مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، شناخت مفهوم هیجان و ارتباط آن با رشد و ارائه الگوی مفهومی از مسیر هیجان با توجه به آیات قرآن کریم، تفسیر المیزان و اصول حکمت متعالیه است. روش این پژوهش، تحلیل مفهومی است. یافته ها نشان می دهد که قلب آدمی جایگاه هیجان است و قساوت قلب می تواند در عدم دریافت عواطف و ادراک معانی حق مؤثر باشد. همچنین برخی از هیجان ها مربوط به مقام ادراک و بعضی در مقام اظهار و عمل بروز می یابند. برخی از انواع هیجان میان افراد رشدیافته و غیر آن یکسان هستند؛ در حالی که برخی از هیجان ها تنها به گروه خاصی از افراد اختصاص دارند. بنا بر آیات و تفاسیر، شدت هیجان با توجه به نوع هیجان، در پاره ای از موارد نشانه رشدیافتگی، و در پاره ای دیگر نشانه عدم رشدیافتگی است. همچنین هیجان ها از عوامل حفظ نفس هستند و در تعالیم اسلامی، حفظ نفس مربوط به حیات دنیوی و اخروی است. به نظر می رسد در زمینه بروز و کنترل هیجان علاوه بر دو صورت هوشیار و ناهوشیار، صورت سومی نیز قابل تصور است که خداوند به واسطه رسیدن فرد به مقام ایمان و تقوا و مانند آن، هیجانی را به فرد افاضه و یا در او کنترل می نماید و در مقابل، برخی هیجانات منفی را بر کفار و مشرکان وارد می نماید که در حقیقت، نتیجه کفر و شرکی است که ورزیده اند.
بررسی تطبیقی تحلیلی رهبری و شروط آن در دو تفسیر «المنیر» و «من وحی القرآن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رهبری در هر جامعه ای، سکّان دار هدایت جامعه به سوی اهداف معین و ترسیم کننده نقشه راه و طراح قواعد فکری و عملی بر مبنای مکتب مطلوب است. در مکتب اسلام که اندیشه ها و آموزه های آن بر مبنای وحی قرآنی و سنت نبوی است، رهبری، مرجعیت فکری و عملی و تجسم عینی افکار و آموزه های اسلامی و مدیر و مروج آن است؛ از این رو، ضرورتی اجتناب ناپذیر است و از سویی چون دستورات صادره از سوی وی بر هر مکلّفی واجب است، ویژگی هایی متفاوت با دیگر پیشوایان می طلبد. پس از عصر رسالت نیز موضوع رهبری پیوسته مورد بحث و مجادله بوده است. این مقاله که تا پیش از این، نگاشته ای پیرامون موضوع آن سامان نیافته، به تطبیق و تحلیل دو تفسیر المنیر و من وحی القرآن در موضوع رهبری و شرایط آن پرداخته است. مبانی سیاسی و فقهی این دو تفسیر متفاوت است، ولی شروطی که دو مفسر ذکر کرده اند شرط هایی اصلی و اساسی هستند که بر کمال شخصیت رهبر دلالت دارند و هر دو بر آن متفق هستند. البته در مورد شرط اجتهاد، زحیلی معتقد است که اهل حل و عقد مسؤول همه تصمیم ها هستند و اجتهاد جمعی را بهتر می داند.
نگرشی قرآنی به مفهوم «امنیت اقتصادی» و ترسیم نظام آسیب شناسی و تأمین آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امنیت اقتصادی از مسائل مهم و دغدغه روزمره افراد جامعه است و نقش مؤثر آن در زندگی بر کسی پوشیده نیست. اما به دلیل مناقشه فراوان در مفهوم «امنیت اقتصادی»، این پژوهش بازتعریقی قرآنی از این مفهوم ارائه داده است؛ به این ترتیب که با بررسی استعمالات واژگان «امن» و «قصد» و مشتقات آن ها در قرآن، و با لحاظ نمودن وحیانی و غیر محرف بودن الفاظ قرآن و حجیت ظواهر قرآن و نیز باور به چینش و کاربرد حکیمانه الفاظ آن، نگاهی نو به این مفهوم مهم اقتصادی انداخته است تا در نهایت، ساختاری نظام مند و منسجم و کارآمد از آسیب ها و رویکرد تأمین امنیت اقتصادی وحیانی با محوریت خداوند متعال ارائه دهد.یافته های تحقیق حاکی از آن است که از منظر قرآن کریم، تعریف «امنیت اقتصادی» همسو با برخی تعاریف موجود، بلکه بر احساس اطمینان به ظرفیت برخورداری نسبی، بر مبنای تدبیر حکیمانه معیشت متعادل و هدفمند و مقاوم تأکید دارد. افزون بر این، رویکرد عمده تعالیم وحیانی برای تأمین روشمند امنیت اقتصادی، با توجه ویژه به عوامل و زمینه ها در سه بخش باورها، فرهنگ ها و رفتارهای پیشگیرانه از آسیب ها ترسیم می شود.
