی نشانه - معنا شناسی و الگوهای روایی - مفهومی، درپی شناخت مشترکات و تفاوت های این دو گونه هنری برآمده است. یافته های جستار پیش رو در بررسی کاریکاتورها و اشعار با موضوع واحد چنین است که در بخش نشانه های لایه ای؛ از قبیل جلوه های جانشینی، استعاری و تشبیهی، همچنین مشترکات هم نشینی، ترادف و تضاد و بهره گیری از مجاز هردو گونه اشتراکات و مشابهت های فراوان دارند، اما در بررسی روایی - مفهومی؛ تمایزاتی نیز بین دو گونه مشهود است؛ به گونه ای که در اشعار نصرالله، ضمن نمود بردار حرکتی و رنگ، جنبه روایتی غلبه دارد و در کاریکاتورهای ناجی العلی، جنبه مفهومی و نمادین الگوی غالب است و عنصر رنگ در سیاه و سفیدبودن کاریکاتورها تجلّی می یابد.
۲.

پرتوی از تأثیر فرهنگ و ادب ایرانیان باستان در ادب عربی و فارسی (مطالعه موردی: صبر)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۴۵ تعداد دانلود : ۱۰۶
ادبیات فارسی و عربی گنجینه گران بهایی از حکمت و معرفت است؛ مفاهیم اخلاقی و انسانی در این دو ادب برگرفته از فرهنگ اسلامی و قرآنی و نیز میراث فرهنگی ایرانیان پیش از اسلام است. صبر یکی از مفاهیمی است که در فرهنگ اسلامی، عربی و فارسی از زوایای مختلفی مورد توجّه حکیمان، شاعران و گویندگان قرار گرفته است، ازجمله توصیه به صبر، آثار و نتایج صبر، انواع صبر و... . آنچه در نگاه سطحی و شتابان به نظر می رسد، وام داری ادب فارسی از ادب عربی و اسلامی است؛ زیرا در شرح و توضیح متون ادب فارسی همچون گلستان ، بوستان ، دیوان حافظ ، دیوان ناصرخسرو ، مثنوی و... شواهد بسیاری از ادب عربی دیده می شود؛ در حالی که مضمون صبر در ایران پیش از اسلام وجود داشته و نشانه ها و سرنخ های آن را می توان در ادب عربی قدیم یافت. هدف پژوهش حاضر معرّفی خوشه ای از خرمن فرهنگ و ادب ایرانیان باستان است که برای بسیاری از صاحب نظران و شارحان متون ادب فارسی مغفول مانده است. نتایج نوشتار پیش رو نشان داده است که ایرانیان پیش از اسلام با این مضمون آشنا بوده اند، تعابیر مربوط به آن به ادب عربی نفوذ کرده؛ سپس سرچشمه بسیاری از تعبیرهای ادبی شده است.
۳.

شعر رحیم معینی کرمانشاهی و ایلیا ابوماضی در آیینه ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۹۸ تعداد دانلود : ۵۵
ایلیا ابوماضی و رحیم معینی کرمانشاهی، از مکتب رمانتیسم متأثّر بوده اند و برخی از اصول مکتب رمانتیسم را در آثار خود بازتاب داده اند و همین امر باعث ایجاد وجوه مشترکی در آثار و اشعار این دو شاعر لبنانی و ایرانی شده و امکان بررسی و مقایسه تطبیقی مضامین شعری آن ها را فراهم ساخته است. نوشتار پیش رو با رویکردی توصیفی – تحلیلی براساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی به بررسی و مقایسه مضامین مشترک در اشعار این دو شاعر پرداخته و تشابه و تفاوت اندیشه و دیدگاه هر دو شاعر را در مضامین به دست آمده بیان می دارد. عشق و محبّت، شکوه از تنهایی، زن، طبیعت گرایی، وطن دوستی، توجّه به تاریخ و دین، مدح، رثا و داستان های شعری از مضمون های مشترکی است که در شعر ابوماضی و رحیم معینی کرمانشاهی نمود یافته اند. یافته های پژوهش حاضر، بیانگر این است که اگرچه اندیشه و افکار دو شاعر در مضامین ذکرشده به هم نزدیک است، امّا نقطه متفاوت در نگاه آن ها تأمّل و تفکّر مشهود و وجهه اجتماعی برجسته در اشعار ابوماضی و درمقابل، وجهه فردی غالب و احساس و عاطفه پررنگ تر در اشعار معینی کرمانشاهی است.
۴.

