پژوهشنامه علوم حدیث تطبیقی
پژوهشنامه علوم حدیث تطبیقی سال چهارم بهار و تابستان 1396شماره 6 (مقاله پژوهشی حوزه)
مقالات
حوزه های تخصصی:
حجیت خبر واحد یکی از مباحث مهم اصول فقه است. از آنجا که اثبات حجیت یک چیز در یک علم، تلازمی حتمی با حجیت آن چیز در دیگر علوم ندارد و همان گونه که برخی حجیت خبر واحد را در فقه پذیرفته و در برخی علوم دیگر مانند کلام، تفسیر، اصول فقه نفی کرده اند، در این نوشتار تلاش شده تعمیم ادله مطرح شده برای حجیت خبر واحد نسبت به علم اصول فقه بررسی شود و تفاوت میزان دلالت هر کدام از این ادله یعنی قرآن و سنت و عقل و سیره عقلا و ... در خصوص اثبات حجیت خبر واحد در اصول فقه تبیین گردد.
تحلیل فاصله زمانی نگارش منابع حدیثی فریقین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بررسی شروح و آثار پیرامونی منابع حدیثی، تأکیدی بر ضرورت شرح و حل مشکلات فهم احادیث تلقی می شود. مروری بر آثار شرح الحدیثی فریقین از وجود تفاوت معناداری در زمان آغاز تألیف چنین آثاری میان شیعه و اهل سنت حکایت می کند. بررسی آثار پیرامونی دو اثر مهم حدیثی عامه یعنی «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» از یک سو و «الکافی» و «تهذیب الأحکام» از دیگر سو نشان می دهد که عالمان امامی بسیار دیرتر از محققان عامه به نگارش آثار شرح الحدیثی این کتب مهم خود اقدام نموده اند، در حالی که این رخداد درباره «نهج البلاغه» اتفاق نیفتاده است. این مقاله در تلاش است با نشان دادن تفاوت موجود، محققان را به بررسی عوامل تأخیر امامیه در نگارش شروح متمایل نماید.
نقد و بررسی آراء خاورشناسان پیرامون اسناد حدیث(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
به جرئت می توان گفت اسناد حدیث از مهم ترین ارکان حدیث است؛ چنان که در عصر حاضر خاورشناسان درباره آن شبهات و تشکیکات فراوانی مطرح کرده اند و مسلماً نقادی هایی به دنبال داشته است. هدف از نگارش این نوشتار، بررسی و نقد آرای خاورشناسان در باره اسناد حدیث است. پژوهش حاضر، در ابتدا مرحله پیدایش تاریخی سند را ذکر کرده، سپس نظریات خاورشناسان مهم را درباره اسناد حدیث مورد بررسی و نقد قرار می دهد. رهاورد این پژوهش نشان می دهد که اهداف مطالعات خاورشناسان و مبانی نظری آنها کاملاً متفاوت از مطالعات مسلمانان است؛ از این رو، روش شناسی آنها در زمینه مطالعات حدیثی مسلمانان کارساز نیست و ادله آنان برای اثبات مدعایشان کافی نیست؛ زیرا که اشکالات فراوانی در استدلال های آنها وجود دارد. در این نوشتار، این استدلال ها مورد بررسی و نقد قرار می گیرد.
بررسی مکتوبات منسوب به اصحاب امام علی(ع)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
دانش هایی که از طریق اصحاب حضرت علی7 به طبقات بعدی منتقل شده، سرمایه ارزشمند اسلامی است. در این پژوهش اصل وجود نگاشته های اصحاب امام علی(ع)، شکل، کیفیت، حدود و محتوای آنها و نیز نوع کاربرد و سودمندی آنها برای عصر حاضر بررسی شده است. نیز تبیین شده که «مصحف فاطمه» مجموعه ای نوشتاری به نگارش حضرت علی(ع) است که به عنوان یکی از میراث های امامت و بدون نشر عام بوده است. همچنین «کتاب میثم تمار» به فرض وجود، استنساخی از «کتاب علی(ع)» یا مجموعه نوشتاری از روایات بوده است و اثری از حارث بن عبدالله اعور به دست ما نرسیده است. «مقتل الحسین(ع)» اصبغ بن نباته شفاهی بوده و کتاب ربیعه بن سمیع نوشتاری در کیفیت جمع آوری مالیات بوده و منسوب به امام علی(ع) است و نسبت آن به ربیعه درست نیست. وجود کتاب «تسمیه من شهد مع امیرالمؤمنین فی حروبه» ثابت نیست، احتمال دارد نقلی شفاهی بوده که بعدها به صورت نوشتار درآمده است.
نقش اهل بیت (ع) در بنیان گذاری «علم صحیح» از منظر احادیث فریقین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در اواخر قرن اول به تدریج جامعه اسلامی با رشد جریانات علمی مواجه شد. در این زمان، بلاد مختلف تحت تأثیر میراث اصحاب و تأثرات فرهنگی از ملل مختلفی که در اثر فتوحات با مسلمانان در آمیخته بودند (مانند ایران و روم و مصر و یونان) سفره های علمی متنوعی را در جامعه گستردند. در این میان امامان اهل بیت(ع) توانستند نظر بخشی از جامعه را به سوی خود جلب کنند؛ به طوری که ایشان امامان(ع) را تنها حامل علم صحیح نبوی می دانستند و مرجع اصلی و منحصر علم را این خاندان می شناختند. پرسش این نوشتار این است که چگونه این رویش فکری در شیعیان حاصل شد، به ویژه اینکه فضای سیاسی و فرهنگی جامعه و دستگاه حاکم نسبت به امامان اهل بیت(ع) کاملا متمایز و بعضاً در تعارض و تزاحم بوده است.
نقش حواء در لغزش حضرت آدم از منظر روایات تفسیری فریقین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
برخی از باورها و عقاید رایج بر گرفته از روایات غیر معتبر است که بدون تأمل و تحقیق مقبول افتاده و برای قرن ها رواج یافته است. یکی از این باورها انتساب گمراهی حضرت آدم(ع) به حواء و فریبکاری او است. در این مقاله سعی شده است تا میزان صحت و سقم این دیدگاه از منظر روایات فریقین مورد بررسی قرار گیرد . بدین منظور پس از بررسی تمامی روایاتی که به لغزش آدم مرتبط است، آنها به سه دسته تقسیم شده اند. دسته اول عامل اصلی لغزش حضرت آدم را حواء می داند، دسته دوم حواء را شریک ابلیس در لغزش حضرت آدم و دسته سوم حواء را مبرا از این تهمت دانسته و او را همانند حضرت آدم قربانی وسوسه و دروغ های ابلیس معرفی می کند . با بررسی سندی و متنی این روایات روشن شده که روایات دو دسته نخست از نظر سند ضعیف هستند، اما متن روایات گروه سوم با آموزه های قرآنی و برخی روایات معتبر امامیه مطابقت دارند، در حالی که روایات دسته اول و دوم مخالف آیات قرآن و چه بسا موافق متن تورات بوده و برخی از راویان آن از اهل کتابند؛ امری که گمانه زنی در مورد منقول بودن این روایات از یهود را تقویت می کند.