ساختار و نتایج استعاره مفهومی بهشت در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعاتی که همواره در کانون مباحث بلاغی قرآن پژوهان قرار داشته، استعاره و چگونگی تأثیر آن در زبان قرآن بوده است. با ظهور علومِ شناختی و پس از معرفی نظریه استعاره مفهومی از جانب جرج لیکاف، این مطالعات دچار تحول گشته و روش هایی برای درک بهتر متون در پرتو این نظریه ارائه شده است.هدف پژوهش حاضر که به روش توصیفی تحلیلی و با تجزیه و تحلیل کیفی انجام شده است، بررسی شواهدی از استعاره های مفهومی در قرآن و نتایج حاصل از آن در مفهوم سازی برای مخاطبان این کتاب آسمانی می باشد. بدین منظور، مفهوم بهشت به عنوان مورد مطالعه انتخاب و سپس به بررسی استعاره های مفهومی آن در دامنه آیات مرتبط با بهشت پرداخته شده و در نهایت ساختاری از آن ها ارائه گردیده است. همچنین شواهدی از این نوع استعاره در روایات پیشوایان معصوم(علیهم السلام) ارائه شده است. با دقت در ساختار مذکور مشخص می شود که بهشت توسط چه مواردی مفهوم سازی شده و چگونه در تجربیات روزمره ما از زندگی ریشه دارد.
نقد و تحلیل دیدگاه ها در آیه «لَتَرْکَبُنَّ طَبَقًا عَنْ طَبَقٍ» و فهم آن بر پایه تئوری چندمعنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیه نوزدهم سوره انشقاق که مفسران در تفسیر آن دیدگاه های مختلفی را مطرح کرده و گاهی آن را مجمل خوانده اند، از چندمعنایی برخوردار است. منظور از چندمعنایی در آیه، نه به مفهوم ابهام معنایی است که بدون قصد گوینده در کلام رخ می دهد، بلکه حاکی از قدرت و حکمت خداوند در گزینش واژه ها و ترکیب هایی است که همزمان بیانگر چند معنا بوده و همه معانی، مقصود او نیز باشد. تحقیق حاضر که با روش انتقادی تحلیلی نگاشته شده، ابتدا دیدگاه مفسران را تبیین نموده و پس از بررسی اجمالی دیدگاه ها به بررسی فرضیه چندمعنایی در آیه می پردازد. زمینه ها و عوامل مٶثر بر رخداد این مسئله در آیه مورد بحث عبارت اند از: چندمعنایی تکواژ و واژگان آیه، تعدد قرائات، ساختار نحوی جمله و بافت زبانی سوره یا سیاق کلام. وجوه معانی که می توان برای آیه برشمرد، عبارت اند از: 1 تبعیت از پیشینیان و رخداد سنن الهی در میان مخاطبان قرآن، 2 تبدیل نسل ها، 3 ورود به صحرای محشر، 4 ورود به دوزخ در بین امم پیشین، 5 صعود انسان ها به آسمان، 6 معراج حضرت محمد(ص). با توجه به عدم تعارض میان معانی مذکور با یکدیگر، با کلیت متن و معارف مسلم دینی می توان همه آن ها را به عنوان معانی متعدد آیه و مراد احتمالی خداوند متعال پذیرفت.