خوانشی معناشناختی از استعاره های مفهومی در اشعار خلیل مطران و گلچین گیلانی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۶۵ تعداد دانلود : ۱۲۹
برپایه الگوهای علوم شناختی و در رویکردهای معنی شناسی، استعاره های مفهومی پا به عرصه ادبیات گذاشتند. استعاره های مفهومی همان هایی بودند که نخستین بار جورج لیکاف و مارک جانسون مدّعی طرح آن شدند. انگاره هایی که ویژگی قلمرو مبدأ را تعیین می کنند و بر قلمرو مقصد نگاشته می شوند. تجربیاتی حسی که نتیجه تعامل ما با محیط پیرامونمان هستند. پژوهش حاضر استعاره های مفهومی (جهتی، ساختاری و هستی شناختی) را در اشعار خلیل مطران و گلچین گیلانی بررسی کرده تا ضمن واکاوی میزان استفاده دو شاعر از این الگو، جهت گیری و سمت و سوی دو شاعر را در استفاده از این تصاویر بشناسد. پس از بررسی اشعار این دو شاعر، به طور جداگانه مشخّص شد که هردو شاعر، به صورت کاملاً متعادل از این استعاره ها در اشعارشان بهره برده اند و با استفاده از تصاویر حاصل از استعاره های مفهومی، به شعرشان پویایی، پیوستگی، سرعت و شتاب بخشیده اند. با این تفاوت که خلیل مطران از این مفاهیم درراستای تصویرسازی در تمامی مواضع و جهت ها (عشق، سیاست، وطن، جهل، ستم و...) بهره برده است؛ اما گلچین گیلانی به جز در مواردی اندک، از این استعاره های مفهومی در تصویرسازی طبیعت و انتقال احساسات خود استفاده کرده است.
۵.

مؤلّفه های سورئالیستی در منظومه افسانه و إذا کُنْتَ نائماً في مَرکب نوح(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۹۲ تعداد دانلود : ۷۹
سورئالیسم به عنوان یک جنبش هنری - اجتماعیِ بنیاد ستیز در قرن بیستم از زمان شکل گیری در غرب در پی آن بود که جهان بینی و نگرش انسان را نسبت به تحوّلات بشری تغییر دهد و در این پویش، کشف ذهن ناخودآگاه انسان را به عنوان روشی برای آفرینش اثر هنری قلمداد می کرد و در این گذار، توانست حوزه های زبانی بسیاری را تحت شعاع قرار دهد. شعر نیما یوشیج و سِرکون بولُص (1946-2007) شاعر معاصر عراقی به عنوان دو تن از پیشگامان سبک شعری جدید، دربردارنده برخی از رویکردها و سبک های ادبی جریان ساز است که با خلق اندیشه های نوین و دگردیسی در قالب و سطوح به ادبیات و به ویژه شعر، روحی دوباره بخشیده و خواستار پیدایش ادبیاتی نو و همگام با زندگی امروزی بوده است. جستار حاضر با روش توصیفی - تحلیلی، مجموعه «افسانه» اثر نیما یوشیج و «إذا کنت نائماً فی مرکب نوح» اثر سرکون بولص را بررسی، سپس به وجوه تشابه، تفاوت و کیفیت حضور شناسه های سورئالیسم در آن دو پرداخته است. یافته های پژوهش گویای تبلور مؤلّفه های سورئالیستی همچون نگارش خود به خودی، رؤیا، تصاویر شگفت، گسست زمان و مکان و عشق در هر دو مجموعه است. با این تفاوت که چهار مؤلّفه نخست، بسامد تقریباً یکسانی دارند؛ اما ماهیت عنصر عشق در منظومه افسانه، همان عشق عفیفِ توأم با شوق و نزاکت است، در حالی که این شاخصه در شعر بولص، تصویری کام پرور، اروتیک و به دور از ارزش های اجتماعی را به نمایش می گذارد.
۶.

