مطالعات سبک شناختی قرآن کریم
مطالعات سبک شناختی قرآن کریم سال دوم بهار و تابستان 1398 شماره 2 (پیاپی 4)
مقالات
حوزه های تخصصی:
ادبیات قرآن مبتنی بر سبک های بلاغی است و زبان انگیزشی قرآن، برخاسته از خاصیت برانگیختگی آیات نسبت به خواننده اش است، تا روح نشاط را در مخاطب برانگیزد و تمایل بیشتری به فهم آیات پیدا کند. به همین منظور، در پژوهش پیش رو به روش توصیفی-تحلیلی ساختار انگیزشی مرتبط با مسندٌ الیه در جملات اسنادی را بر مبنای علم معنانی، بررسی و شاهدی از سوره منافقون و دیگر آیات ذکر شده است. از جمله ساختار انگیزش زا در این حوزه، می توان به ذکر یا حذف مسند الیه، تعریف یا تنکیر، موصول یا ضمیرآوردن، استفاده از اسم ظاهر، توابع مسندالیه و... اشاره نمود؛ که هر یک از آن ها، ساختار ادبی انگیزشی خاصی را دنبال می کند، که فهم آن در شناسایی زبان انگیزشی قرآن نقش به سزایی دارد. مثلا در عبارت «... لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا ...» (منافقون: 8) برای فعل( لَیُخْرِجَنَّ) فاعل (الأعَزّ) ذکرشده و در اصل مسندالیه به شکل اسم تفضیل با حذف موصوف آمده است و حذف موصوف، صفت را برجسته تر و بارزتر و مخاطب را برای درک مفهوم آن مشتاق تر می سازد. مطالعه موردی سوره منافقون از ساختار انگیزشی برای شناخت منافقان، استفاده شده است اما به عنوان انگیزش مخاطب، خیر، چرا که آنها راه های هدایتی را به سمت خود بسته اند.
واکاوی جنبه های بلاغت حال مؤکِّد معنای عامل در ترجمه های فارسی قرآن کریم با کاربست تئوری هم ارزی نایدا (مطالعه موردی: ترجمه های فولادوند، خرمشاهی، حداد عادل)
حوزه های تخصصی:
به دلیل برخورداری قرآن کریم از سبکی بی نظیر و ظرفیت بلاغی و بیانی بالا، ترجمه آن همواره با چالش های فراوانی رو-به رو بوده است. حال مؤکد از مهم ترین پدیده های زبانی است که در اسلوب های گوناگون و بسامدی گسترده در قرآن به کار رفته است. با توجه به اینکه هدف از کاربرد این الگوی زبانی، رعایت بلاغت در جلب توجه و تمرکز بیشتر مخاطب نسبت به یک مفهوم خاص است؛ واکاوی جنبه های بلاغی آن، رهیافتی نوین را در ترجمه آیات ارائه می دهد. پژوهش حاضر می کوشد با روش توصیفی – تحلیلی، به واکاوی و ارزیابی جنبه های بلاغت حال مؤکِّد معنای عامل در سه ترجمه فارسی قرآن کریم بر اساس نظریه هم ارزی نایدا بپردازد تا از این رهگذر، به ارائه راهکارهایی بپردازد که در عین رعایت سلامت ترجمه، بلاغت موجود در پیام الهی نیز در برابرنهادهای معنایی خود لحاظ شود. یافته ها حاکی از آن است که ترجمه فولادوند به دلیل اشاره به نکات تفسیری و تببین آن ها، بیشترین سطح هم ارزی پویا را در انتقال پیام داراست. ترجمه حداد عادل نیز با رعایت سبک ادبی قرآن و بازتاب جلوه های بلاغی، به سطح مطلوبی از تعادل پویا دست یافته، اما ترجمه خرمشاهی به علت تمرکز و تأکید بر تحت اللفظی بودن، با هم ارزی صوری مطابقت دقیق تری دارد.