درآمدی بر برخی از مهم ترین روش های قرآن پژوهیِ مستشرقان (با تأکید بر حوزه ایالات متحده آمریکا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی روش های مورد استفاده قرآن پژوهان غیر مسلمان یا به اصطلاح مستشرقانِ قرآن پژوه، از جدیدترین موضوعات درخور توجه در مطالعات قرآنی است. در این تحقیق تلاش شده تا برخی از مهم ترین روش های قرآن پژوهی مستشرقان، هرچند به صورت مختصر، کشف، تبیین و تحلیل شود. روش های قرآن پژوهی مستشرقان، ضمن تأثیرپذیری از پارادایم های فکری علمیِ رایج در غرب و نقد کتاب مقدس، متنوع است که مهم ترین آن ها، یعنی روش نقد متنی و روش نقد ادبی، از زیر روش های نقد تاریخی به معنای عام آن، روش نقد پدیدارشناسانه و روش نقد تطبیقی مدّنظر این تحقیق است. برونداد آن نیز این بوده که این روش ها غالباً همان نگاه عهدینی را بدون توجه به تفاوت های ماهوی و زمینه ای قرآنِ وحیانی با متون عهدینِ تحریف شده، به قرآن کریم داشته اند و قرآن را به مثابه متنی بشری تلقی کرده و روش های سازگار با جهان بینی مادی و خاصِ متون بشری را بر آن تحمیل کرده اند.
بررسی تطبیقی «اِسماع و سماع موتی» در تفاسیر فریقین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، آیات قرآنی که دلالت بر «عدم اِسماع اموات» دارد، از دیدگاه مفسران شیعه و اهل سنت مورد بررسی قرار گرفته تا دیدگاه صحیح در این خصوص از صدر اسلام تا به حال مشخص شود و روشن گردد که دیدگاه های انحرافی از چه زمانی به اعتقادات مسلمانان وارد شده است. این پژوهش با استفاده از روش کتابخانه ای و با بررسی آیات قرآنیِ مورد استدلال منکران قدرت شنیداری مردگان و تفاسیر شیعه و اهل سنت به این نتیجه رسیده که واژه «موت» و «سمع» دارای معانی مختلفی بوده و در آیات مورد نظر، «موت» به معنای مرگ قلب و نیروی عاقله بوده و واژه «سمع» نه به معنای شنیدن حسی، بلکه به معنای فهم و درک می باشد و این آیات اشاره دارد به عدم فهم و درک آیات الهی توسط کسانی که دل آن ها مرده است. حاصل پژوهش این است که تا قرن هفتم، هیچ مفسری ادعای عدم شنیدن مردگان را نکرده و این اندیشه، بعد از آن و پس از ترویج و اشتهار تفکرات ابن تیمیه به مباحث اسلامی راه پیدا کرده و یک باور اصیل اسلامی نیست و بر فرض که چنین دلالتی در آیه باشد، صیغه «لا تسمع» بر عدم شنیدن مردگان دلالتی ندارد، بلکه بر عدم قدرت صدازننده مردگان بر اِسماع و شنواندن آنان دلالت خواهد کرد و هیچ ملازمه ای بین عدم قدرت اِسماع با عدم توان سماع مردگان وجود ندارد.
تحلیل پیشنهاد ساخت «بنا» و «مسجد» بر اصحاب کهف از دیدگاه فریقین (و ارتباط آن با مسئله ساخت قبور صالحان و مسئله زیارت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر جدید، پژوهش های تطبیقی بین مذهبی عمدتاً در حوزه شیعی با هدف بررسی دیدگاه های فریقین و نقد و ارزیابی آن ها در حال انجام است. در همین راستا، این نوشتار به بررسی آیه بیست و یکم سوره کهف که دیدگاه های مفسران فریقین و همچنین روایات تفسیری اهل بیت، صحابه و تابعان درباره آن متفاوت بوده، پرداخته است. بدین صورت که نظرات مفسران صحابه و تابعان از یک سو و روایات اهل بیت از دیگرسو گزارش شده و سپس با تطبیق نظرات مفسران شیعه و اهل سنت، آرای آنان ارزیابی گردیده است. از رهگذر این بررسی تطبیقی، حاصل شد که پیشنهاد ساخت مسجد بر اصحاب کهف، از سوی بدعت گذاران و مشرکان نبوده، بلکه از طرف موحدان بوده است. از دلایلی که برای تأیید این نظریه از آن بهره گرفته شد، می توان به سیاق آیه، سیاق و محور اصلی سوره و آیات دیگر مشتمل بر «بنا»، و نیز سکوت قرآن در برابر این پیشنهاد اشاره کرد. از سوی دیگر به شبهاتی که از سوی اهل سنت به این نظریه وارد شده، پاسخ داده شده است.
