هدف از این پژوهش بررسی نقش فقر اقتصادی در مشارکت اجتماعی و سیاسی و آسیب های اجتماعی در محلات محروم شهر جوانرود بوده است. روش پژوهش کمی با استفاده از پیمایش، جامعه آماری 16404 نفر و حجم نمونه 376 نفر انتخاب شده است. پرسشنامه شیوه خوشه ای چندمرحله ای تکمیل شد. یافته های پژوهش نشان داد کمتر از 20 درصد از پاسخگویان در خانه ماشین لباس شویی، کامپیوتر، کتابخانه شخصی و مبلمان خانه داشته اند. بین 20 تا 40 درصد پاسخگویان در خانواده خود حداقل با یکی از آسیب های اجتماعی درگیر بوده اند. مشارکت اجتماعی و سیاسی کمتر از متوسط بوده است. تحلیل رگرسیون نشان داد که ضریب تأثیر فقر اقتصادی بر مشارکت اجتماعی 13/0 و مشارکت سیاسی 22/0– بوده است یعنی هر چه افراد فقر اقتصادی بیشتری داشته اند، مشارکت اجتماعی کمتر و مشارکت سیاسی بیشتری داشته اند. نتیجه تحلیل رگرسیون لوجستیک نشان داد پاسخگویانی که فقر کمتری داشته اند احتمال وقوع آسیب های اجتماعی نزاع و درگیری، فرار از خانه، طلاق و اعتیاد در خانواده آنها کمتر بوده است و برعکس احتمال وقوع آسیب های اجتماعی خشونت خانگی، ترک تحصیل، کودک کار و سابقه زندان در آنها بیشتر بوده است. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که فقر موجود در جامعه مورد مطالعه همچنان که تحصیلات، درآمد و شغل آنان نیز نشان داده است، فقری قابلیتی و ساختاری است که این فقر در دسترسی به امکانات معیشتی پایدار خود را نشان داده است و به شکل گیری نوعی از آسیب های اجتماعی، مشارکت اجتماعی و سیاسی در محلات محروم شهر جوانرود منجر شده است.