تأویل در قرآن و رابطه آن با استعمال لفظ در بیش از یک معنی
حوزه های تخصصی:
با دقت در آراء و اندیشه های فقها و محققان در می یابیم که استعمال لفظ در اکثر از یک معنی نه تنها امکان عقلی دارد بلکه در محاورات و ذوقیات نیز مورد استفاده قرار گرفته شده و واقع شده و این استعمالات نیز بر اساس غرضی عقلایی بوده است. حال جای این سؤال است که آیا سخن گفتن بر این اساس که می تواند نوعی ابهام در کلام گوینده ایجاد کند، می تواند با روح عمومی بودن و همگانی بودن کلام وحی سازگار باشد؟ و دوم اینکه آیا این گونه استعمالات در کلام وحی وارد شده است و اصولا چه غرض عقلایی بر این نوع استعمال می تواند بار شود؟ نوشته پیش رو بر این باور است که نه تنها این گونه استعمالات با همکانی بودن و خطاب عام داشتن قرآن منافات ندارد بلکه این نوع استعمالات اتفاق افتاده و با اندکی درنگ و تأمل در سِرّ بیان برخی حقائق قرآن کریم، آن هم به صورت رمزی در می یابیم که بالاترین غرض که می تواند سبب این گونه استعمالات باشد، این است که مخاطبین این کلام از اختلاف سطحی زیادی نسبت به یکدیگر و نیز نسبت به درک حقایق هستی دارند. به این بیان و با وجود غرض عقلائی گوینده بر این گونه استعمالات و نیز جواز استعمال لفظ در اکثر از یک معنی به لحاظ عقلی باید گفت که تأویل و بطون در قرآن خود مصداقی آشکار از استعمال لفظ در یک معنا است.
خوانش سبک شناختی فراهنجاری نحوی در قصص قرآنی «مطالعه موردی عدول از ماضی به استقبال»
حوزه های تخصصی:
عدول از مقتضای ظاهر ویژگی بارز و برجسته زبان است که در سطوح مختلف آن اتفاق می افتد، همان طور که در زبان قرآن یافت می شود. اهمیت عدول از مقتضای ظاهر در این است که دریافت کننده متن ظاهرا با نوعی از هم گسیختگی در کلام روبرو می شود، در حالی که کاربست آن، درواقع بیانگر رفتار زبان، دگرگونی ابزارهای زبانی و استراتژی های در دسترس ماتن است. بدین تصور، جستار حاضر برآن است تا به شیوه توصیفی-تحلیلی و با رویکرد سبک شناختی مبحث تعبیر از ماضی با لفظ مستقبل را در پاره ای از آیات قرآنی بررسی کند و چرایی معنایی این پدیده سبکی را تبیین نماید. داده های قرآنی نشان داد که پدیده تعبیر از ماضی با لفظ مستقبل به عنوان یکی از اشکال عدول از مقتضای ظاهر، توسط عوامل هم متنی و بافتی تحت تاثیر قرار می گیرند. درنتیجه تحلیل زبانی آن، درک خواننده را نسبت به ظرافت های دستوری و معنایی ارتقا می دهد همچنان که پیوستگی معنایی آیات را تایید می کند.
معناشناسی پوشیدنی ها در قرآن
حوزه های تخصصی:
واژگان بسیاری در قرآن کریم بر مفهوم پوشش دلالت دارند از جمله آن ها می توان به «سرابیل»، «جلابیب»، «قمیص»، «کسوه»، «عبقری»، «بطائن»، «زرابیّ»، «خُمر»، «لبوس»، «ثیاب»، «سابغ»، «مدثر»، «مزمل» و غیره اشاره کرد. این نوشتار، درصدد تبیین و بررسی واژگانی است که به نوعی با پوشش و پوشیدنی های انسان مرتبط هستند و در قرآن کریم مطرح شده اند. پژوهش حاضر برای تبیین آیات مورد نظر از نظریه معناشناسی بهره جسته و در جهت کشف ارتباط بین مفاهیم درون متن از دیدگاه مفسران و اهل لغت نیز بهره جسته است. روش انجام این پژوهش، توصیفی - تحلیلی است و گردآوری اطلاعات در آن به صورت اسنادی و کتابخانه ای انجام شده است. نگارندگان در این جستار برآنند تا واژگان دال بر پوشش که تعدادشان در قرآن کریم به 26 کلمه می رسد را، در دو دسته پوشش های مادی و غیرمادی تقسیم بندی نموده و از نظر معناشناسی روابط میان این واژگان با یکدیگر و حوزه های معنایی آن ها را استخراج و تحلیل نمایند.