قلمرو حجیت عقل منبع در تفسیر قرآن با تأکید بر تفسیر مناهج البیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بین مدافعان تفسیر اجتهادی در مورد حیطه و دایره حجیت عقل در تفسیر قرآن، اختلاف نظر وجود دارد؛ از جمله، اختلافی که بین مفسران وابسته به مکتب تفکیک و مخالفان آن ها در این زمینه وجود دارد. مکتب تفکیک به دستگاه معرفتی اطلاق می شود که بر تفکیک و جداسازی قرآن، برهان و عرفان (نقل، عقل و کشف) اصرار دارد و معتقد است که این ها سه راه و منبع کسب معرفت اند که محصولات آن ها هیچ ارتباطی با یکدیگر نداشته و نباید از داده های هر یک از این منابع معرفت زا، برای فهم و تفسیر داده های دو منبع دیگر بهره جست.در این مقاله به تبیین دیدگاه های آیهاللّٰه ملکی میانجی در تفسیر مناهج البیان به عنوان یکی از مدافعان مکتب تفکیک در زمینه قلمرو حجیت عقل منبع در تفسیر وحی پرداخته ایم. ابتدا مراد از عقل و گونه های آن (عقل منبع و عقل مصباح) روشن گردید و بر اساس آن، تفسیر اجتهادی قرآن به سه گونه نقل گرا، عقل گرا و کشف گرا تقسیم بندی شد و با عنایت به اینکه عقل مصباح و کشف و شهود، تخصصاً از عنوان مقاله خارج بود، لذا بحث را در مورد قلمرو عقل منبع ادامه داده و به بررسی گونه های تفسیر اجتهادی عقل گرا یعنی بدیهیات عقلی، برهان های عقلی، مبانی کلامی، فلسفی و علمی و ادراکات عقل عملی در مناهج البیان پرداختیم. نتیجه آن شد که غیر از مبانی فلسفی و علمی، سایر گونه های تفسیر اجتهادی عقل گرا در تفسیر مناهج البیان مطرح شده است. بنابراین از دیدگاه آیهاللّٰه ملکی قلمرو حجیت عقل منبع در تفسیر قرآن، شامل همه گونه های یادشده، غیر از مبانی فلسفی و علمی می باشد. روش تحقیق در این پژوهش، تحلیلی توصیفی است.
بررسی انتقادی دیدگاه آیهاللّٰه معرفت پیرامون تفسیر عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشمندان علوم قرآنی، دیدگاه های گوناگونی در باب تفسیر عرفانی مطرح کرده اند. از جمله این اندیشمندان محمدهادی معرفت می باشد. به نظر او، مستند تفاسیر اهل معرفت، ذوق و سلیقه شخصی بوده و تفاسیر آنان از مقوله تفسیر به رأی است. همچنین منظور از واژه بطن که در روایات آمده، دلالت التزامی غیر بیّن کلام است و نیز تفاسیر عرفانی از باب تداعی معانی هستند.در مقاله پیش رو، پس از گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای، این دیدگاه وی پیرامون تأویل و تفسیر عرفانی به روش تحلیلی مورد ارزیابی قرار گرفته و این نتیجه حاصل شده که: اولاً بخشی از تفاسیر عرفا بیان معانی باطنی قرآن است و آنان در تفسیر و تأویل آیات از روش های متداول فهم متن بهره برده اند. ثانیاً تأویل قرآن از باب دلالت التزامی غیر بیّن نیست، بلکه غالباً به معنای باطن کلام وحی و گاهی جری و تطبیق است. ثالثاً تفاسیر عرفانی از باب تداعی معانی نیست، بلکه اشارات و لطایفی است که پس از تلاوت باطنی قرآن بر قلوب اهل معرفت وارد شده و فهم نو و جدید محسوب می شود و در بیشتر موارد، هیچ پیش زمینه ذهنی پیرامون آن وجود نداشته تا از باب تداعی معانی به شمار آید.