خوانش وظیفه گرایی در بازنمایی رهایی در آثار میخائیل نعیمه و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۲۹ تعداد دانلود : ۱۰۲
اخلاق، از ضروری ترین عناصر زندگی اجتماعی انسان است و بین زیست اخلاقی و کمال انسان و همچنین دست یافتن به آزادی و رهایی، ارتباطی تنگاتنگ وجود دارد. میخائیل نعیمه از ادیبان صوفی گرا در ادبیات معاصر عربی و احمد شاملو از شاعران نوگرای معاصر، در ادبیات فارسی محسوب می شوند؛ آن دو، رهایی و آزادی را وابسته به اراده فردی می دانند؛ هدف از پژوهش حاضر، دریافتن گزاره های ارزشی و هنجارهای اخلاقی مورد نظر میخائیل نعیمه و احمد شاملو در تجربه رهایی است. این پژوهش، ابتدا به گزاره های ارزشی و سپس به هنجارهای اخلاقی مشترک آن ها، اشاره می کند و در انتها، به چگونگی بازنمایی گزاره های ارزشی و هنجارهای اخلاقی در مفهوم رهایی، می پردازد. نگارندگان کوشیده اند تا با کاربست روش توصیفی-تحلیلی و بر مبنای مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی به خوانش آثار این ادیب و شاعر بپردازند. دستاورد های پژوهش نشان می دهد که گزاره های ارزشی این دو ادیب و شاعر، مشترک بوده است و تفاوت در انعکاس این گزاره ها، در آثارشان، با توجّه به گفتمانشان، خواهد بود؛ به این صورت که تفکّر وحدت وجود در آثار میخائیل نعیمه فعال تر عمل می کند و در آثار شاملو، ایدئولوژی عشق پررنگ تر خود را نشان می دهد و گفتمان هایی که این دو، در آثارشان برگزیده اند، در بازنمایی این گزاره های اخلاقی در رسیدن به رهایی، تأثیر گذاشته است، به گونه ای که در آثار نعیمه، با توجّه به گفتمان عرفانی، رهایی روحی و معنوی بازنمایی می شود و در آثار شاملو، بازتاب این گزاره های ارزشی و اخلاقی، براساس گفتمان حماسی، رهایی اجتماعی است.
۷.

وجوه جان بخشی در استعاره مصرّحه و گونه های آن در شعر فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۵۸ تعداد دانلود : ۱۰۵
جان بخشی، گونه ای از تمهیدات ادبی و تصاویر بلاغی است که به قصد خیال انگیزی و اثرگذاری در آثار ادبی به کار گرفته می شود. بلاغیان مسلمان پیش تر در بحث استعاره مکنیه، اشارات دقیقی به چند و چون این نوع استعاره کرده اند؛ اما از فروع و گونه های آن نامی نبرده اند. امروزه نیز صاحب نظران این حوزه، ضمن تکرار سخن گذشتگان، تحت تأثیر برخی از نظریه های غربی، استعاره مکنیه را شامل گونه های مختلف تشخیص دانسته اند. در این جستار، فرض بر این است که بتوان با طرح مثال ها و شواهدی از ادب فارسی و عربی جلوه ها و گونه هایی از جان بخشی را در استعاره مصرّحه نیز نشان داد. یافته های این پژوهش، افق دید خالقان و ناقدان آثار ادبی را تغییر خواهد داد و به تبع آن، تحولاتی در دسته بندی و بررسی آرایه های بلاغی ایجاد خواهد شد. در پایان به این نتایج دست یافتیم که استعاره مصرّحه نیز ظرفیت انعکاس جان بخشی را دارد که مهم ترین گونه های آن عبارت اند از استعاره های مصرّحه مبتنی بر تشبیه اشیاء، گیاهان یا معقولات به انسان و حیوان.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۲