اسلوب کنایی عنصر بصری رنگ در قرآن کریم و اشعارحافظ
حوزه های تخصصی:
اگر چه رنگ ها در جنبه ی فیزیکی خود، تنها بازتاب طول موج خاصی هستند، اما در فرهنگ بشری، محملی برای بیان احساسات، توصیفات، تخیلات، رمزها و نمادها و دیگر شئونات انسانی شدند. چنان که هم در زبان خالق در متن شریف قرآن و هم در زبان مخلوقی چون لسان الغیب جایگاه معنایی ویژه ای یافته اند. چنان که گاه رنگها به صورت واقعگرا و اشارات مستقیم و گاه به صورتی کنایی، محملی برای انتقال معناهای قدسی گشته اند. حال سؤال این است که با توجه به تاثیراتی که شعر حافظ از قرآن برگرفته است، کارکردهای کنایی رنگ ها در قرآن کریم و اشعار حافظ، چه تفاوت ها و شباهت هایی با هم دارند؟ در پاسخ به این سوال، این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی، که از طریق جمع آوری کارکرد های کنایی رنگ در این دو متن صورت گرفت، به نتایجی دست یافته است. به نحوی که مشخص گردید در قرآن تنها سه رنگ سفید، کبود و سیاه به صورت کنایی و به شکل کنایه از صفت به کار رفته اند. اما در شعر حافظ، نه تنها این سه رنگ، بلکه رنگهای زرد، قرمز و سبز نیز به صورت کنایی به کار رفته اند. همچنین رنگ کبود، به صورت کنایه از اسم و کنایه از فعل، و رنگ سیاه، به صورت کنایه از نسبت، کنایه از فعل، کنایه از اسم و کنایه از صفت به کار برده شده است. بدین ترتیب کارکرد رنگها در قرآن، بیشتر بر واقع گرایی استوار است. حال آنکه در شعر حافظ، کثرت و تنوعات کارکرد کنایی رنگ ها بیشتر است.
تحلیل دلالت های آوایی فواصل آیات بهشت و جهنم
حوزه های تخصصی:
تحلیل دلالت های آوایی از جمله سطوح دانش سبک شناسی است که با عنوان سطح آوایی اولین سطح از بررسی هر زبان را به خود اختصاص می دهد. این جنبه از سبک شناسی ارزش اندیشه و احساسات بیانی اثر را مشخص می سازد و با تداوم این کار میتوان به سبک گوینده دست یافت. گفتار حاضر بر آن است تا آیات موضوعی و لفظی بهشت و جهنم را از حیث دلالت آوایی فواصل آن ها مورد تحلیل قرار دهد و به این موضوع بپردازد که حروف مختلف در فواصل آیات بهشت و جهنم چه کارکردهایی دارند و دلالت های آوایی آن ها تا چه اندازه با مفاهیم بهشت و جهنم تناسب دارد. این تحقیق با روش تحلیلی_توصیفی، فواصل مختوم به حروف نون، میم، الف مدی، راء، دال و هاء را در آیات بهشت و جهنم بررسی می نماید. دلالت های آوایی حروف مذکور در آیات بهشتی به ترتیب بر روشنی، صمیمیت، عظمت رحمت خدا، لطافت و استقرار نعمت ها و ابهام در ماهیت بهشت و در آیات جهنم به اضطراب، مجموع عذاب-های سخت، اهتزاز، تکرار شراره های آتش، شدت عذاب ها و ابهام در ماهیت جهنم اختصاص دارد
مبانی و روش های تفسیری ابن قتیبه در کتاب" تاویل مشکل القرآن"
حوزه های تخصصی:
شناخت روش علمی دانشمندان در هر علمی سبب می گردد که از یافته های علمی او به صورت روشمند استفاده بهینه شود. در علوم قرآنی دانشمندانی از دیرباز، آراء و نظریات قابل استفاده ای داشته اند که ابن قتیبه مولف "کتاب تاویل مشکل القرآن" یکی از آنها است . در این نوشتار اهم مبانی و روش های تفسیری ابن قتیبه، با روش تحلیلی- توصیفی مورد بررسی قرار گرفته است . ابن قتیبه با مبانی ادبی، کلامی و بلاغی و با روش تفسیری اجتهادی و روش تفسیری ادبی شبهات شبهه افکنان و طعن طاعنان به ساحت مقدس قرآن را پاسخ گفته است و شبهات مهم را از قبیل تکرار برخی از آیات و قصص قرآنی، اختلاف قرائات ، نامفهومی حروف مقطعه، تحریف انگاری در قرآن و... که منتقدین با طرح این شبهات، آسمانی بودن قرآن را زیر سوال برده اند و امروزه نیز با تغییر شکل، باز نویسی می شوند، مطرح نموده و پاسخ داده است.