اعتبارسنجی نظریه اعجاز روان شناختی قرآن با تأکید بر آراء امین خولی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«اعجاز قرآن» از مباحث مورد اعتنای اساطین علوم قرآن بوده و یکی از نظریاتی که در این باره مطرح کرده اند، نظریه «اعجاز روان شناختی» است. جستار پیش رو که از نوع تحقیقات کتابخانه ای است، اعجاز روان شناختی قرآن را با روشی توصیفی تحلیلی، از منظر «امین خولی» محقق معاصر مصری، بررسی کرده است. نتیجه آنکه از نگاه خولی، اعجاز روان شناختی، یکی از وجوه اعجاز ادبی بیانی قرآن محسوب می شود و مراد از آن، این است که قرآن با هدفِ پرورش انسان و اصلاح جامعه، در دعوت خویش زوایای پنهان نفس آدمی را مدّنظر داشته و شناخت عمیق قرآن از این زوایا که گزاره های علمی روز از روان انسان نیز آن را تأیید می کنند نشان از الهی بودن قرآن و اعجاز آن دارد. با این حال، نظریه خولی با چند اشکال و ابهام مواجه است: نخست آنکه مقدماتی که برای نظریه خود پی ریزی کرده است، در برخی ابعاد و اجزاء با یکدیگر سازگاری ندارند؛ دوم آنکه مبانی دیدگاه وی با برخی از ضروریات دین منافات دارد؛ سوم آنکه وی برخی از مفاهیم کلیدی نظریه خود را تبیین نکرده است؛ و چهارم آنکه شواهد نظریه اش از بُعد کمّی و کیفی ناتمام است.
مختصات تفسیر عصری در تفاسیر ترتیبی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفسیر عصری از مهم ترین رویکردهای تفسیری است که خاستگاه آن، ارائه پیام های قرآن متناسب با مقتضیات زمان و نیازهای روز است. یکی از مسائلی که پرداختن به آن لازم و ضروری به نظر می رسد، بررسی مختصات آن در قالب های مختلف تفسیری است. بررسی مختصات تفسیر عصری در یک قالب خاص یا تفاسیر یک دوره زمانی مشخص، همچنان که می تواند در زمینه شناخت ماهیت این رویکرد مفید واقع شود، برای آگاهی از جایگاه، نقش و تأثیرگذاری این رویکرد در آن قالب تفسیری نیز مؤثر می باشد. علی رغم اهمیت پرداختن به این مسئله و جایگاه مهم این رویکرد در عرصه تفسیر به ویژه تفسیر معاصر، این مسئله تا کنون مورد توجه قرار نگرفته و به آن پرداخته نشده است.از این منظر، در این پژوهش تلاش شده است با کنکاش در تفاسیر ترتیبی معاصر، این پرسش مورد بررسی قرار گیرد که: تفسیر عصری در تفاسیر ترتیبی معاصر از چه مختصاتی برخوردار است؟ بر اساس یافته های پژوهش که با بهره گیری از روش تحلیل محتوای کیفی و مطالعه منابع تفسیری معاصر انجام گرفته است، تفسیر عصری رویکردی است که در آن، مفسر می کوشد متناسب با نیازها، شرایط و مقتضیات زمانی عصر خود به تفسیر قرآن بپردازد، از این رو در دوره معاصر، انگیزه ها، دانش ها و تخصص مفسران، مقتضیات و نیازهای زمانی، تحولات و دگرگونی های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و مسائل و جدال های فکری این دوره، سبب ظهور صبغه ای خاص از تفسیر عصری در تفاسیر ترتیبی شده است که از ویژگی ها و مختصاتی همچون: تأکید بر وحدت موضوعی آیات هر سوره، منظومه سازی آیات، توسعه مصداقی آیات، پاسخ گویی به مسائل و شبهات نوپدید و توجه به اقناع مخاطب برخوردار است.