تحلیل ادبی و سبکی عاطفه خشم در قرآن کریم (مورد مطالعه سوره بقره)
حوزه های تخصصی:
عواطف انسان به دو دسته ی اصلی و ثانویه تقسیم می گردند. بر اساس نظریات روانشناسان در باب عواطف، عاطفه ی خشم جزو عواطف اصلی انسان قرار می گیرد. در قرآن کریم برای هدایت انسان از ابعاد مختلف، احکام و اصولی وجود دارد. این احکام به شیوه های متفاوتی قابل بررسی می باشند. مهم ترین سوال ما در این مقاله این است که عوامل تاثیرگذار براین عاطفه کدام اند؟ و فرضیه ی ما بر مبنای این است که این عوامل شامل کلماتی با بار معنایی منفی می باشند. بررسی آن ها در وهله ی اول شامل جمع آوری اطلاعات از تفاسیر و متون حدیث می باشد و سپس تحلیل آن آغاز می شود. در تحلیل ادبی سعی می گردد با نگاه به عوامل تاثیرگذار در شیوه ی کلام، معانی و دلالت های بیشتری یافت شود و به اهداف و احکام آیات نزدیک تر گشت. سوره ی بقره طولانی ترین سوره ی قرآن کریم می باشد و در آن احکام مختلفی وجود دارد. عاطفه ی خشم در این سوره در معنای کلمه ی «غضب» قرار دارد، که در آیات ۶۱ و ۹۰ این سوره قرار گرفته اند. در این آیات عوامل مختلفی برای وجود این عاطفه یافت می گردد و با بررسی آن ها درمی یابیم که کفر یکی از عوامل کلیدی آن می باشد.
تحلیل ساخت های گفتمان مدار در سوره مریم (بر اساس الگوی ون لیون)
حوزه های تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی، یا همان شناسایی لایه های پنهان موجود در هر متنی، موجب درک بهتر آن متن می گردد. از آنجا که قرآن به عنوان یک کتاب آسمانی، برای هدایت بشر، بر پیامبر عظیم الشأن اسلام، حضرت محمد (ص) نازل شده است، اهمیت صحّت ترجمه و تفسیر آن بر کسی پوشیده نیست. با درک همین اهمیت، می توان به جایگاه تحلیل گفتمان در این حوزه نیز پی برد. پژوهش حاضر، به روش توصیفی-تحلیلی، با تکیه بر الگوی ساخت های گفتمان مدار "ون لیون"، تلاش کرده تا این الگوها را در سوره مبارکه «مریم» مورد تحلیل و بررسی قرار بدهد. لیون، مجموع افرادی را که در یک رویداد حضور دارند، با عنوان کارگزاران اجتماعی معرفی می کند. الگوی ون لیون، شامل مؤلفه های گفتمان مداری نظیر: حذف، اظهار، فعال سازی، منفعل سازی، تشخص بخشی، تشخص زدایی، پیوند زدن، تفکیک کردن و... می باشد. بسامد شیوه بازنمایی هر یک از کارگزاران اجتماعی موجود در سوره مریم، در قالب یک نمودار میله ای نمایش داده شده است. بررسی ها نشان داد که الگوی ون لیون، در تحلیل سوره مریم بسیار کارآمد است. علاوه بر آن، مشخص شد که از بین دو الگوی اظهار و حذف، بازنمایی کارگزاران اجتماعی، با شیوه اظهار، بسامد بالاتری دارد. گفتنی است که در میان انواع شیوه های بازنمایی برای اظهار کارگزاران اجتماعی، شیوه هایی بیش ترین بسامد را دارند که نسبت به شیوه مقابل خود از خاصیت نشان داری کم تری برخوردار باشند. همین موضوع، بیانگر آن است که در قرآن کریم، مکّی بودن سوره مریم و سطح مخاطبان اولیه آن دوره زمانی، در انتخاب مناسب ترین شیوه بیان، با هدف تأثیرگذاری عمیق تر، در نظر گرفته شده است.